در ادامه، شاخصهای اصلی عملکرد بهینهسازی موتور جستجو و سئو برای ارزیابی مسیر موفقیت را بررسی میکنیم.
ترافیک ارگانیک یکی از مهمترین معیارهای سنجش بهینهسازی موتور جستجو است. با این وجود، متذکر میشویم که این نباید تنها معیاری باشد که دنبال میکنید. باید این مورد را در ترکیب با سایر شاخصهای اصلی عملکرد پیگیری کنید.
آجا فراست، رئیس محتوای بهینهسازی موتور جستجو در HubSpot میگوید: «هر معیاری - به طور جداگانه – ممکن است گمراهکننده باشد. به عنوان مثال، تیم بهینهسازی موتور جستجو در HubSpot قبلاً درباره ترافیک ارگانیک وسواس داشت. و به نظر میرسید که تمرکز آن ها در حال نتیجه دادن است: sessionهای ارگانیک ماهانه به سرعت بالا رفت. با این وجود، بینش نسبت به کیفیت کاربران را از دست دادند ... session طولانی بود و ولی مواردی که ما به دنبال آن بودیم مثل ثبت نام و اقدام به خرید کم بود.»
بنابراین، اگرچه میخواهید بدانید که ترافیک ارگانیک شما چه کاری انجام میدهد و روند آن چگونه است، اما استفاده از سایر شاخصهای اصلی عملکرد موجود در بهینهسازی موتور جستجو در این لیست نیز مهم است.
برای یک آژانس دیجیتال مارکتینگ بسیار مهم است که یک سری فاکتورهایی را برای بررسی عملکرد خود داشته باشد. در ادامه به معرفی چند KPI برای بررسی عملکرد در سئو میپردازیم.
همراه با ترافیک ارگانیک، باید درآمد مکرر ماهیانه (MRR) خود را ارزیابی کنید.
خوب، این به چه معناست؟
طبق گفته فراست، «به تیمهای بهینهسازی موتور جستجو توصیه میکنم ترافیک ارگانیک را با یک یا دو معیار مبتنی بر درآمد مکرر ماهیانه همراه کنند (در صورت امکان). با صحبت با رهبر و یا تیم (تیمها) دیگری که از شما پشتیبانی میکند، میتوانید بفهمید که کدام معیارهای مبتنی بر درآمد مکرر ماهیانه صحیح هستند. آنها به چه تعدادی اهمیت میدهند؟ چگونه ترافیک ارگانیک را به این تعداد تبدیل کنید؟»
چند مثال عبارتند از
1. جستجوی ارگانیک
2. درخواستهای نسخه نمایشی
یا:
1. جستجوی ارگانیک
2. خریدها
یا:
1. جستجوی ارگانیک
2. درصد چتهایی که به مشتری تبدیل میشوند
برای HubSpot علاوه بر ترافیک ارگانیک، لیدهای محتوا و ثبتنام کاربر را نیز باید ردیابی کنیم.
فراست میگوید: «اگر هر سه معیار مورد نظر در راستای صحیحی قرار داشته باشند، میدانیم که نوع مناسب ترافیکی ایجاد میکنیم.»
هزینه به ازای هر کلیک (CPC) مبلغی است که برای هر کلیک بر روی تبلیغ خود پرداخت خواهید کرد. هزینه به ازای هر کلیک را بنا بر حداکثر قیمتی تنظیم میکنید که مایلید با کلیک بر روی تبلیغ خود بپردازید. آنچه در واقع پرداخت میکنید بنا بر فرمول زیر تعیین میشود:
(رتبه آگهی رقبا/ امتیاز کیفیت شما) + 01/0 = هزینه به ازای هر کلیک واقعی.
ویکتور پن، در بخش اصلی دیجیتال مارکتینگ و سئو فنی در HubSpot، میگوید: «هنگامی که سایت تازه شروع به رشد ترافیک ارگانیک میکنید و تصویر کاملی از میزان بازده سرمایهگذاری ندارید، متوسط هزینه برای هر کلیک برابر KPI عالی مورد استفاده به عنوان جایگزین موقتی برای میانگین میزان ترافیک ارگانیک است. به عنوان مثال، اگر به طور متوسط 2400 جستجو به ازای X/ سال انجام شود و میانگین هزینه به ازای هر کلیک 20 دلار باشد، میتوانید ارزش تبلیغات حاصل از در نظر گرفتن 5%، 10% یا 20% این میزان ترافیک در سال را به ترتیب 120، 240 یا 480 دلار در سال پیشبینی کنید»
وی افزود، «میانگین هزینه به ازای هر کلیک یک شاخص اصلی عملکرد است که میتوان برای جلب شکافهای استراتژی محتوا نیز مورد استفاده قرار داد. کلمات کلیدی زیادی با هدف خرید وجود دارند که در آنها ROAS (بازده هزینه تبلیغات) بر حسب هزینه به ازای هر کلیک، معنای تجاری ندارد. این ها فرصتهای طلایی هستند برای در نظر گرفتن استراتژی کلی بازاریابی محتوا برای تبدیل شدن به مرجع معتبر.»
لورا میتلمن، مدیر بازاریابی در تیم خریدهای پرداخت شده در HubSpot، میگوید: «هزینه به ازای هر کلیک به من میگوید که به طور متوسط چه قدر به ازای یک کلیک پرداخت میکنم. این برای تعیین پیشنهادات و کار درباره محدودیتهای بودجه تعیین شده مهم است و همچنین میتواند به من در تصمیمگیری درباره پیشنهاد کلمات کلیدی و انواع انطباق آنها کمک کند.»
نرخ کلیک نشان میدهد افرادی که آگهی شما را مشاهده کردهاند در واقع چند بار روی آن کلیک کردهاند.
میتلمن میگوید: «بسیاری از شاخصهای اصلی عملکرد، بسته به هدف کمپین، جستجوی پرداختی مفیدی برای مشاهده دارند. نرخ کلیک به من کمک میکند تا درک کنم که آگهی تبلیغاتی من چقدر مؤثر و مرتبط است و آیا جستجوی کلمات کلیدی من با هدف کاربر مطابقت دارد.»
هزینه هر خرید، معیار عالی است که میتواند به شما برای بررسی میزان هزینهای که برای هر خرید پرداخت میکنید، کمک کند.
میتلمن اظهار داشت: «هزینه هر خرید معمولاً شاخص اصلی عملکرد است که بنا بر آن، روزانه بیشترین استفاده را برای بهینهسازی آن دارم. در نهایت، شاخصهای هزینه هر خرید همراه با سایر معیارها به من میگویند که چقدر برای تبدیل پرداخت کردهام.»
بازدهی هزینه تبلیغات معیاری است که درآمد تولید شده را در مقایسه با هر دلار کمپین تبلیغاتی ارزیابی میکند. به عنوان مثال، فرض کنید به ازای هر 1 دلار هزینه شده برای کار تبلیغاتی، 10 دلار درآمد کسب کردید. یعنی بازدهی هزینه تبلیغات شما برای آن کمپین 10:1 است.
میتلمن میگوید، «در حالی که شاخصهای اصلی عملکرد زیادی برای ردیابی و استفاده برای بهینهسازی جستجوی پرداخت شده وجود دارند، در پایان روز موفقیت کمپین را بر اساس بازده آن از نظر هزینه تبلیغات میسنجم. برای من مهم است که بدانم ارزش تبدیلهایی که کمپین ایجاد کرده بیش از هزینه کمپین باشد.»
متذکر میشویم که هر معیار به طور جداگانه ممکن است گمراکننده باشد. ردیابی چندین KPI بهینهسازی موتور جستجو برای سنجش موفقیت بسیار ضروری است.
** این محتوا تبلیغاتی است