به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صداوسیما به نقل از شبکه تلویزیونی المیادین، دبیرکل حزب الله لبنان اتفاقات چند روز اخیر در واشنگتن را جلوه‌ای از خلق و خوی وحشیانه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا دانست.
سید حسن نصرالله در سخنانی درباره مسائل داخلی لبنان با بیان این مطلب افزود، البته در این چند سال جهان و بسیاری از آمریکایی‌ها در برابر جنایات خوفناک ترامپ علیه دیگر ملت‌ها سکوت در پیش گرفتند که نمونه آن، جنایت بین المللی او علیه دو سردار بزرگ یعنی قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس بود تا امروز ماهیت جنایتکارانه اش علیه مردم کشور خودش مشخص شود.
سید حسن نصرالله در سخنرانی خود گفت: سخنانم بر اساس وعده چند روز قبل است که گفته بودم درباره برخی اتفاقات داخلی سخن می‌گویم، در آغاز به دو موضوع اشاره می‌کنم و پس از آن وارد مسائل اصلی می‌شوم.
موضوع اول، اتفاقی است که در واشنگتن رخ داد، ترامپ خواستار برپایی تظاهرات در واشنگتن شد و خود در این تظاهرات حضور یافت و از پشت حفاظ شیشه‌ای ضد گلوله سخنانی را برای حاضران در تجمع ایراد کرد و آنان را علیه کنگره و مجلس‌های سنا و نمایندگانی که نزدیکشان حضور داشتند تا جلسه‌ای را برای تایید نتیجه انتخابات آمریکا داشته باشند، شوراند. پس از آنکه نشست دو مجلس سنا و نمایندگان آغاز شد حاضران در تجمع به ساختمان کنگره یورش بردند. یعنی روشی به کار گرفته شد که آمریکایی‌ها بر اساس عادت از آن برای سرنگون کردن نظام‌های سیاسی دیگر کشور‌ها بهره می‌برند، روشی که بیش از یک سال و نیم در لبنان به کار گرفته شده است. درهر حال حاضران به ساختمان کنگره حمله کردند، تدابیر امنیتی را زیر پا گذاشتند و وارد ساختمان شدند چند نفر کشته، ده‌ها نفر زخمی و ده‌ها نفر هم بازداشت شدند، درگیری‌های خونینی رخ داد و نمایندگان از محل نشست خارج شدند، این حادثه یک اتفاق خطرناک و مهم است و هر نوع تلاشی هم برای کتمانش وجود داشته باشد باز هم نمی‌توان آن را سبک شمرد، پیامد‌های این اتفاق نیز خطرناک است.
دوستان آمریکا در لبنان و در کشور‌های عربی سعی کردند این اتفاق را کوچک تلقی کنند، اما آیا جا دارد در این مورد از آنان بپرسیم، اهل مکة ادری بشعاب‌ها (اهالی مکه به اطراف و اکنافش آگاه ترند)؟ اهل آمریکا در این باره چه گفته اند، بایدن چه گفت؟ مقامات عالی حزب دموکرات و جمهوریخواه چه گفته اند؟ چگونه این اتفاق را توصیف کرده اند؟ حتی در داخل دولت ترامپ واکنش‌ها با استعفا‌هایی خود را نشان داد، در نتیجه اگر اتفاق ساده‌ای بود نیازی به این همه پیامد که هنوز هم ادامه دارد، نبود، پیامد‌هایی که ممکن است از سوی کنگره موجب برکناری ترامپ هم بشود. این اتفاق موضوع سخن ما نیست، اما از چند منظر قابل بررسی است، اول اینکه اتفاقی است که جا دارد در آن تامل تا واقعیت‌های آمریکا آشکارتر و در ادامه مشخص شود واقعیت دموکراسی و تبلیغاتی که درباره این دموکراشی می‌شود چیست؟ اما آنچه در این زمینه لازم به ذکر است اینکه آمریکایی‌ها خودشان از نزدیک نتیجه سیاست‌های ترامپ و آمادگی اش را برای کشتار، حتی کشتن آمریکایی ها، جهت باقی ماندن در قدرت، لمس کرده اند، اگر چه این موضوع در سال گذشته و در خلال تظاهرات آشکار شده بود. ما همچنان درباره سیاست‌های این آدمکش هشدار می‌دادیم و آنچه آمریکایی‌ها و جهان شاهد بودند گوشه‌ای از اتفاقات ساده‌ای بود که ترامپ در چهارسال گذشته در کشور‌های مختلف جهان اعم از یمن، عراق، سوریه، ایران، ونزوئلا و ... و با حمایت از جنایات صهیونیست‌ها علیه مردم فلسطین مرتکب شده است، جهان و بسیاری از آمریکایی‌ها نیز در برابر جنایات خوفناکش علیه دیگر ملت‌ها سکوت در پیش گرفتند که نمونه آن، سکوت در برابر جنایت بین المللی ترامپ علیه دو سردار بزرگ یعنی قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس بود، اما امروز ماهیت جنایتکارانه اش علیه مردم کشور خودش آشکار شده است. ترامپ نماینده هیمنه جویی و سلطه طلبی آمریکاست که واشنگتن همچنان در حق ملت‌ها روا می‌دارد، سرمایه هایشان را غارت و حاکمیتشان را نقض می‌کند. آنچه این روز‌ها شاهدیم نمونه‌ای از مصائب دموکراسی آمریکاست، دموکراسی که در آن قواعد و قوانین لازم که موجب شود امثال ترامپ نتوانند به قدرت برسند دیده نمی‌شود. یعنی انتخاباتی را شاهدند که از دل آن فردی با این سطح از غرور، تکبر، جنون و حماقت سر در می‌آورد تا نه تنها آمریکا را مدیریت، بلکه جهان و سرنوشت جهان را اداره کند. این اتفاق، واقعیت دموکراسی آمریکایی که تلاش می‌کنند آن را در دنیا تعمیم دهند آشکار ساخته است، ترامپ با شرکا و هم پیمانانش در منطقه نمونه ایی از سلاطین دیکتاتور و تشنه قدرت علیه مردمند. به عنوان یادآوری می‌گویم شخصی، چون مایک پمپئو که همواره شعار‌هایی را درباره حفاظت از آرای رای دهندگان مطرح می‌کند حال به همراه رئیسش سعی می‌کنند با تهدید و زور، چیزی غیر از نتیجه به دست آمده در انتخابات را تحمیل نمایند، آنان از احترام به معترضان می‌گویند، اما شاهدیم که فعالیتشان در واشنگتن، کشتگان و زخمی‌هایی را بر جای گذاشته است. نکته قابل ذکر دیگر در این زمینه اینکه خداوند سبحان در طول چهار سال گذشته ساکنان کره خاکی را حفاظت کرد (باخنده)، به همین دلیل باید برای چند روز باقی مانده یعنی تا بیستم ماه (ژانویه) به درگاه خداوند دست تضرع و دعا بالا بگیریم، چون کیفی که دکمه سلاح هسته‌ای در آن است هنوز در دست یک فرد مجنون، احمق، نژادپرست، مغرور و مستبد، چون ترامپ قرار دارد، فردی که اگر عصبانی شود ممکن است دکمه را بفشارد.
نکته بعدی که نیازمند ارزیابی است اینکه وقتی روز گذشته شاهد واکنش علیه معترضان، محکومیت خشونت و ضرورت پایبندی به قانون بودیم این آیه قران به ذهنم آمد کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر و لما کفر قال انی بریء منک، انی اخاف الله رب العالمین (کار آن‌ها همچون شیطان است که به انسان گفت: کافر شو، امّا هنگامی که کافر شد گفت: من از تو بیزارم، من از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم. سوره حشر آیه ۱۶)، ترامپ وارد عرصه سیاست شد، علیه کنگره تحریک گری کرد، مردم را به آنجا گسیل داشت و وقتی درگیری به وجود آمد اظهار داشت، به من ارتباطی ندارد، من بی گناهم و همه ما تحت لوای قانون هستیم. این شخصیت ترامپ و چگونگی برخوردش با هواداران و هم پیمانانش است. در هر حال آنچه رخ داد و تحولاتی که این روز‌ها آمریکا شاهد است اتفاق بزرگی است و می‌تواند پیامد‌هایی برای آمریکا و شاید برای همه جهان به دنبال داشته باشد.
نکته دوم اینکه پس از آنکه در سخنان اخیرم گفتم اندیشه‌ای در سر دارم و آن اینکه در شرایط کنونی و با توجه به اهتمام بین المللی و منطقه ای، اگر توجهی به لبنان می‌شود به دلیل وجود مقاومت و موشک‌های مقاومت است، شاهد واکنش‌هایی بودیم، فارغ از نوع نگاه‌ها به اتفاقات و مسائل، به همه این واکنش‌ها احترام می‌گذاریم، اما آنچه پیداست اینکه در کشوری زندگی می‌کنیم که اگر یکی از شرق بگوید دیگری از غرب می‌گوید، ما واقعیت کنونی را بیان کردیم و آن اینکه با وجود مقاومت، دست کم از سال ۲۰۰۵ تا به امروز، یعنی از زمان عقب نشینی نیرو‌های سوری از لبنان، شاهد اهتمام آمریکا، اروپا، غرب، محافل بین المللی به لبنان بوده ایم. هیئت‌های مختلفی به لبنان سفر کردند، دیدار‌هایی با مقامات داشتند، بیانیه‌هایی داشتند که در مطبوعات منتشر شد، تصمیماتی داشتند و ...، اما محور اساسی همه این‌ها مقاومت، سلاح مقاومت، سرنوشت مقاومت و چگونگی حل این مسئله بود، حل این مسئله نیز به سود اسرائیل است.
پمپئو، ساترفیلد، دیوید هیل و... آمدند و رفتند، اما چه کردند؟ امروز اگر لبنان، مردم لبنان و آینده لبنان برای آمریکایی ها، اروپایی‌ها و حتی برخی از نظام‌های عربی، ارزشی داشت اینگونه با لبنان و مردم لبنان برخورد نمی‌کردند، یعنی تحریم نمی‌کردند، کمک‌ها به لبنان را قطع نمی‌کردند و مشکلاتی را به بار نمی‌آورند. اما لبنان و مردم لبنان چه چیزی دارند، برای درک این نکته باید بدانیم که آنان چگونه در لبنان در پی حل مشکل اسرائیل هستند؟ می‌دانیم که همه آنان، ترامپ باشد یا دامادش کوشنر، در خدمت اسرائیلند، مشاهده کردیم کوشنر اصرار داشت در نشست هیئت اسرائیلی و مغربی در مغرب حاضر باشد، اصرار داشت در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس حاضر باشد، آشتی میان کشور‌های عضو این شورا، تلاش‌های شخصی کوشنر بود. کوشنربه ترسیم مرز‌های دریایی (میان لبنان و اسرائیل) هم بسیار توجه داشت. هم و غم آمریکا و اذناب منطقه‌ای اش، اسرائیل و حل مشکلات اسرائیل است و در پی آنند تا اسرائیل قوی باشد و در این راه اگر لازم باشد گروه‌های مزاحمی، چون مقاومت را به بن بست می‌رسانند یا از میان بر می‌دارند. این موضوع در سال ۱۹۷۸ هم مطرح بود، یعنی زمانی که من در نجف اشرف و پس از آن در بعلبک در حوزه علمیه حضور داشتم و حزب اللهی در میان نبود، پس اتفاقاتی که اخیرا شاهد بودیم به هیچ وجه به واقعیت‌های لبنان و دست کم از واقعیت‌هایی که از سال ۲۰۰۵ شاهد بوده ایم مرتبط نیست. تمامی اتفاقات، مثل تدابیر بین المللی، جنگ تموز (سی و سه روزه)، توطئه حکومتی پنجم مه سال ۲۰۰۸، و اتفاقات پس از آن و آنچه که الان در جریان است، یعنی تحریم و تهدید، همه و همه در همین راستاست و هدف دیگری ندارد.