گروه چهارمحال و بختیاری| علیمردان؛ خانِ جوانِ بختیاری در دوره معاصر است که غیرت دینیاش باعث شد تا وی به عنوان یک چهره تاریخ ساز ظاهر شود؛ جوانی که همین غیرت دینیاش سلاح به دستش میدهد تا در سن ۱۸ یا ۱۹ سالگی، مانند یک سردار رشید و رزمآموخته، در ماجرای فتح تهران در سال ۱۲۸۸ نقشآفرینی کند؛ همین جوان در اوج جوانی برای مبارزه با رضاشاه قد علم کند و آنچنان تشت رسوایی این شاه پهلوی را بر زمین بکوبد که حتی سانسورهای چند دهساله دوران پهلوی اول و دوم هم نتواند، جبران این خسارت کند.
علیمردان خان کیست؟
مادرش بیبی مریم، پدربزرگش حسینقلی خان ایلخانی و سه دایی معروفش به نامهای علیقلی خان (سردار اسعد)، نجفقلی خان صمصام السلطنه و اسفندیارخان نام دارند. پدر این خان جوان بختیاری، علیقلی خان نام دارد که در دوران کودکی علیمردان فوت شده و علیمردان تحت نظر مادرش بیبی مریم آموزههای دینی و رزمی را میآموزد.
شجرهنامه مادری علیمردان خان
علیمردان، معروف به شیرعلیمردان، در سال ۱۲۷۱ به دنیا آمد و هیچ اثری از وی در تاریخ معاصر و در کتب تاریخی وجود ندارد جز اینکه وی در فتح تهران حضور مستمر داشته و دیگر اینکه در سال ۱۳۰۸ برای مبارزه آشکار با رضاخان قد علم میکند.
فقر محتوایی در خصوص جزییات قهرمان بختیاری
شاید دلیل اینکه محتوای کمی در خصوص این خان بختیاری در دست میباشد را باید در دیکتاتوری و تاثیرگذاری رضاشاه بر تاریخ نویسان جستوجو کرد؛ شاید رضاشاه بعد از اعدام علیمردان دستور داده آثار مرتبط با حماسهسازیهای این قهرمان ملی را هم مانند مزارش، از بین ببرند!
غلامعباس نوروزی در کتاب تاریخ بختیاری در این خصوص نوشته است: بعد از دوران بلوغ تا سال ۱۳۰۲ شمسی که طوایف چهارلنگ از قلمرو بختیاری جدا شدند ما اطلاعی از زندگی علیمردان خان در دست نداریم و تنها می دانیم که در همین سال محمدعلی خان و علیمردان خان به ترتیب به سمت ایلخانی و دیگری به عنوان ایلبگی طوایف چهارلنگ مصدر کار شدند.
اپیزود اول از حماسه شیرعلیمردان
اولین حماسه شیرعلیمردان مربوط به حضورش در ماجرای فتح تهران است؛ علیقلی خان معروف به سردار اسعد، همان دایی علیمردان خان یکی از عناصر اصلی فرماندهی در ماجرای فتح پایتخت قاجاریه محسوب میشود؛ در زیر تصویری را ملاحظه میکنید که نشان میدهد علیمردان خان در این نبردِ پرخطر، حضور داشته است. (اولین نفر نشسته از سمت راست تصویر)
اپیزود دوم
دومین واقعه مهم زندگی علیمردان خان در خصوص مبارزه علنی با رضاشاه و اسبتداد و دیکتاتوری رضا شاه بود؛ در زیر روایت داراب ظفریان استاد تاریخ دانشگاه شهرکرد که در گفتوگو با فارس انجام شده را میخوانید:
برای بررسی قیام علیمردان خان ابتدا باید انگیزهها یا بهتر بگویم زمینههایی که منجر به تصمیم قیام شد را بررسی کنیم و ببینیم ماهیت این قیام سیاسی، فرهنگی و یا قومی بوده و سپس به دستاوردهای آن اشاره کنیم.
قیام علیمردان در زمان پهلوی اول یعنی رضاخان اتفاق افتاده؛ تشدید اختلاف بین خوانین بختیاری و همچنین استبداد رضاشاه و ظلمهای ویژهِ او و نمایندگانش به بختیاریها دو عامل اصلی بودند که علیمردان را برای قیام علیه شاه برانگیخت.
روش اجرای قیام بسیار هوشمندانه بوده و قبل از آغاز قیام علیمردان زمینه را برای قیام فراهم میکند، برای مثال با مکاتبه با سران بختیاری به خصوص خوانین لردگان و سه دهستان و سرکلانتران ضمن ابراز نارضایتی از عملکرد برخی از خوانین منصوب شده از سوی رضاشاه، از آنان برای مشارکت در قیام دعوت میکند.
وی همچنین برای ساماندهی امور یک تشکیلات جدید به نام «هیات اجتماعیه بختیاری» متشکل از خوانین و طوایف ۴ و ۷ لنگ بختیاری است، پایهگذاری میکند و سپس مسیرهای اصلی دسترسی به نقاط حساس مانند پل شالو را قطع میکند که از طرف نیروهای رضاخان مورد شبیخون قرار نگیرند.
حالا همه چیز برای یک قیام آماده شده است، نیروها را در یک منطقه به نام تنگزی فراخوان میکند و در تیرماه ۱۳۰۸ حرکت را آغاز میکند؛ در گام اول بدون مقاومت چشمگیری نیروهای حکومت در دهکرد (شهرکرد فعلی) را با همراهی خود مردم دهکرد تسلیم میکند.
جمله معروفی از علیمردان روایت شده که خطاب به مردم شهرکرد میگوید،"ما برای اقامه دین قیام کردیم؛ جان از ما، حمایت و پشتیبانی از شما"؛ و اینگونه میتواند بسیاری از مردم را با خود و قیام خود همراه کند.
علیمردان خطاب به مردم شهرکرد میگوید ما برای اقامه دین قیام کردیم؛ جان از ما، حمایت و پشتیبانی از شما
پرچمی که علیمردان خان در دست دارد مزین به عبارات «لااله الا الله» بوده که نشان از نگاه دینی و اعتقادی قیامکنندگان و در راس آن علیمردان خان بود.
علیمردان و همراهانش بعد از شهرکرد به سمت اصفهان حرکت میکنند که در منطقهای بین فرخشهر و سفیددشت با شمارزیادی از نیروهای دولت مواجهه میشود و پس از یک نبرد نابرابر مجبور به عقبنشینی میشود و قیام اینگونه ناتمام میماند.
رضاشاه زیر قولش زد و به اماننامهاش پایبند نشد
علیمردان خان پس از چند ماه بعد از اماننامهای که رضاشاه به او میدهد به تهران خوانده میشود؛ رضاخان که همچنان نسبت به بختیاریها هراس داشت، برخلاف اماننامهاش، خان جوان را به همراه تعدادی دیگر از خوانین بختیاری و قشقایی دستگیر میکند و نهایتا در سال ۱۳۱۳ تعداد محدودی را آزاد، تعدادی را زندانی طویلالمدت میکند و نهایتا علیمردان خان را با تعدادی دیگر از خوانین بختیاری اعدام میکند.
ب
عد از اعدام علیمردان خان به دستور رضاشاه قبرش را هم گمنام قرار میدهند.
نظر بزرگان در خصوص علیمردان خان
رهبر معظم انقلاب در خصوص قیام علیمردان خان میفرمایند: مهم ترین برجستگی علیمردانخان حضور در جنگ بختیاریها در مشروطه نیست - آنوقت یک جوانی بوده، هجده نوزده سال یا بیست سالش بوده - مهمترین کارش مبارزه با رضاخان است که بعد هم دستگیر شد و بعد هم اعدام شد به دست رضاخان؛ و ایستادگی کرد.
«بزرگ علوی» نویسنده معاصر، لحظات آخر زندگی شیرعلیمردان را اینگونه توصیف کرده است: علیمردان خان جامهای زیبا برتن کرده و سر و روی خود را آراسته و با گامهای بلند و استوار و قامتی رسا حلاجوار بدون اینکه ذرهای از ترس به دل راه دهد به قتلگاه نزدیک میشد؛ او میرفت تا شهادت مظلومانه دیگری را برصفحه جنایات رژیم دیکتاتوری رقم زند.
وقتی یکی از دژخیمان میخواست چشمهایش را ببندد، به آرامی دستمال را از دستش گرفت و گفت: پسرم ... بگذار تا این صحنه ی جالب وتماشایی را، من هم در آخرین لحظات حیات به چشم ببینم.
هنگامی که از برابر جوخه اعدام میگذشت با جبینی باز و لبانی پر از خنده با آنها احوالپرسی کرد؛ وقتی یکی از دژخیمان میخواست چشمهایش را ببندد به آرامی دستمال را از دستش گرفت و گفت: پسرم ... بگذار تا این صحنه جالب و تماشایی را که قطعاً مافوقان شما را خوشحال میکند، من هم در آخرین لحظات حیات به چشم ببینم؛ چرا که تاکنون من شیری را دست و پا بسته در مقابل مشتی شغال ندیده بودم.
«سیدجعفر پیشهوری» که خود با علیمردانخان در زندان و همبندی او بود، در وصف کمالات اخلاقی او اینطور مینویسد: «میان خوانین بختیاری اول علیمردان خان و بعد هم خان اسعد مورد تحسین زندانیان واقع گردیده بودند. علیمردان خان اگرچه شخصاً در زندان دارایی نداشت ولی هر چه گیرش میآمد با محتاجین و دوستان زندانی خویش مصرف مینمود. بنای حوض و گل کاری حیاط کریدور هفت از اوست. گویا برای اینکار در حدود دویست تومان خرج کرده بود. او بعضی صفات بسیار جوانمردانه داشت…. صبح مطابق معمول نزد علیمردان خان بودم تازه بساط چای را مهیا کرده بودیم. «عمادی» در را زد سلام کرد و دم در ایستاد.
مرد محکوم به اعدام مثل اینکه هیچ اتفاق مهمی نیفتاده باشد اسباب و اثاثیه که میبایستی به اشخاص داده شود همه را با کمال آرامش جمعآوری کرد، پشت کتابهایش را به اسم هر کسی که می خواست یادگاری بدهد نوشت… مطابق عادت روزانه با کمال خونسردی ناشتایی خود را صرف کرد بهترین لباسهایش را پوشیده عصایش را برداشته گفت: بفرمایید حاضرم.
قیافهاش گرفته به نظر میآمد؛ خیال کردیم منتظر تعارف است؛ در صورتیکه وقتی میآمد بدون تعارف مینشست. علیمردان با تعجب پرسید: چرا نمیفرمایید؟ سرش را پایین انداخت و گفت: متأسفانه نمیتوانم میخواستم تشریف بیاورید بیرون تا مطلب محرمانهای که داشتم خدمتتان عرض کنم.
علیمردان خندید و گفت: مقصودتان را فهمیدم … این دیگر خجالت و دم در ایستادن ندارد. بفرمایید بنشینید تا کارهایم را کرده مهمان را راه انداخته، بعضی یادگارها دارم که باید پشتشان نوشته شود. البته با خاتمه اینها میرویم؛ چیز مهمی نیست.
عمادی خواه، ناخواه آمد و نشست، و مرد محکوم به اعدام مثل اینکه هیچ اتفاق مهمی نیفتاده باشد اسباب و اثاثیه که میبایستی به اشخاص داده شود همه را با کمال آرامش جمعآوری کرد، پشت کتابهایش را به اسم هر کسی که میخواست یادگاری بدهد نوشت، مطابق عادت روزانه با کمال خونسردی ناشتایی خود را صرف کرد بهترین لباسهایش را پوشیده عصایش را برداشته گفت: بفرمایید حاضرم.
چرا "شهید" علیمردان خان؟
اخیرا رهبر معظم انقلاب کلیدواژه «غیرت دینی» را مطرح کردهاند و در توضیح اهمیتش میفرمایند: "غیرت دینی را حفظ کنید. عامل نجات کشور در بزنگاههای مختلف، غیرت دینی ملّت ایران بوده. غیرت دینی است که تهدیدها را به فرصت تبدیل میکند".
آنچه در تمام ابعاد مختلف قیام علیمردان خان مشهود است همین غیرت دینی و بصیرت بالاست؛ شخصی که تحصیل کرده و اهل مطالعه بوده، از خانوادههای با اصل و نسب و در ابتدای راه زندگی و جوانی بوده، شرایط فرنگ رفتن دارد و کلی امتیاز دیگر؛ ولی تمام این امتیازات و برجستگیها را در مسیر اهدافش و سعادت بشریت به کار میگیرد.
علیمردان، خانِ تاریخسازِ بختیاری دِینش را به کشور و اسلام ادا کرد، ولی یادمان باشد که هنرمندان و نویسندگان، آنطور که حق این شهید است را ادا نکردهاند؛ حتی از نامگذاری یک خیابان به نامش هم دریغ کردیم.
انتهای پیام/3339/م