در دوره قاجار راه شاهی، دومین مسیر پررفتوآمد و همچنین کوتاهترین و اصلیترین مسیر ارتباطی بوشهر به شیراز بود. درحقیقت، تمام کالاهایی که از اقیانوس هند و بازارهای مجاور آن خریداری میشد، از راه جاده زمینی به شیراز حمل میشد. رونق تجارت باعث شد عدهای از تجار ساکن پسکرانهها، ازجمله شیراز و کازرون و یزد، به این بندر مهاجرت کنند. این جاده، به جز بخش مسیر بوشهر به برازجان، از مناطق سخت کوههای زاگرس و کُتلهای (گردنههای سخت) ملو و کمارج و هوشنگ، معروف به دختر و پیرزن عبور میکرد. سدیدالسلطنه در کتاب سفرنامه سدیدالسلطنه، مسیر بوشهر به مشهد از راه تهران را بیان کرده و این مسیر را پیموده است. او از بوشهر به چغادک و احمدی و از آنجا به برازجان، کنارتخته، گردنه دالکی که راهی سنگلاخ و ممتد و سخت بود و گردنه ملو رسیده است. «این مسیر، بسیار سخت و صعب و تمام رو به فراز باید رفت. منزل بعد کمارج، کازرون و میانکتل که راهی بس سخت و دشوار دارد و بین دو گردنه سخت، دختر و آخر گردنه پیرزن واقع شده است.»
سر هارفورد جونز (Sir Harford Jones) در کتاب آخرین روزهای لطفعلیخان زند، در گزارش سفرش از شیراز به بوشهر، درباره دشواری راه و کُتلها مینویسد: «بعد از دشت کازرون وارد گردنه تنگی بین این دشت و دشت کمارج شدیم. این گردنه، بیش از یکونیم مایل طول دارد و پرتگاههای دو طرف آن در برخی نقاط به هم پیوستهاند. این راه گاهی از ته درهها و گاه از روی تپهها عبور میکند.» عبور از این گردنهها بهگونهای سخت بوده که جونز به لطفعلیخان گفته است: «تا وقتی که حضرتعالی گردنههای بین کتلدختر و دالکی را در اختیار داشته باشید، قاجارها هرگز نخواهند توانست بهآسانی به بوشهر نزدیک شوند.»
اوژن فلاندن در گزارش مبسوطی شرح عبور خود از جاده شیراز- بوشهر را بیان کرده است. فلاندن پس از شیراز به خانه زنیان رسیده که کاروانسرایی داشته و پس از عبور از دسترجیان (دشت ارژن)، به کتل پیرزن رفته که به روایت او، این جاده از مشکلترین راههای ایران است. پس از کمی طی راه، به کاروانسرایی رسیده و از آنجا به کتلِ وحشتناک دختر و به کازرون رسیده است. فلاندن پس از عبور از کازرون و شاپور و کمارج، به دالکی و از آنجا به دهستان حمادی رسیده و راهی بوشهر شده است. در کتاب سفرنامه رضاقلیمیرزا نایبالایاله فارس، درباره این مسیر آمده است که شاهزادگان قاجار از شیراز پس از طی ماهورات (تپهها) به کاروانسرای خانه زنیان، چشمه مروارید، دشت ارژن، چشمه سلمان، کوه پیرزن، دشت برم و از آنجا به گردنه دختر و سپس کازرون رسیدند.
این مسیر از مناطق قشلاقی ایل قشقایی میگذشت و به شیراز میرسید. ابتدا موقعیت این مسیر را بهصورت میدانی بازسازی میکنیم و آن را با منابع تاریخی تطبیق میدهیم. راهی که از خورموج به سنا و شُنبه و از آنجا به بُردخون در کنار ساحل عبور میکرد و از این مسیر، به دوراهک میرسید. شُنبه از راه کوهستانی و صعبالعبور دشت پلنگ که محل مناقشه خوانین جعفربیگلو و خوانین دشتی بود، شاخهای به رباط جم و ریز و شاخه دیگر به بوشگان میرسید. در منطقه ریز، راه دو شاخه میشد و مسیر شرق آن به بلوک دژگاه و از آنجا از راه گردنه کُه به مسیر دیگری به نام دِهرمآغام شهید و از گردنه مورتی به فراشبند و گره و بالاده و سپس به کازرون ختم میشد. مسیر دیگر، شاخه فراشبند به اهرم بود که این جاده از راه دشت پهنا پهن، از بوشگان میگذشت و از آنجا مسیر را به سمت خین و کلمه، اهرم و بوشهر ادامه میداد.
مسیر دیگری از منطقه پُشتپر به پشتکوه میرفت و از آنجا به گردنه انجیری و چهوک به ده رود سفلی و علیا میرسید و از راه گردنه چهی به احمد و محمید و اهرم ختم میشد. طایفه شش بلوکی با عبور از راه مُسقان، بوشگان، نوجین و خانیک به قنات باغ و گردنه پهناپهن میرفتند که امتداد این مسیر از دم کوه نِسار به طرف بوشگاناهرم بود. جادهای نیز مستقیم از پُشت پر امتداد مییافت و از تنگ ارم به راشک و دیسکون میرسید و از آنجا به برازجان ختم میشد. این جاده پیش از کلمه از راه جادهای کوهستانی به منطقه برازجان و بوشهر پیوند میخورد. شاخه دیگری از این راه نرسیده به بالاده از سهراه دادین به سر مشهد-بُز پر و از آنجا به مورد خیر و تنگ ارم و دالکی و برازجان و بوشهر میرسید.
جادۀ بُز پر (پُشت پر) به قلعۀ تیر در روستای حسینآباد، رودخانه شورعبدالخانی، باغدشت و گره میرفت و سپس به گردنه نرگسزار، کتل شیتنگ، روستای رُمقان و مسقان میرسید و پس از بگدانه، به سمت دشت نمک و کره بس ادامه مییافت و پس از عبور از سربالایی کوه، از روستای چنار فاریاب عبور میکرد و از راه گردنه ارژنی به رودخانه قرهقاچ میرسید. این مسیر پس از گذشتن از دشت خانه خبیس به جاده شیرازکازرون و چنارشاهیجان نورآباد ممسنی میرسید. این راههای ارتباطی از فراشبند، فیروزآباد، قز قلعه و کوار عبور میکردند و درنهایت به شیراز میرسیدند. بنابراین در اتصال شبکه و سرشاخههای مسیرها به یکدیگر، سهراه داین رباطی بسیار مهم بود؛ چون این نقطه از طرفی مناطق نرسیده به کهگیلویه و ممسنی و کازرون را با کمک مسیرهای دیگر به کرانههای خلیجفارس متصل میکرد و از سوی دیگر، دروازههای جدیدی برای ورود به کرانهها و پسکرانههای خلیجفارس از راه کوههای زاگرس و جادههای ساحلی بود.
برای مثال از راه قیر و کارزین، خنج و لار یا دارالمیزان، اسیر، مهر، گلهدار، لامرد و ده شیخ به سواحل خلیجفارس و بندرعباس میرسید. جناح و بستک نیز از راه جاده خور در جناح به بندر آفتاب یا از راه بستک به این سواحل و بندرعباس راه مییافت. در کلاف پیچیده راههای ارتباطی، این قسمت از جنوب کشور جاده میانبری بود که از جره و بالاده جدا میشد و از راه شیتنگ به منطقه کوهمره سرخی و از آنجا به سیخ دارنگون و چنار راهدار و شیراز منتهی میشد. این راه به مسیر گره (جره) معروف بود که شاخههای متعدد را آن در ادامه، واکاوی میکنیم. قسمتی از راه به بیشاپور، پس از عبور از ممسنی یا شولستان، به کازرون و از آنجا به گره میرفت و پس از گذشتن از سرمشهد، بزُپر، مورد خیر، تنگ ارم و دالکی به برازجان میرسید.
نویسنده سفرنامه رضاقلیمیرزا درباره این مسیر مینویسد: «در آن وهله که اینجانب از تعاقب خانعلیخانرستم ممسنی به دالکی مراجعت کردم، بهدلیل فتنه ولیخان بکش از راه کوهستانی بالای سر دالکی که راهی است بسیار صعب، با مرارت و مشقت تمام، وارد گره شده، اینقدر تصدیع و مرارت در آن راه کشیده که مافوق بر آن متصور نبود.» در دوره قاجار، بهویژه پس از عهد ناصری، توجه انگلیسیها به موقعیت استراتژیک بوشهر جلب شد. بنابراین این بندر را به بارانداز دروازه دریایی ورود و خروج تجارت و سیاست خارجی و فرهنگی ایران تبدیل کرد. مسیر اصلی ترانزیت کالاهای تجاری، راه شاهی بوشهرشیراز بود. بخش مهمی از این مسیر، با راههایی که در این دوره در تسلط ایل ممسنی بود،
همپوشانی بسیاری داشت. اتحادیه حکومتهای محلی ذکرشده در این پژوهش، با قراردادهای نانوشته که بیشتر از تامین منافع و کسب درآمد متاثر بود، امنیت این خطوط مواصلاتی را تامین میکردند. کنش و واکنش تمام مناطق مستقر در این مسیر تجاری، نوعی بازار مشترکالمنافع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایجاد کرده بود که بهشدت از یکدیگر متاثر بودند؛ آنگونه که نبود انسجام و ایجاد ناامنی یا عملکرد آزاردهنده در هر منطقه، مناطق دیگر را در بحران شدیدی قرار میداد. همانطور که در این پژوهش گفته شد، ناامنی راه تجاری بوشهرشیراز و تسلط و آشوبزایی طوایف ایل ممسنی و همچنین شناخت ماموران انگلیسی که ضمن انجام وظایف سیاسی محولشده، در راستای منافع دولت خود، با دقت تمام جنبههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی منطقه ممسنی را بررسی میکردند، مساله اصلی این راه بود. انگلیسیها در بررسیهای خود، به سیاست جامعی از چگونگی زیستاجتماعی و آداب و بنمایههای فرهنگی و اخلاقی و قومیتی طوایف ایل ممسنی دست یافتند.
نتیجه این شناخت، درک انگلیسیها از تامیننشدن منافع خود توسط ایل ممسنی بود. بنابراین راهبرد انگلیس در برونرفت از بحران تامین امنیت مسیرهای ارتباطی جاده بوشهر- شیراز، با علم به همواری مسیرهای ارتباطی منطقه ممسنی، باعث دخالت بیشتر انگلیس در راستای تامین منافع سیاسی و اقتصادی خود شد.