صحت این ادعا را میتوان در مقالهای با عنوان «طرف دیگر سطح تراز آب دریاها» که در سال ۲۰۲۰ میلادی، در نشریه نیچر آلمان چاپ شد، جست. نتایج این پژوهش نشان داد که براساس سناریوهای مختلف، سطح آب دریای خزر تا پایان قرن حاضر ۹ تا ۱۸ متر پایین خواهد آمد. همچنین، براساس آخرین تصاویر، کاهش تراز آب دریای خزر در قسمت شمالی این دریاچه کاملا مشهود است. این تصاویر روند کاهش تراز آب دریای خزر را از سال ۱۳۷۹ تا ۱۶ تیر امسال رصد کرده است. نظر پژوهشگران حاکی از آن است که تبخیر زیاد آب، یخ نبستن دریای خزر طی زمستان در مناطق شمالی و عدمتعادل در میزان آبهای ورودی، دستکم منجر به کاهش ۹متری سطح تراز دریا شود و این رقم حتی میتواند به ۱۸متر نیز برسد. رخنمایی این تهدیدات بود که سبب شد برای نخستینبار در سال ۱۳۸۲، کنوانسیون حفاظت از محیطزیست دریایی دریای خزر (کنوانسیون تهران) با حضور ۵ کشور حاشیه این دریا یعنی ایران، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان و فدراسیون روسیه برگزار شود. این کنوانسیون اقدامی بینالمللی در راستای حفاظت از بقای بزرگترین دریاچه جهان است و هدف از تصویب آن، حفاظت از محیطزیست دریای خزر از کلیه منابع آلودهکننده از جمله حفاظت، نگهداری، احیا و استفاده منطقی و پایدار از منابع بیولوژیکی دریای خزر است. اواخر ماه گذشته، نشست وزرای کشورهای متعهد کنوانسیون در ژنو برگزار شد. صمت در گفتوگو با حمید علیزاده، استاد گروه علوم غیرزیستی دریا در پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی به بررسی وضعیت تراز آب دریای خزر پرداخته است.شرح کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
تراز آب دریای خزر بهدلیل تغییر در میزان آب ورودی و خروجی آن، در حال تغییر است. مهمترین منابع ورود آب به دریای خزر رودخانهها و بارش روی دریا است که در بین آنها رودخانه ولگا بیشترین سهم را دارد. تنها راه خروج آب از دریا تبخیر سطحی (از سطح دریا و خلیجهای آن) است. در سالهای اخیر با گرم شدن هوا و آب لایه سطحی بههمراه تغییر رژیم باد روی خزر، میزان تبخیر سالانه از میزان ورود آب به دریای خزر بیشتر شده که سبب کاهش تراز آب شده است. بر رودخانههای ورودی به دریای خزر از حدود ۷۰ سال پیش، سدهای متعددی احداث شده است. مجمع حجم اولیه سدها حدود ۲۱۲ کیلومترمکعب بود که بخش زیادی از آنها با رسوب پر شده و اکنون حجم مفید آنها حدود ۱۰۰ کیلومترمکعب است. از این حجم، حدود ۸۰ کیلومترمکعب به ولگا اختصاص دارد. سالانه حدود ۴۵کیلومترمکعب آب در رودخانههای حوضه آبریز خزر مصرف میشود. این مقدار در زمان افزایش تراز آب و کاهش تراز آب وجود داشته است. نقش مصرف آب در تغییر تراز آب خزر قابلتوجه نیست. در حدود ۳هزار سال گذشته که تمدنهای انسانی در پیرامون خزر توسعه یافتهاند، تراز آب خزر تا حدود ۵ متر پایینتر و ۸ متر بالاتر از تراز امروزی نوسان داشته است. باتوجه به اندازهگیریهای دستگاهی در یک ۱۵۰سال گذشته، تراز آب خزر حول ۲ عدد ۲۶- و ۲۸- نوسان داشته است، در شرایط کنونی نیز احتمال دارد نوسان تراز در این محدوده رخ بدهد.در صورتی که اثرات تغییر اقلیم در اقیانوس اطلس شمالی باعث ضعیف شدن شدید جریان دریایی گلفاستریم (مهمترین جریان دریایی که موجب تعدیل دما و افزایش بارندگی در منطقه خاورمیانه میشود) شود، آنگاه بارش در حوضه آبریز خزر کاهش یافته و اثرات آن نیز بهصورت کاهش بیشتر تراز گفتهشده نمایان خواهد شد.
ارتباط آبی کانالهای رودخانهای منتهی به دریای خزر با دریاهای آزاد باعث افزایش تراز آب خزر نخواهد شد، چراکه دریچههای تعبیهشده روی کانالها، امکان جریان آب از دریاهای آزاد را به رود ولگا نمیدهند. همچنین، ذوب شدن یخهای قطب شمال و جریان آب در رودخانه ولگا، تاثیری در افزایش تراز آب دریا ندارد، چراکه قطب شمال اقیانوس است و ذوب یخ در اقیانوس نمیتواند دریاچه محصور در خشکی را متاثر کند.
چین فرآیندی تاثیر کمی بر کاهش تراز آب خزر دارد. سالانه حدود ۴۳کیلومترمکعب از آب رودخانهها در حوضه آبریز خزر مصرف میشود. مساحت دریای خزر اکنون حدود ۳۷۶ هزار کیلومترمربع است. در صورتی که آب در رودخانههای حوضه آبریز خزر مصرف نشود، تراز آب خزر بنا به برخی تخمینها حدود یک متر بالاتر خواهد آمد، اما میزان بالا آمدن برحسب رژیم تبخیر در خزر در حد چند سانتیمتر در سال خواهد بود. از طرفی هم در عمل، رساندن مصرف آب بهحالت ۷۰ سال پیش (پیش از ساخت سدهای بزرگ) غیرواقعبینانه است.
مجموع حجم سدهای ولگا پس از ساخت حدود ۱۸۰ کیلومترمکعب بود که باوجود رسوبات چندساله، اکنون به ۸۰ کیلومترمکعب کاهش یافته است. با این فرض که اگر همه سدهای ولگا پر باشد، تخلیه همگی آنها تنها منجر به افزایش ۲۰ سانتیمتری تراز آب دریا میشود. ناگفته نماند که در سال ۲۰۱۶ میلادی حدود همین مقدار آب نسبت به سال ۲۰۱۵ از رود ولگا وارد خزر شد، اما تنها ۵ سانتیمتر تراز خزر افزایش یافت. دلیل عمده آن هم، افزایش تبخیر در سالهای اخیر در دریای خزر است. در کل، حجم مفید سدهای ولگا و میزان اثرگذاری آن بر تراز خزر اکنون قابلتوجه نیست.
شرق خزر آبوهوای بیابانی دارد و ورود آب به خلیجها، باعث تبخیر آب و کاهش تراز آب میشود، در صورتی که تراز آب بسیار کاهش یابد، ارتباط برخی خلیجها مثل قرهبغاز با خزر قطع میشود و وجود این خلیجها تاثیری در تراز آب نخواهد گذاشت. بنابراین، ورود آب به خلیج قرهبغاز و دیگر خلیجهای شرق خزر، باعث کاهش تراز آب میشود.
در تراز کنونی و در تراز پایین مشابه تراز سال ۱۳۵۶، تالابهایی مانند خلیجگرگان و انزلی بهطورطبیعی خشک نخواهند شد، اما از عمق و مساحت آنها کاسته خواهد شد. مشکل در دخالت انسانی وجود دارد که ممکن است سبب خشک شدن آنها در تراز کنونی شوند. فعالیتهای انسانی در پیرامون تالاب و در بالادست، باعث ورود مواد مغذی به تالابها شده که بهتبع آن، باعث رشد فزاینده گیاهان تالابی و افزایش بار آلی و به تله افتادن رسوبات و کاهش عمق تالاب میشود. همچنین، فرسایش بیشتر حوضه آبریز با کاهش پوشش جنگلی باعث ورود بیشتر رسوبات به تالابها شده است که در نهایت، سبب کاهش عمق آنها میشود.
بله، اما وضعیت هر یک از تالابها متفاوت خواهد بود. بخشی از تالاب خشکشده گمیشان با کمترین دستکاری قابلاحیا است. در عین حال، میتوان مکانیزم طبیعی تشکیل تالاب در بخش کم عمق دریایی روبهروی گمیشان را تسهیل کرد که تالاب نوگمیشان تشکیل شود. برای حفظ خلیج گرگان هم، لازم است آبدهی اکولوژیک رودخانههای ورودی به آن و رودخانه کنار آن (گرگانرود) حفظ شود. همچنین، باید از میزان بار مواد مغذی و رسوب از بالا دست کاسته شود، اما منبع اصلی آب خلیج گرگان همیشه از دریای خزر بوده و باید این تبادل آبی بهویژه از مسیرهای چپقلی و آشوراده حفظ شود. با لایروبی یا کندن علفهای مسیر آبراه میتوان تبادل آب را تسهیل کرد. همچنین، لازم است در بخش شمالی انتهای میانکاله با ایجاد زبانه از ورود رسوب ساحلی به داخل ۲ آبراه جلوگیری شود. تا موقعی که تراز آب خزر از تراز بستر آبراه و خلیج گرگان پایینتر نباشد، بخشی از خلیج گرگان حفظ میشود و مساحت و عمق آن وابسته به تراز آب خزر است. در صورت بسته شدن آبراههای خلیج گرگان بهدلیل رسوبگذاری یا گذاشتن دریچه روی آبراهها برای حفظ آب آن، بخش عمده خلیج گرگان خشک و تبدیل به شورهزار میشود، زیرا میزان تبخیر حدود ۲ برابر میزان بارش است و آبدهی رودخانهای نمیتواند تبخیر را جبران کند. همچنین، زبانه میانکاله ماسهای و نفوذپذیر است، در صورتی که تراز آب خیلی پایینتر رود، نمیتوان آب را در خلیج گرگان حفظ کرد و از داخل میانکاله به طرف دریا نفوذ خواهد کرد. پایداری تالابهای غرب خلیج گرگان (لپو-زاغمرز) وابسته به تامین آب از زهکشها خواهد بود. پایداری تالاب فریدونکنار، وابسته به تامین آب شیرین از پیرامون و بالادست خواهد بود. در تالاب امیرکلا هم، پایداری تالاب وابسته به تامین آب شیرین از پیرامون و بالادست است. در تالاب انزلی هم، بخش عمده تالاب خشک خواهد شد، ارتباط تالاب با دریا یکطرفه و در عمل، تالاب به جلگه رودخانهای تبدیل میشود، رودخانههای ورودی به تالاب با فرسایش بستر خود در تالاب، رسوبات را وارد بخش قدیمی بندر انزلی میکنند که بهصورت یک دلتا محل تجمع رسوب میشود. بهدلیل بارش بالا در منطقه و ورود رودخانههای پرآب به تالاب، بخشی از تالاب حتی با کاهش بیشتر تراز آب حفظ میشود، اما لازم است از ورود بار مواد مغذی و فاضلاب به تالاب جلوگیری شود.
دریای خزر منبع باارزش برای مردمی است که در مجاورت آن زندگی میکنند و میراث طبیعی مشترکی است که باید برای نسلهای فعلی و آتی حفظ شود. کمتوجهی به کیفیت محیطزیست دریای خزر، اقتصاد و معیشت جوامع حاشیهای، این دریا را بهمخاطره میاندازد. با حفظ محیطزیست این دریا، مردمان و جوامع ساحلنشین از منافع گوناگون آن بهرهمند میشوند، فعالیتهای اقتصادی در راستای رسیدن به توسعه پایدار را تقویت میکنند و بین توسعه اقتصادی و حفاظت از محیطزیست دریای خزر تعادل برقرار خواهد شد. بهگفته محمد سلاجقه، رئیس سازمان محیطزیست، با این وجود، در راستای رسیدن به توسعه پایدار در منطقه، همچنان چالشهای فراوانی پیشروی ما قرار دارد، گرچه تضمین آیندهای پایدار برای دریای خزر تا حد قابلقبولی توسط کنوانسیون تهران و پروتکلهای الحاقی آن پوشش داده شده، اما تدوین برنامه اجرایی زمانبندیشده در راستای حسن اجرای کنوانسیون و پروتکلهای الحاقی آن، امری بهمراتب ضروریتر و فوریتر است. از سوی دیگر، برخی مشکلات زیستمحیطی جاری دریای خزر، نیازمند اقدام عاجل و هماهنگ هر۵ کشور ساحلی است./ روزنامه صمت
صحت این ادعا را میتوان در مقالهای با عنوان «طرف دیگر سطح تراز آب دریاها» که در سال ۲۰۲۰ میلادی، در نشریه نیچر آلمان چاپ شد، جست. نتایج این پژوهش نشان داد که براساس سناریوهای مختلف، سطح آب دریای خزر تا پایان قرن حاضر ۹ تا ۱۸ متر پایین خواهد آمد. همچنین، براساس آخرین تصاویر، کاهش تراز آب دریای خزر در قسمت شمالی این دریاچه کاملا مشهود است. این تصاویر روند کاهش تراز آب دریای خزر را از سال ۱۳۷۹ تا ۱۶ تیر امسال رصد کرده است. نظر پژوهشگران حاکی از آن است که تبخیر زیاد آب، یخ نبستن دریای خزر طی زمستان در مناطق شمالی و عدمتعادل در میزان آبهای ورودی، دستکم منجر به کاهش ۹متری سطح تراز دریا شود و این رقم حتی میتواند به ۱۸متر نیز برسد. رخنمایی این تهدیدات بود که سبب شد برای نخستینبار در سال ۱۳۸۲، کنوانسیون حفاظت از محیطزیست دریایی دریای خزر (کنوانسیون تهران) با حضور ۵ کشور حاشیه این دریا یعنی ایران، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان و فدراسیون روسیه برگزار شود. این کنوانسیون اقدامی بینالمللی در راستای حفاظت از بقای بزرگترین دریاچه جهان است و هدف از تصویب آن، حفاظت از محیطزیست دریای خزر از کلیه منابع آلودهکننده از جمله حفاظت، نگهداری، احیا و استفاده منطقی و پایدار از منابع بیولوژیکی دریای خزر است. اواخر ماه گذشته، نشست وزرای کشورهای متعهد کنوانسیون در ژنو برگزار شد. صمت در گفتوگو با حمید علیزاده، استاد گروه علوم غیرزیستی دریا در پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی به بررسی وضعیت تراز آب دریای خزر پرداخته است.شرح کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
تراز آب دریای خزر بهدلیل تغییر در میزان آب ورودی و خروجی آن، در حال تغییر است. مهمترین منابع ورود آب به دریای خزر رودخانهها و بارش روی دریا است که در بین آنها رودخانه ولگا بیشترین سهم را دارد. تنها راه خروج آب از دریا تبخیر سطحی (از سطح دریا و خلیجهای آن) است. در سالهای اخیر با گرم شدن هوا و آب لایه سطحی بههمراه تغییر رژیم باد روی خزر، میزان تبخیر سالانه از میزان ورود آب به دریای خزر بیشتر شده که سبب کاهش تراز آب شده است. بر رودخانههای ورودی به دریای خزر از حدود ۷۰ سال پیش، سدهای متعددی احداث شده است. مجمع حجم اولیه سدها حدود ۲۱۲ کیلومترمکعب بود که بخش زیادی از آنها با رسوب پر شده و اکنون حجم مفید آنها حدود ۱۰۰ کیلومترمکعب است. از این حجم، حدود ۸۰ کیلومترمکعب به ولگا اختصاص دارد. سالانه حدود ۴۵کیلومترمکعب آب در رودخانههای حوضه آبریز خزر مصرف میشود. این مقدار در زمان افزایش تراز آب و کاهش تراز آب وجود داشته است. نقش مصرف آب در تغییر تراز آب خزر قابلتوجه نیست. در حدود ۳هزار سال گذشته که تمدنهای انسانی در پیرامون خزر توسعه یافتهاند، تراز آب خزر تا حدود ۵ متر پایینتر و ۸ متر بالاتر از تراز امروزی نوسان داشته است. باتوجه به اندازهگیریهای دستگاهی در یک ۱۵۰سال گذشته، تراز آب خزر حول ۲ عدد ۲۶- و ۲۸- نوسان داشته است، در شرایط کنونی نیز احتمال دارد نوسان تراز در این محدوده رخ بدهد.در صورتی که اثرات تغییر اقلیم در اقیانوس اطلس شمالی باعث ضعیف شدن شدید جریان دریایی گلفاستریم (مهمترین جریان دریایی که موجب تعدیل دما و افزایش بارندگی در منطقه خاورمیانه میشود) شود، آنگاه بارش در حوضه آبریز خزر کاهش یافته و اثرات آن نیز بهصورت کاهش بیشتر تراز گفتهشده نمایان خواهد شد.
ارتباط آبی کانالهای رودخانهای منتهی به دریای خزر با دریاهای آزاد باعث افزایش تراز آب خزر نخواهد شد، چراکه دریچههای تعبیهشده روی کانالها، امکان جریان آب از دریاهای آزاد را به رود ولگا نمیدهند. همچنین، ذوب شدن یخهای قطب شمال و جریان آب در رودخانه ولگا، تاثیری در افزایش تراز آب دریا ندارد، چراکه قطب شمال اقیانوس است و ذوب یخ در اقیانوس نمیتواند دریاچه محصور در خشکی را متاثر کند.
چین فرآیندی تاثیر کمی بر کاهش تراز آب خزر دارد. سالانه حدود ۴۳کیلومترمکعب از آب رودخانهها در حوضه آبریز خزر مصرف میشود. مساحت دریای خزر اکنون حدود ۳۷۶ هزار کیلومترمربع است. در صورتی که آب در رودخانههای حوضه آبریز خزر مصرف نشود، تراز آب خزر بنا به برخی تخمینها حدود یک متر بالاتر خواهد آمد، اما میزان بالا آمدن برحسب رژیم تبخیر در خزر در حد چند سانتیمتر در سال خواهد بود. از طرفی هم در عمل، رساندن مصرف آب بهحالت ۷۰ سال پیش (پیش از ساخت سدهای بزرگ) غیرواقعبینانه است.
مجموع حجم سدهای ولگا پس از ساخت حدود ۱۸۰ کیلومترمکعب بود که باوجود رسوبات چندساله، اکنون به ۸۰ کیلومترمکعب کاهش یافته است. با این فرض که اگر همه سدهای ولگا پر باشد، تخلیه همگی آنها تنها منجر به افزایش ۲۰ سانتیمتری تراز آب دریا میشود. ناگفته نماند که در سال ۲۰۱۶ میلادی حدود همین مقدار آب نسبت به سال ۲۰۱۵ از رود ولگا وارد خزر شد، اما تنها ۵ سانتیمتر تراز خزر افزایش یافت. دلیل عمده آن هم، افزایش تبخیر در سالهای اخیر در دریای خزر است. در کل، حجم مفید سدهای ولگا و میزان اثرگذاری آن بر تراز خزر اکنون قابلتوجه نیست.
شرق خزر آبوهوای بیابانی دارد و ورود آب به خلیجها، باعث تبخیر آب و کاهش تراز آب میشود، در صورتی که تراز آب بسیار کاهش یابد، ارتباط برخی خلیجها مثل قرهبغاز با خزر قطع میشود و وجود این خلیجها تاثیری در تراز آب نخواهد گذاشت. بنابراین، ورود آب به خلیج قرهبغاز و دیگر خلیجهای شرق خزر، باعث کاهش تراز آب میشود.
در تراز کنونی و در تراز پایین مشابه تراز سال ۱۳۵۶، تالابهایی مانند خلیجگرگان و انزلی بهطورطبیعی خشک نخواهند شد، اما از عمق و مساحت آنها کاسته خواهد شد. مشکل در دخالت انسانی وجود دارد که ممکن است سبب خشک شدن آنها در تراز کنونی شوند. فعالیتهای انسانی در پیرامون تالاب و در بالادست، باعث ورود مواد مغذی به تالابها شده که بهتبع آن، باعث رشد فزاینده گیاهان تالابی و افزایش بار آلی و به تله افتادن رسوبات و کاهش عمق تالاب میشود. همچنین، فرسایش بیشتر حوضه آبریز با کاهش پوشش جنگلی باعث ورود بیشتر رسوبات به تالابها شده است که در نهایت، سبب کاهش عمق آنها میشود.
بله، اما وضعیت هر یک از تالابها متفاوت خواهد بود. بخشی از تالاب خشکشده گمیشان با کمترین دستکاری قابلاحیا است. در عین حال، میتوان مکانیزم طبیعی تشکیل تالاب در بخش کم عمق دریایی روبهروی گمیشان را تسهیل کرد که تالاب نوگمیشان تشکیل شود. برای حفظ خلیج گرگان هم، لازم است آبدهی اکولوژیک رودخانههای ورودی به آن و رودخانه کنار آن (گرگانرود) حفظ شود. همچنین، باید از میزان بار مواد مغذی و رسوب از بالا دست کاسته شود، اما منبع اصلی آب خلیج گرگان همیشه از دریای خزر بوده و باید این تبادل آبی بهویژه از مسیرهای چپقلی و آشوراده حفظ شود. با لایروبی یا کندن علفهای مسیر آبراه میتوان تبادل آب را تسهیل کرد. همچنین، لازم است در بخش شمالی انتهای میانکاله با ایجاد زبانه از ورود رسوب ساحلی به داخل ۲ آبراه جلوگیری شود. تا موقعی که تراز آب خزر از تراز بستر آبراه و خلیج گرگان پایینتر نباشد، بخشی از خلیج گرگان حفظ میشود و مساحت و عمق آن وابسته به تراز آب خزر است. در صورت بسته شدن آبراههای خلیج گرگان بهدلیل رسوبگذاری یا گذاشتن دریچه روی آبراهها برای حفظ آب آن، بخش عمده خلیج گرگان خشک و تبدیل به شورهزار میشود، زیرا میزان تبخیر حدود ۲ برابر میزان بارش است و آبدهی رودخانهای نمیتواند تبخیر را جبران کند. همچنین، زبانه میانکاله ماسهای و نفوذپذیر است، در صورتی که تراز آب خیلی پایینتر رود، نمیتوان آب را در خلیج گرگان حفظ کرد و از داخل میانکاله به طرف دریا نفوذ خواهد کرد. پایداری تالابهای غرب خلیج گرگان (لپو-زاغمرز) وابسته به تامین آب از زهکشها خواهد بود. پایداری تالاب فریدونکنار، وابسته به تامین آب شیرین از پیرامون و بالادست خواهد بود. در تالاب امیرکلا هم، پایداری تالاب وابسته به تامین آب شیرین از پیرامون و بالادست است. در تالاب انزلی هم، بخش عمده تالاب خشک خواهد شد، ارتباط تالاب با دریا یکطرفه و در عمل، تالاب به جلگه رودخانهای تبدیل میشود، رودخانههای ورودی به تالاب با فرسایش بستر خود در تالاب، رسوبات را وارد بخش قدیمی بندر انزلی میکنند که بهصورت یک دلتا محل تجمع رسوب میشود. بهدلیل بارش بالا در منطقه و ورود رودخانههای پرآب به تالاب، بخشی از تالاب حتی با کاهش بیشتر تراز آب حفظ میشود، اما لازم است از ورود بار مواد مغذی و فاضلاب به تالاب جلوگیری شود.
دریای خزر منبع باارزش برای مردمی است که در مجاورت آن زندگی میکنند و میراث طبیعی مشترکی است که باید برای نسلهای فعلی و آتی حفظ شود. کمتوجهی به کیفیت محیطزیست دریای خزر، اقتصاد و معیشت جوامع حاشیهای، این دریا را بهمخاطره میاندازد. با حفظ محیطزیست این دریا، مردمان و جوامع ساحلنشین از منافع گوناگون آن بهرهمند میشوند، فعالیتهای اقتصادی در راستای رسیدن به توسعه پایدار را تقویت میکنند و بین توسعه اقتصادی و حفاظت از محیطزیست دریای خزر تعادل برقرار خواهد شد. بهگفته محمد سلاجقه، رئیس سازمان محیطزیست، با این وجود، در راستای رسیدن به توسعه پایدار در منطقه، همچنان چالشهای فراوانی پیشروی ما قرار دارد، گرچه تضمین آیندهای پایدار برای دریای خزر تا حد قابلقبولی توسط کنوانسیون تهران و پروتکلهای الحاقی آن پوشش داده شده، اما تدوین برنامه اجرایی زمانبندیشده در راستای حسن اجرای کنوانسیون و پروتکلهای الحاقی آن، امری بهمراتب ضروریتر و فوریتر است. از سوی دیگر، برخی مشکلات زیستمحیطی جاری دریای خزر، نیازمند اقدام عاجل و هماهنگ هر۵ کشور ساحلی است./ روزنامه صمت