به گزارش خبرگزاری فارس از سروستان، صنایع دستی گذشته از بعد اقتصادی آن، آینه تمام نمای فرهنگ مردم هر منطقه ای ای است که با کنار هم قرار دادن این فرهنگ، ذوق و خلاقیت، تمدن یک ملت را تشکیل می دهند و فرهنگ ایرانی آمیخته ای از هزاران هنر، ذوق، پشتکار و سنت اصیل و بومی تمام نقاط و شهرهای اصیل ایرانی است.
به سراغ بانوانی رفتم که در لابهلای لالاییهای گوشنواز فرزندانشان، هنر خلق می کنند و از این هنر کسب درآمدی برای امرار معاش در روزگار سخت اقتصادی خانواده دارند.
ابتدا به روستای سیف آباد سری زدم از دور بانوی خیاطی را می شناختم که آوازه ای دارد و مدت ها است به دوختن لباس های محلی مشغول است و در این راه پر پیچ و خم، دست چند بانوی خوش ذوق و با استعداد دیگر را نیز گرفته است.
خودکفایی در شرایط سخت و بحرانی
زهرا رضایی، خوش صحبت و با لهجه دلنشین محلی از پشت تلفن مرا به کارگاه کوچک خود دعوت کرد و من با اشتیاق دعوتش را پذیرفتم و همان گونه که انتظار داشتم با زنی خودساخته و با اراده رو به رو شدم.
کلامش را این گونه آغاز میکند: به خیاطی جدا از شغل به عنوان یک هنر نگاه می کنم و همین باعث شده است که با عشق کار کنم.
وقتی به صحبت کردن در یک عصر گرم تابستانی به همراه عصرانه دعوت شدم، زهرا رضایی از سالیان دور گفت، از زمانی که شوهرش فوت کرده بود و با دو فرزند و در انبوهی از مشکلات ریز و درشت، دست بر زانو گذاشته و برای ادامه زندگی یا علی گفته است.
این بانوی هنرمند ادامه میدهد: من از نوجوانی در کنار مادرم خیاطی می کردم اما بعد از ازدواج، خیاطی را کنار گذاشته بودم تا اینکه در اوج سرگردانی با خانمی آشنا شدم که در روستای مجاور از طرف بسیج بانوان کلاسهای آموزش خیاطی برگزار می کرد، تمام جلسات را شرکت کردم و الگوی اولیه لباس ساده، دوخت چادر و شلوار و برش لباس های کاربردی، را یاد گرفتم.
وی میافزاید: بعد از آن با وامی که از کمیته امداد به زنان سرپرست خانوار می دادند چرخ خیاطی و مقداری پارچه، اتو وسایل لازم را خریدم و شروع به دوختن لباس محلی برای اهالی روستا کردم.
گامهایی پویا که زهرا را به استقلال مالی و کارآفرینی رساند
با هم به اتاق خیاطی می رویم اگرچه همه وسایل و تکه پارچه ها اتاق را شلوغ کرده اند ولی اتاق بوی زندگی و امید می دهد.
در کنار او دو خانم جوان نیز مشغول به کار هستند که یکی از آنان تازه عروس هست و در سکوت، به سرعت مشغول دوختن مهره بر روی لباسها است.
زهرا رضایی از سختی های شروع کار میگوید: اوایل مشتری نداشتم و طرح روی لباسها ساده بود، تمام سرمایه ام را پارچه خریده بودم و هیچ کدام از آنها به فروش نرفته بود.
وی بیان میکند: عکس لباسهای عروس در مزون های مختلف را که دیدم روی لباسها طراحی کردم، مدل ها جوان پسند شد و چندتایی از لباسها را به اقوام دادم که در مراسم عروسی بپوشند و کم کم پای اهالی روستاهای اطراف به خیاطی ام باز شد و کسب و کارم رونق گرفت.
رضایی اظهار میدارد: بعد از آن پارچه های متنوع تر و وسایل تزئینی جدیدتر خریدم و با امید به خدا پیشرفت کردم تا الان که سه شاگرد دارم که صبح ها به آنها آموزش می دهم و دو نفر دیگر که در دوخت لباسها کمکم می کنند.
با زهرا خداحافظی می کنم و به بعد از گذشتن از چند روستا به روستای طالب بیگی می روم، جایی که مرضیه طالبی با فرمولی ساده، کسب و کاری را ایجاد کرده که هم خودش را صاحب درآمد کرده است و هم خانواده اش را.
دختری خودساخته که امید نام دیگر زندگیش است
مرضیه دختری تحصیل کرده ای است و همان طور که خودش می گوید ایده اولیه این کسب و کار، ترم یک در کلاس درس کارآفرینی و خوداشتغالی به ذهنش رسیده و چون در شیراز تحصیل می کرده، با بافتن مصنوعاتی که به آنها تنچه می گوید و با نشان دادن به گردشگرانی که به دیدن اماکن دیدنی شیراز می آمدند، درآمد خوبی را کسب کرده است.
پس از مدتی با درآمد حاصل از فروش صنایع دستی اش دیگر نیازی به گرفتن پول از خانواده اش نداشته و تا زمان فارغ التحصیلی، به نوعی روی پای خودش ایستاده است.
با آمدن بنیاد برکت در شهرستان و حمایت های این نهاد جوانه های امید در دلش جوانه زده بود.
با مرضیه از راه دور و در حالی که ماسک به صورت دارد ملاقات می کنم و خنده های زیبایش را در برق چشمانش می بینم.
با خنده می گوید: دوری و دوستی، خانواده ام به کرونا مبتلا شده اند و خودم نیز در قرنطینه خانگی هستم، به حرفش گوش می دهم و شماره او را می گیرم تا بقیه مکالمه ما از پشت امواج تلفن ادامه پیدا کند.
مرضیه طالبی از روزهای خوب قبل از کرونا می گوید: قبل از آمدن این مهمان ناخوانده، آن زمان ها که شهر پر از گردشگرهای خارجی بود، کسب و کارم عجیب رونق داشت و روزها و شب ها در حال بافتن تنچه ها در رنگ ها واندازه های مختلف بودم اما با آمدن کرونا همه چیز خراب شد.
دلداریش می دهم، ادامه میدهد: خدا را شکر من هیچ وقت نا امید نشدم و همچنان به کارم مشغولم و در طول این مدت در خانه مشغول به درست کردن مصنوعات مختلف با طرح های جدید بوده ام.
این بانوی هنرمند خاطرنشان میکند: به یاری خدا در آینده نزدیک، همه دست ساخته هایم را در نمایشگاهی در سطح شهر به نمایش می گذارم.
مرضیه از آینده ای روشن می گوید و از تصمیم هایش که اجاره کردن مغازه ای به عنوان کارگاه و جایی برای فروش محصولاتش بود و با خواهرش در آنجا کار کنند.
انتهای پیام/س