در ابتدای فرآیند ذائقهسازی کارخانهها از طریق خلق محصولات متنوع اما فرآوریشده با موادی که ریشه کمتر خوراکی داشتند سعی در رقابت محصولات داخلی با نمونه خارجی آن بود. تنوع در بستهبندی و تبلیغات گیجکننده و البته جذاب مخاطب را به سمت قفسههایی که بیشتر شبیه نمونه خارجی بودند میکشاند.
این آغاز رشد روزافزون کارخانههای لبنیاتسازی بود. شیر، ماست و دوغ طعمدار برای ذائقه ایرانیها تقریبا اتفاق جدیدی بود. انواع پنیرها و البته محصولات دیگری مانند فرینی و شیربرنج و دیگر ابداعات کارخانههای فرآوردههای لبنی .
حالا ماحصل تجربه لبنیات فرآوریشده و فرادما و حرارت دیده با ماندگاری بالا در خارج از یخچال در برابر لبنیات سنتی قرار گرفته است.
پسر جوانی که در فروشگاه لبنیات سنتی پدر خود کار میکند میگوید قبلا مردم مثل این روزها از لبنیات سنتی استقبال نمیکردند. میگوید تمام محصولات ما تا پایان روز تمام میشود. تا چند لحظهای که برای عکاسی از ویترین محصولات لبنی آنجا هستم چند نفری میآیند و کشک و پنیر و شیر و حتی دوغ محلی میخرند. میپرسم شاید نرخ کمتر لبنیات سنتی به دلیل نداشتن بستهبندی مدرن و کم شدن هزینه تبلیغات است که مخاطبش را بیشتر کرده . پدرش میگوید تمام این افرادی که بهتازگی مشتری ما شدهاند قبلا مشتری لبنیات کارخانهای بودند. اما دلیل مهمتر را سالم بودن لبنیات طبیعی میداند و اینکه شاید مردم تجربه خوبی از مصرف لبنیات فرآوری شده و کارخانهای نداشتهاند .