مشکلات مربوط به زباله مربوط به زمان و مکان خاصی نمی شود و به دلیل زیرساخت های ضعیف موجود و نداشتن برنامه ای منسجم، مشکلات بر روی هم تلنبار شده تا جایی که مسئولان هم معتقدند «وضعیت زباله و پسماند تولید شده در مازندران به معضل تبدیل شده است».
یکی از مهم ترین سوالاتی که همواره در بحث زباله و پس از تولید آن به وجود می آید این است که حال با این زباله تولید شده، چه کنیم؟
مشکل اینجا است که بسیاری از کارشناسان معتقدند مسئولان در یک سردرگمی آشکار به سر می برند. دلیل آن هم یافته های علمی و تحقیقاتی است. مثلا دفن زباله یکی از مشکلات مهم استان مازندران محسوب می شود، این استان به دلیل نزدیکی کوه به دریا و حضور در جنگلهای هیرکانی در ارتفاعات جنوبی آن، همچنین تراکم بالای شهرها، روستاها و مراکز جمعیتی و مرغوبیت زمینهای آن برای کشاورزی، همواره از نظر موقعیتیابی مکانهای مناسب برای دفن زبالههای شهری در تنگنا بوده است.
همچنین دفع مواد زائد شهری، یکی از مشکلات عمده و پرهزینه اغلب شهرها محسوب می شود، جمعآوری و دفع غیربهداشتی زباله، خطرات زیادی از نظر انتشار بیماریهای واگیردار، تولید حشرات و ناقلان بیماریزا دارد.
کاهش تولید زباله، دفن بهداشتی آن، بازیافت و در نهایت باز استفاده از زباله، رایجترین روشها برای مدیریت مواد زائد شهری است. محل دفن نامناسب ممکن است آثارمنفی محیطزیستی، اقتصادی-اجتماعی بسیاری به همراه داشته باشد. بنابراین باید این محل با دقت و با در نظر گرفتن قوانین و محدودیتهای حاکم انتخاب شود.
بر این اساس، مکانهای دفن زباله فریدونکنار، آمل و بابلسر، کمترین امتیاز را از لحاط مکانیابی داشته و بدترین مکانها در میان مناطق دفن زباله در استان مازندران هستند.
از سوی دیگر، باید به این نکته نیز توجه کرد، تولید شیرآبه فراوان. دلیل افزایش تولید شیرآبه توجه به این آمار ضروری به نظر می رسد، به ازای هر تن زباله تر، ۳۵۰ لیتر شیرابه تولید میشود که با احتساب تولید روزانه بیش از ۲۵۰۰ تن زباله در مازندران میتوان گفت، در این استان به طور تقریبی روزانه بیش از ۸۷۰ هزار لیتر شیرابه تولید میشود، هرچند باید به این نکته توجه داشت که در فصل گردشگری (نوروز و تابستان) تولید زباله به بیش از ۷ هزار تن می رسد و وضعیت تولید شیرآبه بحرانیتر خواهد شد.
این کارشناسان معتقدند راه حلهای عجیبی برای حل این مشکل وجود ندارد اما راهحل شهرداریها برای حل مسئله، با نگاه اجتماعی و دانشگاهی متفاوت است. همچنین انرژی و تمرکز استانداری برای راهاندازی زباله سوز است اما اگر بجای آن بر روی فرهنگسازی تمرکز میشد کمک شایانی به حل مسئله زباله میکرد.
پسماند و ساماندهی آن یک موضوع دائمی و جاری است و به سیاق پاره کردن روبان و کلنگ زنی به هیچ جایی نمیرسد. روبان پاره کردن و کلنگ زدن یعنی نگاه پروژه ای و عدم فهم کامل موضوع پسماند، ساماندهی پسماند یک فرآیند است و ضرورت دارد دولت نه مداخله بلکه هماهنگی بین اجزاء درگیر موضوع را سبب شود و حمایت لازم به عمل آورد تا آن اجزاء بر اساس ضرورت وارد فرآیند شده و ایفای نقش کنند.
هرچند باید گفت که این موضوع تنها به واسطه ورود دولت قابل رفع نیست که اگر بود، تا به امروز این مشکل برطرف میشد. نقش نمایندگان مازندران در مجلس شورای اسلامی نیز در تحقق بودجههای مورد نیاز در این بخش بسیار مهم و جدی است.
برخی نیز اعتقاد دارند مسئولینی که در استان هستند باید زباله را به عنوان مسئله اصلی قلمداد کنند و طبیعی است که اگر به این امر اذعان داشته باشند، در تامین اعتبار نیز زباله به عنوان اولویت قرار می گیرد و اگر بازهم بپذیرند باید زباله جزء 10 پروژه مهم و اول آنها قرار گیرد.
بنابراین آنچه مشخص است استانداری باید دخالت و فعالیت بیشتری در این زمینه داشته باشد و نمایندگان مجلس نیز در تامین منابع کمک کنند تا به مسئولین دستگاه های اجرایی برسانند.
این موارد در حالی به عنوان نکات کلیدی در مسائل مربوط به زباله مطرح می شود که بسیاری معتقدند در روزهای کرونایی که فجایع بزرگی را رقم زده، این بحران زباله است که در مازندران خودنمایی می کند و باید هر چه زودتر فکری به حال آن اندیشید.
انتهای پیام