به گزارش ایرنا، خطر از بیخ گوش میدان نقش جهان گذشت اما چهارباغ ماند و بنای مخوف جهاننما با صدها بغض فروخورده هنرمندان و استادکارانی که از مامن و ماوایشان در کاروانسرای تحدید، آواره این سو و آنسوی شهر شدند.
کاروانسرای تحدید، سالها در دروازه دولت و در گلوگاه محور تاریخی چهارباغ، خانه امن نقرهسازان و قلمزنان بود؛ جایی برای پروراندن آثار فاخر هنرهای سنتی اصفهان که در یک سیر تاریخی، فرهنگی و اجتماعی به دست هنرمندان صنایع دستی رسیده بود.
قلمزنان و نقرهکاران اصفهان، سالها در کاروانسرای تحدید آموخته و پرورده استادکاران شده بودند. آموخته بودند و هم نیز شاگردانی را میآموختند. چه قلمها و چه نقشها که بر تن بیجان مسها و نقرهها نزدند؛ از رزمها و بزمها، عاشقانهها، لیلیها و مجنونها در صورت گشاده یک بشقاب تا نقوش شیدای گیاهی و جانوری در میان گردن باریک یک ساغر یا یک گلدان که تمام نقشها از بسترش به بیرون برجسته و زنده، نمایان میشدند.
صفر تا صد هنر - صنعت نقرهسازی در دل کاروانسرایی که ویران شد
شور تماشا و ذوق بیحد و اندازه تماشاگران و علاقهمندان صنایع دستی در دیدار از کاروانسرای تحدید از این رو بود که تمام مراحل ساخت و پرداخت و آفریدن نقشها بر تن نقرهها و مسها، یک جا جمع شده بود؛ کاروانسرایی که برای گردشگران در محور فرهنگی، تاریخی چهارباغ جذاب و دیدنی بود و از این رهگذر، کوشندگان هنر- صنعتِ قلمزنی و نقرهسازی با شوق مضاعف، از بای بسم الله تا تای تمّت، ساخت و پرداخت آثار را به تماشا میکشیدند.
همه نیازهای استادکاران، کارگاههای صنایع دستی از اول تا پایان در همین سرا برآورده میشد. یک نوع یکپارچگی و همگنی که به خودی خود موجب تاثیرگذاری بیشتر در جهت اعتلا و تکامل آثار هنری و پویایی هنرمندان و دست اندرکاران آن میشد.
بخت اما نه با کاروانسرای تحدید یار بود و نه با استادکارانی که سالهای زیادی را از شاگردی تا استادی در آنجا گذرانده بودند. سودای پول و قدرت بر کاروانسرای تحدید و ساکنانش آوار شد. ماجرای تغییر کاربری غیراصولی و غیرکارشناسی برای یک مکان تاریخی در محور تاریخی چهارباغ نقطه آغاز بود. کمیسیون ماده ۵ در سال ۷۴ رای به تغییر کاربری داد و قصه پر غُصه کاروانسرای تحدید از همین جا آغاز شد. تخریب کاروانسرای تحدید، آوارگی هنرمندان قلمزنی و نقرهکار به این سو و آن سوی شهر و برهم خوردن یکپارچگی چندین ساله یک صنف مهم صنایع دستی اصفهان و عاقبت علم شدن یک برج غول پیکر که هنوز هم سایهاش بر محور تاریخی و فرهنگی چهارباغ سنگینی میکند.
گزاف نیست اگر بگوییم هنوز هم بعد از گذشت بیست سال بغض استادکاران، شاگردان دیروز و استادکاران امروز تازه مانده است. چه خوندلها که در این کشاکش نخوردند و چه رنج ها که نکشیدند. کاروانسرای تحدید برای آنها حکم آب و نان بود؛ از این روزن و از این مکان ارتزاق و گذر عمر میکردند؛ اما چه شد؟! آنها را از آن یکپارچگی و از آن مامن و ماوا به بهای ساخت یک مجتمع تجاری که سالها وصله ناجور شهرموزه اصفهان شده است،تاراندند.
بیشتر از صد حجره و کارگاه قلمزنی و نقرهسازی در کاروانسرای تحدید وجود داشت. شماری از استادکاران و صنعتگران این هنر، خانهنشین شدند و رو به فراموشی رفتند؛ عده ای بیشتر به بازارچه کاوه رانده شدند، برخی به بازارچه شاطرباشی ، رحیم خان و علی قلی آقا رفتند و اینگونه شد که پیوستگی و پیوند گذشته از هم گسیخت و پیکره صنف قلمزنان و نقره کاران هیچگاه، دستکم تا کنون نتوانست به همدیگر پیوند بخورد.
ظلمی که به هنرمندان سرای تحدید شد
در این پیوند، حسین جوهری از استادان نقرهساز اصفهان و از حجرهداران کاروانسرای تحدید به ایرنا از سالهای سخت هنرمندان نقرهکار و قلمزن گفت: کاروانسرای تحدید و در مجاورت آن، گاراژ(توقفگاه) ایزدی، ۲ قطعه زمین ۶ هزار متری متعلق به حاج رسولیها و در اجاره ۹۰ ساله کازرونیها(تاجران معروف پهلوی اول در اصفهان) بودند. پدرم سرای تحدید را از کازرونیها اجاره کرده بود. شهرداری وقت اما در دهه هفتاد با ترفند در سرای تحدید نفوذ کرد و خواست به هر قیمتی که باشد دکانها به شهرداری واگذار شود.
هنرمند پیشکسوت صنایع دستی افزود: در کاروانسرای تحدید همه هنرمند بودند؛ همه سرشان به کار خودشان بود؛ به هر ترتیبی بود میخواستند مغازه استادکارها را با دو، سه میلیون تومان از دستشان دربیاوردند و همین کار را هم کردند. اولِ کار از پسشان بر نمیآمدند اما با زور و اجبار این کار را کردند.
به روایت جوهری که شاهد رنج از هم گسیختگی هنرمندان و همکارانش با تخریب کاروانسرای تحدید بوده است، گویا همه هنرمندان در کاروانسرای تحدید حجره نداشتند، عدهای هم در ایوانهای تحدید مینشستند و قلم میزدند.
وی گفت: کاروانسرای تحدید برای بسیاری از هنرمندان حکم خانه امن و محل کسب روزی بود. محمد خوروش،هنرمند بود؛ اما آخرِ کار که تحدید خراب شد، ایشان هم با فقر مرد. تنها خوروش نبود، خیلیها بودند که همین ماجرا را داشتند. در ادامه، یک مغازه در سرای هنرمندان کاوه به ما دادند؛ بهشت را از ما گرفتند و جهنم را با هزار وعده نثارمان کردند.
جوهری ادامه داد: صنف ما در حال از هم پاشیدن بود.مجبور بودیم سرای هنرمندان کاوه را قبول کنیم؛ درباره سرای تحدید و هنرمندان صنایع دستی، ظلم بزرگی شد خیلی از هنرمندان را پراکنده و خیلی ها را هم مظلومکُشی کردند, در این میان دیگر یکپارچگی گذشته وجود ندارد و همه پراکنده شدند؛ حالا اگر بخواهید ۲ نفر از هنرمندان را پیدا کنید، باید نصف اصفهان را بگردید، نصفشان در بازارچه رحیمخان اند و یک عده در بازارچه شاطرباشی بعد از خراب شدن کاروانسرای تحدید و این پراکندگی، مجموعه سرای هنرمندان کاوه به اجبار به ما تحمیل شد.
به گفته جوهری تا شعاع سه کیلومتری اطراف بازارچه کاوه ،هنرمندان، قلمزنها، سازندهها، فروشندهها، خانهها، زیرزمینها و دکانها را اجاره کردند و مشغول کار شدند و اما با این وصفِ پراکندگی، هیچ گاه صنف نقرهسازها و قلمزنها نمیتوانند به شکل گذشته یکپارچه شوند.
حال و هوای خوش کاروانسرای تحدید
مهدی پرورش دیگر راوی روزگار کاروانسرای تحدید است؛ به گفته این نقرهساز دور تا دور سرا و در ایوان بزرگ جلوی حجرهها، کارگاههای قلمزنی و نقرهکارها قرار داشت، حوض بزرگی در وسط که همه از آن استفاده میکردند، درختان سایهگستر و حال و فضای خاصی که همه هنرمندان و کارگاههایشان را دور هم جمع کرده بود.
این هنرمند به ایرنا گفت: سبک و کار قدیم، سازندگیاش بیشتر بود؛ همه با هم و کنارهم میگذراندیم . امکانات زمان حاضر برای کارگاهها فراهم نبود، از این رو همه یکدیگر را میخواستند؛ به هم نیاز داشتند. دستهجمعی با هم کار میکردیم. به زور اما مغازهها را گرفتند و کاروانسرای تحدید را خراب کردند. حالا بیست سال از آن روزهاگذشته و زمانه هم تغییر کرده است.
شکایتی که رسیدگی نشد
سید عباس شیردل رییس اتحادیه صنف صنایع دستی اصفهان نیز در گفتوگو با ایرنا گریزی به اعتراض هنرمندان صنایعدستی و میراثدوستان در زمان از هم گسیختن کاروانسرای تحدید زد و گفت: تحدید از سراهایی بود که کمترین آسیب را داشت اما در آن زمان که سالهای خیلی دوری هم نیست، این بنای بسیار زیبا را با عنوان تغییر کاربری خراب کردند. همه کارها غیرقانونی پیش رفت، خلاف قانون میراث فرهنگی عمل کردند و همکاران ما در آن زمان شکایت کردند، اما راه به جایی نبردند.
اشاره شیردل به تخریب یک اثر در محور تاریخی چهارباغ است. چهارباغ در سال ۱۳۱۰ به ثبت ملی رسیده است. طبق قوانین میراث فرهنگی، تخریب یک اثر تاریخی، فرهنگی که جزوی از شاکله و پیکره یک اثر ثبت ملی به شمار میآید، خلاف است.
به گفته این مقام صنفی صنایع دستی اصفهان، قلمزنان و نقرهسازان اصفهان بعد از تخریب کاروانسرای تحدید در ۱۰ نقطه شهر پراکنده شدند.
تبعات فرهنگی یک تصمیم اشتباه
کشاورز از پژوهشگران عرصه صنایع دستی اصفهان و مستند ساز، در واکاوی تخریب کاروانسرای تحدید و تبعات پراکندهشدن هنرمندان و صنعتگران به ایرنا گفت: حضور استادکاران قلمزن و نقرهساز در کنار هم در بازارچههای سنتی را میتوان از دو زاویه مهم قلمداد کرد؛ یکی اینکه همگرایی ذهنی استادکاران را رقم می زد و این همگرایی ذهنی باعث درک بهتر هنر- صنعت نقرهسازی و خواسته یا ناخواسته در فضایی هماهنگ، باعث انتقال اطلاعات در بین هنرمندانمیشد.
وی در ادامه افزود: نکته دوم این است که در آن فضا یک اتحاد صنفی بین آنها ایجاد و باعث میشد، نیازهای اساسی آنها در حالتی یکسان و بدون حقخوری رفع شود. از طرفی، اثر خلق شده در یک بازار معین که مراحل تولید، از صفر تا صد را در یک مکان طی کرده است، خواهانهای خودش را به شکل مستقیم جذب میکند و این بی واسطهگری در فروش، برای فروشنده و خریدار،یک معامله بی غل و غش یا شیرین بوده است.
از نگاه کشاورز، مساله هنر، مساله فرهنگ است و فرهنگ نیز با «رابطه» ارتقا مییابد . هرچه روابط از هم گسیختهتر باشد، فرهنگ زیبایی شناسی آن رشته هنری، کمرنگتر میشود.
وی در توضیح بیشتر افزود: وقتی همه استادکارها در کاروانسرای تحدید در یک راسته بودند، همزمان که شاگردها در حجره استادشان کار میکردند، میتوانستند آموزههای استادان دیگر را هم بیاموزند و وقتی خودشان استادکار میشدند، باز هم با استادکارهای دیگر در ارتباط بودند. این تعامل، هم باعث پیشرفت و هم به نوعی باعث ثبات هنری و سنتهای حرفه ای مثل استفاده از طرحهای سنتی ایرانی و یا به طور خاص، طرح های سنتی اصفهان میشد.
از نگاه کشاورز با تخریب کاروانسرای تحدید، همه این کیفیتها تحت تاثیر قرار گرفت و به دلیل افتراقی که بین استادکاران و کارگاههای قلمزنان و نقرهسازان پیش آمد، این گسست آغاز شد و این وضعیت با هر دههای که به دهه پیشین اضافه شود، افزودهتر و در نتیجه فاصلههای فرهنگی بیشتر میشود.
وی افزود: این افتراق بین هنرمندان سبب ضعیف شدن محیط صنفیشانمیشود و خواه ناخواه این اتفاق بر کیفیت کارشان تاثیر میگذارد تا جایی که دیگر نمیتوانند نیازهای حقیقی جامعه را ببیند یا بتوانند رفع کنند.
مسوولانی که راه به احوال هنرمندان نبردند
نورالله عبدالهی سرپرست معاونت صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اصفهان به دلیل مدت دو ماهه استقرارش در این پست مهم، در شهری که عنوان " شهر خلاق صنایع دستی" و "دومین شهرجهانی صنایع دستی" را گرفته است، از شرایط صنف نقرهکارها و قلمزنان و دغدغههای آنها ابراز بیاطلاعی و مصاحبه با ایرنا درباره این موضوع را به وقت دیگری موکول کرد.
پیگیری برای اینکه آیا مدیران پیشین صنایع دستی اصفهان برای رسیدگی به مشکلات و پراکندگی نقرهسازان و قلمزنان اقدامی کرده و یا دست کم کوششی کردهاند یا خیر؛ خبرنگار ایرنا را به مرحوم احمد ادیب، معاون صنایع دستی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی رساند.
ادیب از دلسوزان و کوشندگان صنایع دستی اصفهان بود که به گفته هنرمندان نقرهساز اصفهان، بعد از آنکه آنها در هنرسرای کاوه مستقر شدند، به هنرمندان پیشنهاد داد تا در یکی از ابنیه تاریخی محله دردشت اصفهان نقل مکان کنند؛ جایی که بیشتر در نگاه و برخورد گردشگران باشد. این پیشنهاد اما رد شد، چرا که به گفته پیشکسوتان نقره سازی اصفهان در گفتوگو با ایرنا، ثبات نسبی و ریشه تازهای که در هنرمندسرای کاوه یافته بوند، آنها را دوباره از هم میپاشاند و باز روز از نو و روزی از نو.
بنابراین جز کوشش مرحوم ادیب، مسوولی چارهای اندر احوال نقرهسازان نداشت. مدیریت شهری اصفهان در دوره پنجم اما برای جبران آنچه مدیریتهای پیشین شهری در حق هنرمندان نقره ساز و قلمزنان اصفهان روا داشته بود، مجسمه قلمزن را در جوار ارگ جهاننما که بلااستفاده مانده و نماد بیهویتی ذائقه معماری در این دوران است، برپا کرد. اما چه سود! روایت است شاه عباس دستور قتل میرعماد ، خطاط مشهور دوران صفوی را صادر کرد و بعد از اجرای فرمان، دستور دارد مجلس ختم شاهانهای برای بزرگداشتش برگزار کنند؛حکایت نقره سازان و قلمزنان اصفهان هم یادآور همین روایت است!
کاروانسرای تحدید متعلق به دوران قاجار و سالها حجرههای آن،کارگاههای نقرهکاران و قلمزنان مشهور اصفهان بود. این بنا در سال ۱۳۷۴ با پیگیری شهرداری وقت و موافقت سازمان میراث فرهنگی در سال ۱۳۷۶ تملک و تخریب شد. کاربری زمین کاروانسرای تجدید با مصوبه کمیسیون ماده ۵ به مجتمع تجاری تغییر یافت و از آن پس ارگ جهاننما ساخته شد. این ارگ با ارتفاع نزدیک به ۵۰ متر، در ۷۰۰ متری میدان نقشجهان، این اثر جهانی ایران را تا مرز خروج از فهرست آثار جهانی پیش برد.
از ۶۰۲ رشته صنایع دستی شناسایی شده در دنیا ۲۹۹ مورد مربوط به ایران و از این تعداد ۱۹۹ رشته مربوط به استان اصفهان است.
استان اصفهان به لحاظ حجم ، ۶۰ درصد تولید صنایع دستی کشور را به خود اختصاص داده که از جمله این رشتهها نقرهکاری ، قلم کاری، نگارگری و نقاشی است. همچنین اصفهان در خاتم کاری، میناکاری و قلمزنی روی انواع فلز شهرت جهانی دارد.