این آثار در شهرستانهای ایلام، ملکشاهی، چوار، آبدانان، بدره، چرداول و مهران قرار دارند. برای هریک از این آثار از سوی تیم کارشناسی، مستندنگاری و تحقیقات میدانی انجام شده است. پرونده این آثار بههمراه عکس و فیلم برای بررسی نهایی به دفتر شورای ثبت میراثفرهنگی کشور ارسال میشود که پس از تصویب شورا در فهرست آثار ملی به ثبت خواهند رسید.
در پژوهشی به قلم علی نوراللهی میخوانیم: «در نواحی کوهستانی شمال استان ایلام دشتهای محدود و کموسعتی بهصورت میانکوهی واقع شدهاند که یکی آنها دشت چرداول است.
از لحاظ سیاسی، این بخش از شهرستان چرداول از چندین شهر و روستا تشکیل شده که مرکز آنها شهر سرابله است. رودخانه چرداول از میان دشت چرداول میگذرد و کوههای خرمه به صورت مرز طبیعی این دشت را از دشت منصوری، شیان و اسلامآباد جدا میسازند.
یگانهمعبر و راه طبیعی منطقه به این دشتها راههایی است که از تنگقیر میگذرند که شکافی طبیعی است که کوه خرمه و کُلهچمن را از کوه وردِلان و بانهِزار جدا میکند. قبل از ایجاد راه آسفالته و تونلها ارتباطات به سختی ممکن میشد؛ زیرا در بعضی از نقاط این تنگه عرض دیواره صخرهای دو طرف تنگه به کمتر از صد متر میرسد.
در میان این تنگه که در جهت شمالی-جنوبی کشیده شده است، رودخانه چنارآب جریان دارد که بعد از طی طول این دره در نزدیکی روستای کلهشاخ به رودخانه چرداول میریزد. همین شرایط طبیعی سبب دور از دسترس بودن این منطقه است، چنانکه بهرغم نزدیکی به شهر سرابله و شباب، اهالی روستاهای منطقه قبل از ایجاد راههای جدید به شیوههای کاملا ابتدایی روزگار میگذراندند.
این روستاها عبارتند از: روستای تنگقیر که در نزدیکی آن چندین چشمه طبیعی قیر وجود دارد و جزو چرداول محسوب میشود و روستای چیکان (تنگه) که در تقسیمات جغرافیایی جزو بخش حمیل اسلامآّباد است. شغل اصلی این روستاییان کشاورزی آبی و دیم و دامداری است.
باستانشناسان برخلاف سایر مناطق زاگرس مرکزی به منطقه شیروان چرداول کمتر توجه کردهاند. آنان بیشتر توجه خود را به دشتهای بیستون و قلعههای دوران تاریخی معطوف کردند که در مسیر شاهراه خراسان بزرگ قرار گرفته بودند. از این دست میتوان به کاوشها و تحقیقات سالهای ۱۹۶۳-۱۹۶۷ در بیستون به سرپرستی ولفرام کلایس اشاره کرد که طی آن دژ مادی، تراس واقع در زیر نقشبرجسته داریوش، نقشبرجسته داریوش، دامنه پارتی، نقشبرجسته هرکول، کاخ ناتمام خسرو دوم، کارگاه سنگتراشی و استخراج سنگ ساسانی، کاروانسرا، کاخ ایلخانی و پل بیستون بررسی شدند.
همچنین، از قلعهها و محوطههای مهم تاریخی که باستانشناسانی ایرانی و غیرایرانی در چندین فصل آنها را کاویدهاند، قلعه یزدگرد در نزدیکی تنگه معروف پاتاق در نزدیکی سرپُلذهاب است و کاوشها نشان دادند که این قلعه متعلق به دوره اشکانی است و در دوره ساسانی بخشهایی از آن بازسازی شده است. بعد از انقلاب، مسعود آذرنوش و بعدها ناصر نوروززاده چگینی چندین فصل این تنگه را کاوش کردند که گزارشی از کاوش آنها منتشر نشده است. همچنین، معبد آناهیتای کنگاور چندین فصل قبل و بعد از انقلاب به سرپرستی سیفالله کامبخشفرد کاوش شد که نتایج آن در مقالات و کتابهایی منتشر شده است.
برای اولینبار، اشمیت از این منطقه در ۱۹۳۱م (۱۳۱۰ش.)عکسبرداری هوایی کرد. اریک اشمیت در پرواز بر فراز شهرهای باستانی ایران نوشته است:
خط سیر خرمآباد به هلیلان مرز جنوبی منطقهای است که نیازمند مجوز بود. شاهآباد، هارونآباد سابق، محدوده غربی ما بود. نمیخواستیم گوشه جنوب غربی قلمرو خود را از دست بدهیم و نقطهای را که مجبور شده بودیم پرواز روز قبل خود را در آنجا قطع کنیم، برای ازسرگیری و ادامه عکسبرداری هوایی پیدا کردیم. در مدت کمی بیش از نیم ساعت، با سرعت اکتشافی فزایندهای، به جای سفری حدود چهار روز با ماشین و اسب، باز هم در محل تلاقی سیمره و آبچناره بودیم. آبچناره را در جهت غربی تعقیب کردیم؛ بهطوریکه نقشه با خط شکسته نشان میدهد، مسیر آن مستقیم نیست. در نقشه، این مسیر در دره حاصلخیز آن به نوسان درمیآید و با تعداد زیادی روستا که نقشه نشان نداده است، خالدار میشود. در اینجا متوجه چند ویرانه لاشهسنگی، مثل دره آسمانآباد که دو تپه در آنجا نقشهبرداری شده بود، شدیم. در امتداد سلسلهجبال وردلان به گلوگاه چیکانرود؛ درحالیکه مسیرمان معکوس میشد، منحرف شدیم. اما در تیغه جنوب شرقی کوهستان، نه چندان دور از روستای داربادام، دوباره به سوی شمال درونچم راوند که از شاهآباد (هارونآباد) میگذشت، برگشتیم.
محل جداسازی سنگ خام برای ساخت ستون، بدنه ستون، سرستون و پاشنه دروازهها، سنگهای مکعبمستطیل، تختهسنگهای جداشده و بدنه ستونهای نیمهکاره نشاندهنده این است که همه مراحل ساختوساز در محل صورت میگرفته است.
در دوران ساسانی، احتمالا همزمان با پروژههای ساختمانی دوره خسرو دوم در بیستون، ساختو–سازهای این مجموعه نیز شروع، اما بعد از مدتی ناگهان نیمهکاره رها شد. آیا میتوان گفت رها شدن ساختمانسازی در این مجموعه همچون پروژههای خسرو دوم در بیستون، از جمله فرهادتراش، پل خسرو، پل بیستون، دیوار ساسانی کنار گاماسیاب و بنای کاخ خسرو، یکباره متوقف شده و قطعهسنگهای فراوانی در کارگاههای سنگتراشی و قطعات لازم در بناها چون بدنه ستونها، شالستونها و سرستونها نیمهکاره رها شدهاند؟ نگاهی به صحنه شکار گوزن در ایوان بزرگ طاق بستان نیز بهخوبی نشان از توقف همزمان و ناگهانی ساخت وسازهای خسرو دوم در کرمانشاه و این منطقه دارد. به هر روی، به سبب ناآرامیها و اغتشاشات اواخر سلطنت خسرو و کشته شدنش به دست شیرویه، اهداف بزرگ ساختمانی او برای همیشه در دوره ساسانی ناتمام ماندند.
سفالهای سطحی بهدستآمده از این محوطه و مطالعه ابزار تدفین خمرهای تخریبشده نشاندهنده تداوم سکونتگزینی در این محوطه از اواخر دوره سلوکی تا دوره ساسانی و احتمالا اوایل دوره اسلامی است. بیشتر سفالها متعلق به دوره اشکانیاند. این موضوع در کنار سایر مدارک نشان میدهد که از این مجموعه در دوره ساسانی فقط برای مدت زمان اندکی بهرهبرداری شده است.»