مظاهر گودرزی: «دریاچه ارومیه در بیآبی میسوزد.» دریاچهای که قرار بود احیا شود حالا به نفس زدن افتاده، طوریکه برخی پیشبینی میکنند آخر تابستان امسال بدترین وضعیت تاریخ دریاچه از نظر کمآبی رقم میخورد. این وضعیت درحالیست که از سال ۱۳۹۳ ستاد احیای دریاچه ارومیه با صرف هزینههای زیاد اقداماتی برای احیا انجام داد، اما عباس محمدی، فعال محیط زیست معتقد است حالا دستاورد این ستاد نزدیک به صفر است.
او میگوید: «دو سال بارش کم در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ کافی بود تا نشان دهد آقایان هیچ کاری نکردند، درهمین دو سال تمام ادعاها باطل شد و دریاچه به سال ۱۳۹۳ برگشت.»
متن کامل این گفتوگو در ادامه آمده است.
وضعیت این روزهای دریاچه ارومیه چگونه است؟
شرایط الان دریاچه ارومیه مشابه سال ۱۳۹۳ است که ستاد احیای دریاچه کار خودش را شروع کرد، طوریکه اگر قرار بود تا سال ۱۴۰۴ دریاچه به تراز نرمال خودش یعنی ۱۲۷۴ متر برسد اما الان تراز دریاچه ۱۲۷۰ متر است، مسئولان ستاد گلایه دارند بودجه کم است اما چیزی حدود ۱۵ هزار میلیارد تومان در عمر تشکیل این ستاد هزینه شده است و نتیجه آن الان صفر است، اینکه میگویم صفر خیلی واضح است، چراکه وضعیت کنونی دریاچه همان وضعیت عمیقاً بحرانی در سال ۱۳۹۲ است و دریاچه به صورت مرده درآمده و گفته میشود شاید تا آخر تابستان امسال به بدترین وضعیت تاریخی خودش برسد.
اما یک سالهایی گفته میشد وضعیت دریاچه رو به بهبود است؟
در تمام سالهایی که ادعا میشد وضعیت دریاچه رو به بهبود است، سالهایی بود که بارندگی از میانگین بالاتر بود، یعنی سالهای ۹۶، ۹۷، ۹۸ و ۱۳۹۹ میانگین بارندگی بسیار بالا بود، در این سالها دریاچه به حدود ۴ میلیارد متر مکعب آب رسید، درحالی که تراز اکولوژیک دریاچه حدود ۱۲ میلیارد مترمکعب است، بنابراین به لطف و کرم آسمان از مرگ حتمی نجات پیدا کرد، اما شما دیدید دو سال بارش کم در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ کافی بود تا نشان دهد آقایان هیچ کاری نکردند، درهمین دو سال تمام ادعاها باطل شد و دریاچه به سال ۱۳۹۳ برگشت.
ستاد برای احیای دریاچه پروژههایی طراحی کرد سرنوشت آنها چه شد؟
یکی از کارهای مهم برای احیای دریاچه ارومیه که در ستاد گفته شد انجام میشود، احداث تصفیه خانههای شهرهای بزرگ بوده و اینکه پساب ها به سمت دریاچه هدایت شود، اما انجام نشد. همچنین در کاهش مصرفی آب در صنعت و شرب کاری انجام نشد، آقای تجریشی در جایی گفتند که وزارت نیرو کم لطفی کرده و ۶۵ درصد حقابه دریاچه را پرداخت نکرده است، به نظرم عبارتهای این چنینی غمانگیز است، درست مثل این میماند کسی مال کس دیگری را خرده باشد و بگوییم طرف کم لطفی کرده و مقداری کلاهبرداری کرده است. اگر کسی دنبال احیای دریاچه ارومیه است گفتن کم لطفی معنا ندارد، خیلی راحت باید بگویند عمل غیرقانونی انجام شده و ما به عنوان مسئولان ستاد احیای دریاچه ارومیه این مسائل را از مراجع قضایی پیگیری میکنیم. اینکه گفته میشود کم لطفی شده یعنی همچنان به سیاستهای سدسازی ادامه دادهاند و آب را پشت سدها نگه داشتهاند، چنین واکنشی یعنی میدان دادن به عملیاتی که منجر به مرگ یک اکوسیستم و آسیب رسیدن به چند استان میشود.
مهمترین مشکل در حوضه آبریز دریاچه ارومیه چیست؟
ببینیند، در بخش کشاورزی نتوانستند مدیریتی انجام دهند که مصرف آب پایین بیاید، همانطور که در بخش سد سازی هیچ عملی انجام نشد، اگرچه جلوی ساخت یکی دو سد گرفته شد اما همچنان عملیات ساخت آنها در دستور کار است و هیچ وقت هم اعلام نشد عملیات ساخت تعطیل میشود. هیچ کدام از سدهایی هم که قبلاً ساخته شده بود و قرار بود توسط آنها آب به دریاچه برسد این کار را انجام ندادند، بنابراین همچنان آب را پشت سدها نگه میدارند و آن را برای کشاورزی، صنعت و شرب مصرف میکنند تا دریاچه در بی آبی بسوزد.. با این وجود مدیران ستاد دریاچه ارومیه گفتهاند این ستاد چند کار انجام داده که سالانه بیش از یک میلییارد متر مکعب آب وارد دریاچه خواهد شد، از جمله این اقدامات این بوده که در حوضه دریاچه ارومیه ۴۵۰ میلیون متر مکعب آب در کشاورزی صرفهجویی شود، درحالی مشاهات عینی و آمار و ارقام نشان دهندهی توسعه کشاورزی در این حوضه است، یعنی حدود ۲۵ درصد تولید کشاورزی در حوضه دریاچه ارومیه در سالهای فعالیت ستاد افزایش پیدا کرده است. به نظرم باید اطلاعاتی که توسط ستاد داده میشود را راستایی آزمایی کرد، چگونه ممکن است در شرایطی که تولید کشاورزی مطابق ادعای خودشان ۲۵ درصد افزایش داشته، ۴۵۰ میلیون مترمکعب آب صرفهجویی شود؟
به نظر شما رویکرد مناسب برای احیای دریاچه ارومیه چه چیزی میتوانست باشد؟
ببینید؛ در این مدت عملیات واقعی که برای احیا دریاچه لازم بود انجام نشده است، پولی که در تاریخ محیط زیست ایران بی سابقه است صرف اجرای پروژههایی شده که خودشان مخرب محیط زیست هستند، یعنی انجام پروژههای سازهای در حوضه دریاچه ارومیه، کاری که خیلی زیاد در ستاد احیا بر روی آن تبلیغ شد و همچنان در حال اجرا است سد کانیسیب و اجرای تونلی هست که آب را از رودخانه زاب به دریاچه برساند، بخش بزرگ بودجه صرف این کار شده است، تازه اگر این اقدامات به بهرهبرداری برسد که طبق برنامه هم انجام نشده است، قرار است ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب به دریاچه ارومیه برساند، این مقدار برای دریاچهای که خشک شده است عدد و رقم قابل توجهی نیست، دریاچه را سد، کانال و لوله انتقال آب ایجاد نکرده بوده که بخواهد با اینکارها احیا شود، این عملیات بدتر نابود کننده دریاچه شده است. در این منطقه یک نظام طبیعی وجود داشته که با انتقال آب از کانالهای متعدد این دریاچه را شکل داده است، اگر بشر دستکاری خودش را به حداقل میرساند این دریاچه یا احیا میشد و یا حداقل از نابودی کامل آن جلوگیری میشد. نمیشود سدها به همان تعداد سابق برقرار باشد، آب پشت سدها انباشته شود و دریاچه هم احیا شود.
پروژههای انتقال آب که در دست اجرا هست چطور، به احیای دریاچه کمک میکند؟
عملیات انتقال آب فاییده ندارد، یک روز صحبت از انتقال آب دریای خزر بود، یک روز صحبت از رودخانه ارس بود و سرانجام رودخانه زاب قربانی این ماجرا شد، من مطمئنم دست کشیدن از خزر و ارس به دلیل اینکه اینها آبهای مرزی بودند و مشکلات ژئوپولیتیک داشتند از دستور کار خارج شدند و رودخانه زاب که داخلی است و به قول معروف زورشان به این رودخانه رسید این عملیات انتقال آب از زاب کلید خورد. شما توجه کنید برای لایروبی رودخانه سیمینه رود و زرینه رود بلدزر و لودر انداختند که مثلاً آب راحت وارد دریاچه ارومیه شود، کسی هم از مسئولان نپرسید مگر این نظام طبیعی با لودر ایجاد شده که شماها با لودر میخواهید آب را هدایت کنید، آقایان باید سدهای بالا دست را مدیریت کنند یا اصلاً این سدها را باز کنند تا دریاچه نفس بکشد.
تغییرات اقلیمی چطور؛ برخی معتقدند خشک شدن دریاچه به سبب تغییرات اقلیمی است؟
ببینید؛ در شعاع حدود ۱۵۰ کیلومتری دریاچه ارومیه در ارمنستان دریاچهای داریم به نام سوان و در ترکیه دریاچهای به نام وان داریم، هیچکدام از این دو دریاچه تغییرات چشمگیری نداشتهاند، از منظر اقلیمی این دو دریاچه مانند منطقه ارومیه هستند، البته قبول دارم نمیشود یک دریاچه آب شور و عمق کم مانند ارومیه را با دریاچه وان دقیقا مقایسه کرد اما یک گروه کارشناسی مستقل میتوانند نسیتی میان این سه منطقه پیدا کنند، حساب کنند اگر قرار بود تغییرات اقلیمی در خشک شدن دریاچه ارومیه موثر باشد میزان اثرگذاری آن چند درصد است. بنابراین با توجه به دانش موجود محاسبه اینکه در خشک شدن دریاچه ارومیه چند درصد کاهش بارندگی نقش داشته و چند درصد سیاستهای ستاد احیا کار سختی نیست.
نظر خودتان چیست، کدام عامل در خشک شدن دریاچه نقش پررنگتری دارد؟
به نظر من دست کم ۷۰ درصد خشکی دریاچه ارومیه نتیجه سیاستهای غلط وزارت نیرو، برنامههای سدسازی و مهار آب پشت سدها است، ضمن اینکه به کشاورزی افسار گسیخته میدان داده شده است، در مجلس قبل نماینده ارومیه آقای نادر قاضی زاده با کوچکترین اقدام محدود کننده کشاورزی در این حوضه مخالفت میکرد، این کشاورزی افسار گسیخته که به هر مقداری دلش خواست آب مصرف کند و از کل کشور هم طلبکار است، این بلا را سر دریاچه آورد. کشاورزی افسارگسیخته درحالیکه مدعی است غذای کشور را تامین میکند اما با شروع جنگ در اوکراین میگوید بلافاصله گندم و چغندر گران شد و همه گرانی را به دوش مردم منتقل میکنند، یعنی هنوز هم از نظر مواد غذایی به شدت به خارج وابسته هستیم اما از طرفی ادعا میکنیم کشاورزی داخلی اهمیت حیاتی دارد و باید به هر قیمتی از آن حمایت کرد.
من خودم کارشناس کشاورزی و طرفدار کشاورزان ایرانی هستم، اما کدام کشاورزی؟ کشاورز خرده پایی که با حداگثر صرفهجویی محصولات کشاورزی تولید میکند، نه کسانیکه صدها هکتار زمین را در حوضه ارومیه تبدیل به مجتمعهای کشت و صنعت مردند، حتی کسی که قبلاً وزیر کشاورزی بوده در منطقه ورامین کشت و صنعت چند صد هکتاری درست کرده است، با این کشاورزی باید مقابله شود، وگرنه طبیعی است که هرکشوری باید حداقل ۵۰ درصد نیاز غذایی را خودش تامین کند تا امنیت نسبی داشته باشد، اما ادعای تولید همه مواد غذایی در کشور، ادعایی است که خود آقایان میدانند که ما هیچوقت به آن دسترسی پیدا نمیکنیم. این اسمش کشاورزی نیست، بلکه غارت منابع طبیعی کشور است. وکسانیکه پشت این تراستهای کشاورزی فعالیت میکنند یک از عوامل نابودی دریاچه ارومیه هستند.
به نظرتان وضعیت احیای دریاچه ارومیه به کجا میرسد؟
در مجموع با اطلاعات موجود احیای دریاچه ارومیه یک پروژه شکست خورده است که فقط کارش از بین بردن بودجه کشور بود، ضرورت دارد دستگاههای مربوطه یک تحقیق و تفحص کامل انجام دهند، آن هم نه با کارشناسان وزارت نیرو، چراکه اینها همان کسانی هستند که این بلا را نه فقط بر سر دریاچه ارومیه بلکه بر سر بختگان، هامون و هورالعظیم آوردند، از اسم وزارت نیرو مشخص است برای تولید برق و انتقال آن تشکیل شده است، اینکه سرنوشت رودخانهها را به دست وزارت نیرو بدهند تا فقط به عنوان یک منبع انرژی به آنها نگاه کند درست نیست، با این نگاه هرجایی که توانستهاند سد درست کردند، هرجایی که خواستند پروژههای انتقال آب انجام دادند، طوریکه تمام رودخانههای کشور در بدترین وضعیت تاریخ خودشان هستند اما بیشترین پول به وزارت نیرو داده میشود. وضعیت فعلی دریاچه ارومیه به خاطر سو مدیریت، بودجه پاشی، سوء استفادههای کلان است.
۲۳۳۲۳۳