حماسه ششم بهمن سال 1360 در آمل

صدا و سیما پنج شنبه 06 بهمن 1401 - 12:07
فرمانده سپاه پاسداران آمل در زمان دفاع مقدس گفت :حماسه ششم بهمن سال 1360 آمل انقلابی کوچک در برابر توطئه دشمنان انقلاب و مردم بود.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ،سردار اسماعیل سیاحی - فرمانده سپاه پاسداران آمل در زمان دفاع مقدس آمل در گفتگو با برنامه صبح بخیر ایران  شبکه سوم سیما به حماسه ششم بهمن آمل پرداخت . متن این گفتگو به شرح ذیل است .


سوال : درباره اتفاق مهم ششم بهمن سال 1360 در آمل صحبت می کنیم. شهر آمل را ما به هزار سنگر هم می شناسیم و می دانیم که یکی از شهرهایی است که به مقاومت مشهور است و اتفاقات مهمی را در تاریخ انقلاب مردم عزیز آمل رقم زدند که می خواهیم در مورد آن اتفاقات و به  ویژه اتفاقی که در ششم بهمن ماه 1360 در شهر آمل رخ داده است بدانیم.

سردار سیاحی : در ششم بهمن سال 1360 اتحادیه کمونیست های ایران بعد از این که شهریورماه مقابله ی جریان انفجار حزب جمهوری اسلامی و اعلام جنگ مسلحانه سازمان مجاهدین – منافقین و جریانات کردستان و فرار بنی صدر تزلزل در فرماندهی جنگ اتفاق افتاد جریان شرق و غرب آن زمان و ارتجاع منطقه و دشمنان داخلی تصمیم قاطع گرفتند که بساط جمهوری اسلامی را در سال 60 جمع کنند .روی این قاعده مجموعه کمونیست های ایران در کل خطه شمال ، اتحادیه کمونیست ها آمل را انتخاب کردند و در شهریور سال 60 پیش قراول ها وارد جنگل شدند و نیمه دوم تعداد 200 نفر از عناصر  و اسلحه و تجهیزات را وارد جنگل کردند، در مهر و آبانماه آموزش دادند و سازماندهی کردند ، در 18 آبان سال 60 تصمیم گرفتند به آمل حمله کنند که در آن روز به صورت خیلی اتفاقی با فداکاری یکی از بسیجیان مخلص ما که اولین شهید این حادثه است ، شهید ولی اله کارگر و فداکاری یکی از سرداران جانباز ما که پارسال به رحمت خدا رفت ، محمد رنجبر ؛ به صورت اتفاقی برادران برخورد کردند فرمانده عملیات جنگل سرداران کشته شد و آنها عقب نشینی کردند .
بعد از این قائله در 22 آبان سال 60 مجموعه سپاه آمل با ژاندارمری و نیروهای فداکار کمیته و برادران بسیج که بنده هم بعنوان یکی از فرماندهان میدان حضور داشتم به جنگل حمله کردیم ، چون بچه های اتحادیه آموزش دیده بودند و سازماندهی داشتند و در جنگل مستقر بودند و استتار کرده بودند، اختفا داشتند ما 11 تا شهید دادیم و نتوانستیم از آنها تلفات بگیریم .بعد از اینکه از جنگل عقب نشینی کردیم تا  سازماندهی مجدد بشود سردار فرماندهی محترم وقت سپاه ، سردار سرلشگر محسن رضایی تشریف آوردند در اتاق عملیات سپاه و آن دو تا تصمیم اساسی را آن روز ایشان ابلاغ کردند یکی این که شما الان وارد جنگل نشوید و دوم این که جنگل را محاصره کنید که این ها از نظر تجهیزات و تدارکات در سختی بیفتند .
از آن روز دو تا گردان رزمی جنگل سازماندهی شد و اطراف جنگل و جاده هراز را ما پایگاه استقراری گذاشتیم و این ها محاصره شدند ، منتظر بودیم برگ ها بریزد و برف بیاید تا بهمن ماه که ششم بهمن یعنی اگر دقیق بخواهم عرض کنم بهمن سال 1360 برف سنگینی بارید حتی سواحل هم پر از برف شد ، موقعیت مناسب شد با توجه به نیروهای آموزشی ما وارد جنگل بشویم .
مجموعه نیروهای سپاه تحت امر قرارگاه ابوالفضل زیر نظر سپاه منطقه مازندران آن زمان ، تهاجم کردند در حالی که آنها از سمت غرب جنگل آمدند به سمت شرق و برنامه شان برای حمله 5 بهمن بود ، صبح 5 بهمن این ها رفتند به یکی از خانه  یکی از افراد خودشان و آنجا مستقر شدند ساعت یازده و نیم شب ششم بهمن 1360 این ها وارد شهر و در منطقه مستقر می شوند و طبق برنامه قبلی شان به مقر سپاه ، بسیج ، زندان تهاجم می کنند البته بعنوان یک اعلام حضور ، آن شب حدود یازده نفر از نیروهای گشتی سپاه و برخی از مردم و بسیجی های ما را به قول خودشان اعدام انقلابی می کنند ، صبح ساعت 7 یا 7 و نیم که ما هم بعنوان یک فرد کمترین یکی از فرماندهان میدان بودیم به اتفاق سردار بهنام از فرماندهان منطقه و دیگر دوستان یاد سردار شعبانی که پارسال بر اثر کرونا به رحمت خدا رفتند ، ایشان فرمانده اصلی سپاه بودند من فرمانده عملیات بودم ، اولین کاری که کردیم ما نیروها را در فرمانداری مستقر کردیم که فرمانداری سقوط نکند بعد حدود ساعت نزدیک به هشت تصمیم داشتیم که طرح عملیاتی بریزیم نیروهای کمکی از بابل ، محمودآباد ، نور ، چالوس آمدند در این حین یک دفعه متوجه شدیم که سیل مردم آمدند وسط ، از ساعت 8 تا 4 بعد از ظهر که ما 41 شهید در راه خدا دادیم و "یاد 40 گل من در آن شام غریبان یاد باد" ، کار عمده سپاه و نیروهای ما این بود که چه کار کنیم که مردم تلفات ندهند .خدای من شاهد است من به چشم خودم دیدم که 12 نفر از مردم رفتند با سنگ ، با چوب ، آنقدر زدند که آنها دائم تیراندازی کردند که فشنگشان که تمام شد دو تا از این ها را دستگیر کردند و به خود من با دست خالی  تحویل دادند .

سوال : و مردم خودشان خودجوش آمده بودند ؟

سردار سیاحی : بی آن که اعلام شود وقتی مردم دارند می آیند در سنگ فرش های خیابان زمین هستند ، شب که این ها شهدا را حدود یازده نفر از فرزندان پاک مردم را به شهادت رساندند جنازه ها روی زمین است ، شهر جنگی است و این ها در منطقه مستقرند و در این حین که این ها مردمندکه به  خیابان ها امدند.

سوال : از لحظه حضور مردم در کف خیابان و ورودشان به این ماجرا برای ما بگویید .

سردار سیاحی : اجازه بدهیم من دو تا نکته اساسی را بگویم . یک نکته این است که سال بعد که این ها دستگیر شدند و داستان بماند ، حسین ریاحی هشت سال سابقه جنگ در فلسطین دارد ایشان بچه اصفهان است مسئول اصلی اتحادیه است ، قبل از این که ایشان دستگیر  و محاکمه می شود و می آید آمل برای اجرای حکم، من بعنوان فرمانده عملیات خدمت ایشان رسیدم ، یک دو ساعتی با هم صحبت کردیم من دو تا سوال از ایشان کردم گفتم آقای ریاحی شما سابقه جنگ در فلسطین دارید ، آدم نظامی هستید ، من از شما سوال دارم شما روی چه قاعده ای آمل آمدید و چرا جنگل آمل را انتخاب کردید ؟ چون جنگل آمل نه عمق دارد ، نه این که حیوانات وحشی دارد ، مردم ساکن دارد که شما بتوانید تغذیه کنید، شما خیلی زود محاصره می شدید ، ایشان دو تا جمله را گفت ، گفت دو تا فرضیه را ما صد در صد در نظر گرفتیم بعد از انفجار حزب جمهوری اسلامی، ما یقین کردیم جمهوری اسلامی ساقط می شود، دیدیم که سازمان مجاهدین کارهایی کردند ، کموله دموکرات کارهایی کردند دیگران کردند ما سرمان بی کلاه مانده است برای این که در حکومت آینده ای که جمهوری اسلامی ساقط می شود ما اتحادیه کمونیست ها سهمی داشته باشیم گفتیم یک حرکت که ما استراتژی این کار را انجام بدهیم بنابراین در پوشش ما وارد جنگل شدیم ، این یک نوع فرضیه بود و فرضیه دوم این که صد در صد مردم با ما هستند .

سوال : تصورشان این بود؟

سردار سیاحی : فرضیه بود یعنی گفتند صد در صد مردم با ما هستند بنابراین در جنگل بودن این ها که به پاسگاه حمله کنند و کمین بگذارند و کسی را شهید کنند این کار را نکردند مثلا آمدند شهر را بگیرند و من سوال کردم وقتی شما داخل شهر آمدید چرا سپاه را نگرفتید که مهمات داشته باشید چرا زندان را آزاد نکردید که تعداد شما زیاد شود ؟ گفت آقای سیاحی اگر ما احتمال می دادیم که مردم از ما حمایت نمی کنند که نمی آمدیم یعنی عملا خودشان آمدند در قتلگاه و آن روز خدای من شاهد است و من به چشم دیدم که هیچ دری در شهر آمل حتی آنهایی که طرفدار آنها بودند به سوی آنها باز نشد و هیچ دری به سوی ما بسته نشد . حرکتی که مردم خودجوش آمل و روستاهای اطراف در شهر انجام دادند حالا  شاید پخش مستقیم است و من نباید بگویم یا بگویم ؛ شما هم ماشاالله ما را سرذوق آوردید،اگر این حادثه در اصفهان بود ، اگر این حادثه در تهران بود ، اگر این حادثه در غیر از شمال جای دیگر بود، ما شمالی ها یک فرهنگی داریم فرهنگ این که از خودمان حرف نمی زنیم ،من تعجب کردم از بعضی از دوستان گفتم خبر داریدششم بهمن چه اتفاقی افتاده گفتند نه .

سوال : متاسفانه این بخشی از آن اتفاقات است که باید درباره آن بیشتر بدانیم. گوشه گوشه ایران  و تاریخ همه مناطق ایران عزیزمان پر از این قصه هاست و باید بگردیم و دل تاریخ را ورق بزنیم واین اتفاقات را  پیدا کنیم . واقعه آمل و اختفای دشمنان این مملکت در دل جنگل های اطراف آمل  از آن اتفاقاتی است که ما باید بیشتر درباره آن تحقیق و سعی کنیم که آن خاطرات را بهتر مرور کنیم  جنگل های اطراف مملکت مان پر از گرگ و کفتار است ، حواسمان بیشتر باشد.

منبع خبر "صدا و سیما" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.