به گزارش ایسنا، مراسم تشییع پیکر و خاکسپاری این شاعر پیشکسوت امروز پنجشنبه (ششم آبانماه) در قطعه ۱۱ امامزاده طاهر کرج با حضور جمعی از اهل ادبیات و خانواده او برگزار شد.
علی باباچاهی و اردشیر صالحپور در این مراسم سخنرانی کردند.
اردشیر صالحپور، نویسنده، پژوهشگر و کارگردانی تئاتر در این مراسم با بیان اینکه جهان ایرانی، جهان شعر است، گفت: ایرانیان تنها قومی در جهان هستند که نسبت خود را با عالم هستی و دنیای درون و دنیای پیرامون و عالم ماورا به زبان جادویی شعر برقرار کردهاند. هستیشناسی جهان ایرانی، با شعر است. انسان و رابطه و توحید به زبان کلمات جاری میشود. هوشنگ چالنگی قلهای پوشیده در مه بود. منش، خصلت و سلوک او آنچنان فروتن بود که کمتر در محافل ظاهر میشد و همواره در یک انزوا و فروتنی عرفانی به سر میبرد. اما گمان میکنم مرگ چالنگی، آغاز تولد دیگری برای او و شناخت اوست.
او در ادامه گفت: شعر مکاشفه هستی است و شاعر به زبان شعر نسبت خود را با عالم برقرار میکند. شعر هوشنگ چالنگی هم نو بود و هم ناب و هم شعر حجم بود و هم شعر عرفانی. زبانی تازه در قالب و کسوت شعر دیگر که در دهه ۴۰ اتفاقی ادبی و تازهای بود؛ شاعران پسانیمایی رویکردی را درباره شعر آغاز کردند و هوشنگ چالنگی و همراهانشان با شعر دیگر، نگاه دیگری به شعر داشتند. شعر دیگر به یمن حضور چالنگی رونق و رواج تازهای گرفت. از دل شعر دیگر بود که در جنوب و خوزستان و مسجدسلیمان سبک شعر دیگری به نام موج ناب برآمد که پیامد همان شعر دیگر بود که جنوب سهم بسزایی داشت.
صالحپور سپس بیان کرد: پیوند سنت و مدرنیته یکی از ویژگیهایی بود که در شعر هوشنگ چالنگی نسبت تازهای با اقلیم و جغرافیا و جنوب و جهان عرفانی برقرار میکرد. او نگاهی عارفانه داشت و به قولی سمت آبی عرفان را به جستوجو مینشست. او در ورای کلمات به دنبال حقیقت و هستی بود و این فروتنی و نجابت را همواره بر زبان شعر چالنگی مشاهده میکنیم. او بازآفرینی تازهای با طبیعت پیرامون داشت. از باغ ملک برآمده بود، در ایذه پروده شده بود و در مسجد سلیمان بالیده شعر و در شعر ایران سرآمد بود و این نجابت و استواری را با آثارش از جمله آبی ملحوظ و زنگوله تنبل ادامه داد. مفاهیمی چون علف، مادیان، کوه، ستاره، چوپان، شبچره و جنگل و ... همه مفاهیمی سنتی هستند که با زبانی مدرن در شعر هوشنگ چالنگی حیات دوبارهای پیدا کرد. باید او را از سردمداران رویکرد عرفانی همان نحلهای دانست که بعداً سهراب سپهری با شعر عرفانی به پا کرد. رگهها و امواج قوی عرفانی را به عالم و اشیاء در شعر چالنگی جستوجو کرد. او هنگامی که به هند رفت، این نگاه عارفانه را بیشتر در شعر خود متجلی کرد. شعر آبی بود و شخصیتش آبی بود. انسانی آبی بود. اهل صلح و خارج از هر حاشیهای.
این هنرمند خاطرنشان کرد: چالنگی هرگز به حاشیه سیاسی شعر نپرداخت و همواره آموزگاری بود که بر نجابتها و اصالتهای انسانی و نگاه عرفانی تکیه داشت. نگاه هوشنگ چالنگی به شعر شبیه نقاشی آبرنگ است و همان ابر و باد را در لابهلای سطور شعرش به زیبایی میتوان جستوجو کرد و گمان میکنم زمینه شعر جنوب مدیون چالنگی است و مدرنیته شعر جنوب از هوشنگ چالنگی است و باید او را نیمای جنوب قلمداد کنیم. او پدر شعر نو خوزستان بود. زمانی که شعر چالنگی را میخوانیم با خوانش چندباره تازه فضای شعری را که ساخته درمییابیم.
صالحپور ادامه داد: زمانی که به هوشنگ چالنگی فکر میکنیم جنوب را به یاد میآوریم و تلاشی که جنوب برای استلای فرهنگ و ادب ایران کرد. امروز جنوبیان از چهارمحال بختیاری و لرستان آمدهاند تا این فرزند نجیب خود را به خاک و جاودانگی بسپارند. او وصیت داشت که در همینجا (امامزاده طاهر کرج) در کنار شاعران و نویسندگان دهه ۴۰ به خاک سپرده شود زیرا یکی از سردمداران همان روزگار بود و تعلق خاطری به اینجا داشت.
او در پایان گفت: تقاضا دارم هوشنگ چالنگی را با زبان و شعرش به یاد بیاوریم. او نگاهی نجیبانه داشت، کاملا مستقل و خالص. او سرمایه فرهنگ و ادب جنوب بود.
شهرام شاهرختاش، قباد آذرآیین، رضا عامری و اعظم کیانافراز (ناشر مجموعه کامل شعرهای چالنگی) از جمله حاضران در مراسم خاکسپاری هوشنگ چالنگی بودند.
هوشنگ چالنگی، شاعر متولد ۲۹ مرداد سال ۱۳۱۹ در مسجدسلیمان بود. او که فعالیت هنری خود را از دهه ۱۳۴۰ آغاز کرد، از پایهگذاران شعر موج نو و شعر دیگر شناخته میشود. از آثار هوشنگ چالنگی میتوان به «آنجا که میایستی»، «نزدیک با ستاره مهجور»، «زنگوله تنبل»، «آبی ملحوظ»، «گزینه اشعار» و... اشاره کرد.
هوشنگ چالنگی دوم آبانماه ۱۴۰۰ بر اثر سکته و در سن ۸۰سالگی از دنیا رفت.
این خبر در حال بهروزرسانی است.