به گزارش خبرگزاری فارس از مازندران، شاید تصورش هم سخت باشد اما زیر پوست همین شهرها افرادی هستند باوجود اینکه از برخی نعمت خدادادی بیبهره هستند ولی این نداشتنها هیچگاه بهانهای نشده دست از تلاش بردارند.
حرف زدن با این افراد و روایت تلاشهایشان بهترین سرمشق و الگو برای نسل جدید ما محسوب میشود تا از این تلاشها درس بگیرند.
یاسر فرجی کوهخیلی از کودکی روشندل بوده و زمانیکه متولد شده نمیتوانست دیدن را تجربه کند که اکنون وکیل پایه یک دادگستری است.
*نابینایی را مشکل نمیدانم
سخنان خود را از گذشته شروع میکند، زمانیکه متولد شده و هرگز نتوانست نعمت دیدن را درک کند ولی اینکه نمیبیند را مشکل نمیداند و این موضوع از کلامش موج میزند.
از خاطرات دوران کودکی شروع میکند و میگوید: در یک خانوادهای بزرگ متولد شدیم و با این مساله که نمیتوانستیم ببینم کنار آمده بودم.
*احساس تنهایی نکردم
از همان کودکی مادرم شرایطی برایم فراهم کرده بوده که با دیگران و برادر و خواهرانم فرقی ندارم و همین هم باعث شد در اکثر اوقات کودکانه و نوجوانانه در کنار برادرانم و همسن و سالانم در بازیها و انجام کارهای بیرون مشارکت میکردم.
مشارکت در امور موجب شد احساس تنهایی نکنم، بخاطر همین پذیرش مساله برایم راحتتر بود و هم اینکا گوشهگیر نشدم و اجتماعی بار آمدم.
وفتی به بلوغ فکری در سن ۱۵ سالگی رسیدم، متوجه شدیم باتوجه به شرایط جسمی انجام کار یدی برایم ممکن نیست همین بهانهای شد تا به سمت درس خواندن پیش رویم و ما را به سمتی سوق داد تا بتوانیم تحصیلات خودمان را ادامه دهیم.
*وکالت با روحیاتم سازگار بود
از آنجایی که عاشق هیجانات و شلوغی بودم دنبال کاری بودم به من هیجان دهد و تنها کاری با روحیاتم کنار بیاید وکالت بود.
در ادامه با همسری ازدواج کردم که روحیه جهادی داشت و همین روحیه باعث شد با این مشقتها کنار بیاید و ثمره زندگی ما هم دو دختر است.
از شغل وکالت راضی هستم و خیلی خوشحال هستم دستگاه قضائیه این مساله را پذیرش کرده که بتوانیم در این عرصه انجام وظیفه کنیم.
*ضرورت اجرای قانون معلولان
درخواست ما از مسؤولان این است از افرادی که دچارضعف جسمانی هستند حمایت کنند و قانون حمایت از معلولان بهویژه در بحثهای اشتغال، پرداخت مستمریها و مناسبسازی اماکن اجرا شود؛ چراکه حق معلولان ما این نیست؛ ۸۰۰ یا ۹۰۰هزار تومان حقوق دریافت کنند و خیلی از معلولان با مشکلات اشتغال و ازدواج مواجه هستند.
*فقط ۲۳ مهر روز نابینایان نباشد
انگار برای مسؤولان جا افتاده ۲۳ مهر روز نابینایان است و همین موضوع هم باعث شده اتفاق مثبتی نیفتد؛ درواقع باید رسانهها بیشتر با معلولان مصاحبه کنند و توانمندیهای افراد را به گوش مردم برسانند.
برای خودم خیلی پیش آمده مراجعهکنندگان نام بنده را شنیدن و پس از مراجعه وقتی مواجه شدند که از نابینایی رنج میبرم از دادن پرونده پشیمان شوند؛ درحالیکه باید به موکلان خودمان را اثبات کنیم که درواقع شناسایی توانمندی وظیفه رسانهها است.
*از دست خالی دیروز تا شرایط خوب امروز
البته از تلخ و شیرینهای زندگیمان درس میگیریم؛ از تلخیهایی که از خانواده ضعیف جامعه به اینجا رسیدم و از امکانات برخوردار هستم و وقتی دست خالی دیروز و شرایط خوب امروز را باهم مقایسه میکنیم میبینیم اینهاست که انرژی مثبتی میدهد.
*حال خوبم در گرو حل مشکل موکلانم است
بهترین روزهایم آن روزی است بتوانم مشکل موکلانم را حل کنم که در طول این سالها، یکی از خوشحالترین روزها، برایم پروندهای بوده که موفق شدم موکلم را بعد از دو سه سال از حبس آزاد کنم.
*مدیون مادرم هستم
همیشه از مادرم تشکر میکنم، درواقع مدیون مادرم هستم، مادری که در دوران ابتدایی از کوهیخیل جویبار تا چمازکتی قائمشهر مرا همراهی میکرد، یادم است ساعت ۶ صبح از منزل حرکت میکردیم و با ماشین خطی به راه میافتادیم؛ مادرم منتظرم میماند تا زمانیکه تعطیل شوم، این کار هر روز مادرم در تمام دوران مدرسه بود و همیشه قدردان زحماتش خواهم بود، از آن روزها سالهای سال میگذرد ولی این من هستم که تا پایان عمر مدیون مادرم هستم.
آرزوهای این روشندل با تلاشش به بار نشست، درست است در این مسیر باید سختیهایی هم متحمل شود اما موضوع مهم اینکه توانست به رویاهایش رنگ واقعیت ببخشد.
پایان پیام/۸۶۰۳۴/غ