به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، شبکه خبر در برنامه فی المجلس امشب میزبان آقای سیروس برنا بلداجی زاده نماینده بروجن در دوره هشتم مجلس شورای اسلامی بود.
مقدمه مجری: ایشان درس خواندهی علوم سیاسی هستند. دکترا از دانشگاه جواهرللهروی هند و متخصص مسائل سیاسی خاورمیانه و بخصوص عراق و البته درس شان را در دوران مجلس هشتم متوقف کردند، بخاطراین که انتخاب شده بودند بعنوان نماینده مجلس. بعد از پایان دوران مجلس شان دکترایشان را گرفتند، یعنی دفاعیه را در هند صورت دادند و دکتر شدند در این زمینه، حالا میخواهم اول از همه برخلاف برنامههای دیگر شروع کنیم از ایشان دربارهی وضعیت هند در زمانی که ایشان درس میخواندند. یعنی حدود ۱۵-۱۶ سال پیش و الان و تغییراتی که کرده یا پیشرفتهایی که در مورد هند میگویند که اتفاق افتاده بپرسیم و بعد برویم سر مسائل ایران و مسائل عراق.
سوال: آقای برنا پسرتان را هم فرستادید هند درس خوانده است.
برنا: بعد از خودم بله ایشان هم در رشته تجربی تحصیل کرده بودند و نظر به این که کشور هند در رشته گیاهان دارویی یا داروهای گیاهی دومین کشور بعد از کانادا در جهان است، ایشان را هم با هزینههای شخصی خودمان یعنی صرف فاینانس فرستادیم شهر بنگلور و درس خواندند و فارغ التحصیل شدند و برگشتند و الان هم در حال انجام خدمت سربازی در بیمارستانهای فوق تخصصی ارتش هستند.
سوال: دکترای داروسازی هستند.
برنا: بله
سوال: چند سال دکترای داروسازی طول میکشد؟
برنا: متعارف آن تقریبا ۶ الی ۶ و نیم سال است.
سوال: کدام شهر درس خواند؟
برنا: شهر بنگلور استان کارناتاکا دانشگاه راجیل گاندی، دانشکدهی الامین که بنیانگذارانشان هم سنی هستند اتفاقا.
سوال: شما در این مدتی که پسرتان درس میخواندند به هند رفت و آمد داشتید؟
برنا: یکی دو بار رفتم آنها را مستقر و مسکون کردم ثبت نام انجام دادیم، اواسط کار هم یک بار سر به ایشان زدیم.
سوال: این تغییراتی که در هند اتفاق افتاده در سالهای اخیر مخصوصا در ۲۰ سال اخیر که میگویند با چین مسابقه گذاشته به نظر شما چقدر واقعیت دارد؟
برنا: به نظر من با عنایت به جمیع جهات سه تا ملاحظه را در پاسخ به این سوال باید عرض کنم. یکی این که قرابت تمدنی فرهنگی قابل توجهی داریم. به بیان دیگر شهروندان هندی فضای ذهنی خیلی اساسا مثبتی نسبت به ایران و ایرانیان دارند، خصوصا من یادم هست آن ایامی که ما ابتدای کارمان بود. سال ۲۰۰۳-۲۰۰۴ در ایران هم دولت اول فکر کنم دولت نهم سر کار بود، آن حس استکبار ستیزی که در چارچوب جهت گیری سیاست خارجی ایران دنبال میشد این را ما در چهره و حرکات و الگوهای رفتاری دانشجویان آنجا خیلی محسوس میدیدم و خیلی میپسندیدند و خیلی خوششان میآمد. صرفنظر از این در مسائلی که مربوط به ارزشها، الگوهای رفتاری، هنجارهای اجتماعی آنهاست، خیلی به ما به لحاظ رفتاری نزدیک هستند. از لحاظ روحیات فرهنگی نزدیک هستند، این یک نکته؛ نکته دیگر این که من هم شنیده و خوانده بودم که هند با شتاب قابل اعتنایی در مقام قیاس با سایر کشورهای در حال توسعه دارد رشد میکند، میگفتند که قرار است، ۲۰-۲۵ سال دیگر از چین هم جلو بزند گرچه من معتقدم به احتمال زیاد این اتفاق نخواهد افتاد، چون تولید ناخالص ملی چین، حجم اقتصاد آن و سایر آیتمها آمریکا را هم در مجموع پشت سر خودش گذاشته، اما واقعیت قصه این است که از همان سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۴ که الان ما هستیم، شتاب رشد و توسعهی هند به معنای واقعی کلمه خیلی بیشتر از حدی است که توقع داریم یا دیگران میدانند یا آن فضای ذهنی که ما ایرانیان نسبت به کشور هند در حوزههای مختلف داریم اینها به نظر یک مقدار باید جرح و تعدیل کنیم، تغییر بدهیم به سرعت به خصوص در حوزههای مربوط به علوم پایه، آی تی، علوم کشاورزی و حتی مسائل مربوط به هوافضا، رشد خیلی قابل توجهی داشته است.
سوال: شما نماینده بروجن بودید و الان هم در جریان مسائل بروجن از نزدیک هستید، خود بروجن از ۲۰ سال پیش تا الان چه تحولاتی طی کرده، چه تغییراتی کرده است؟
برنا: صرفنظر از این که چه دولتهایی سر کار بودند، چه مدیران ارشدی در واقع مدیریت کردند، چه نمایندگانی نماینده بودند، یعنی قطع نظر از این ملاحظات، خیلی طبیعی است که میزان رشد و توسعهی این شهرستان مثل سایر شهرستانهای کشور، مثل سایر شهرستانهای استان یک روند رو به جلو با شتاب قابل توجه داشته است.
سوال: بروجن الان چقدر جمعیت دارد؟
برنا: حالا شتاب برای چه؟ شهرستان بروجن حدود اگر اشتباه نکنم ۱۵۰-۱۷۰ هزار نفر جمعیت دارد و فکر میکنم شهر بروجن حدود ۹۰-۸۰ هزار نفر جمعیت داشته باشد. کل آراء ماخوذه شهرستان، چون بحث بحث انتخابات هم هست، حدود ۷۰ هزار نفر طی دورههای اخیر با یک ۵-۱۰ درصد افزایش و کاهش، شهرستان بروجن دومین شهرستان. ۴۰ درصد از صنایع استان مستقر هستند در شهرستان بروجن، این خودش یک مزیت، ظرفیت و قابلیت نسبی قابل اعتنا است، مورد دیگر وجود ظرفیتهای قابل توجه گردشگری هست، مواردی مثل تالاب بین المللی یندقون منطقه سیاسرد، امامزاده حمزه علی و مواردی از این قبیل که البته میطلبد که توجه بیشتری به تامین زیرساختهای گردشگری بشود، حداقل هایمان در حوزه مواردی مثل جسارتا سرویس مثل مسجد و اینها بایدهایی است که اصولا باید سالهای گذشته انجام میشد یک مقدار از این جهت عقب هستیم، کل روستاهای شهرستان که حدود ۳۵ روستا هستند، گازرسانی کامل یعنی صد در صد روستاها گازرسانی شده است، به لحاظ این که یک جوری در دالان و مسیر کوریدور شمال به جنوب کشور هست، این محدوده یعنی از سمت جنوب و جنوب غرب وصل میشود به لردگان، به ایذه، به خوزستان و شیراز و کهگیلویه و بویراحمد ...
سوال: راه اصفهان به بروجن الان اتوبان است یعنی بزرگراه است یا یک طرفه است؟
برنا: از اصفهان به بروجن الان ما دست کم سه تا مسیر یا راه داریم یکی راه اصفهان – شهرضا - دهاقان – بروجن است که از قدیم هم راه اولیه و اساسی بوده، الان اولویت سوم شهروندان است در استفادهای که میکنند لازم است یادآوری و تاکید کنم که در این ۱۰-۱۲ سال اخیر هم اتصال استان به شبکه ریلی کشور از ناحیه راه آهن است، چون آخرین نقطه یا نزدیکترین نقطه که در کیلومتر ۳۵ هست، همان ذوب آهن است از قدیم الایام و وصل میشود به مرکز استان و سایر شهرهای استان، در آینده هم به لردگان و ایذه انشاالله.
سوال: وضع جوانها چطور است؟ یعنی مهاجرت مسئله جدی است یا همه کار دارند آنجا و مشغولند؟
برنا: در زمینه مهاجرت سه چهار تا نکته را به نظر باید مورد توجه قرار داد، یکی بحث به تعبیری فرار مغزها است در سطح کشور که ما نباید تلاش کنیم صورت مسئله را پاک کنیم. یعنی مبتنی بر یک بینش واقع بینانه، اصل قصه را ببینیم حالا دنبال راهکارهایش باشیم، دنبال تبدیل تهدید به فرصت باشیم، این یک، نکته دوم این واقعیت انکارناپذیر است که به زعم بنده طی ۱۰-۱۵ سال اخیر در اقصی نقاط کشور یک فرآیند معکوسی تحت عنوان مهاجرت معکوس از شهرها به روستاها اتفاق افتاده، این هم هم واقعیت است، هم الی الموجده اش متاثر از آیتمها و مولفههای متعددی است، حالا بحث بحران آب یعنی دسترسی به منابع پایدار آب است، بحث اپیدمی شدن دسترسی به باغ و چشمه و ویلا و ساحل و این بحثها و موارد مختلف دیگر، ظرفیتهایی که همان مقوله صنعت توریسم در ایجاد اشتغالات متعدده خودش ایجاد میکند یک مقدار جذبه ایجاد میکند برای قشر جوان و اما آن چیزی که مربوط به استان چهارمحال است و شهرستان بروجن است اگر ما اعداد و ارقام آمار رسمی کشور را یعنی سازمان برنامه را نگاه کنیم به لحاظ نرخ بیکاری جزء استانهایی هستیم که وضعیت خوبی این استان ندارد، اما به لحاظ مهاجرت به دو دلیل یک: وجود میدانید که ۱۱ درصد از منابع آبی کشور در استان چهارمحال بختیاری است، میدانید ۱۱ درصد عدد قابل توجهی است. سرشاخههای رودخانههای کارون و زاینده رود از آنجا نشات میگیرد. لذا به لحاظ دسترسی به آب در بالا دست بعنوان یک ظرفیت یا مزیت نسبی آن منطقه و همانطور که مورد اشاره قرار دادم وجود و استقرار ۴۰ درصد از صنایع استان در شهرکهای صنعتی و خارج از شهرکهای صنعتی است، شهرستان وضعیت اشتغال جوانان نسبتا در مقام قیاس با سایر شهرهای استان وضعیت بهتر و مطلوب تری دارد با اتفاقاتی که در این سالهای اخیر افتاده منظورم از سالهای اخیر یعنی ۱۴-۱۵ سال اخیر نه دو سه سال اخیر، مقولاتی مثل توسعه کشاورزی به صورت تحت فشار و گلخانهای، توسعهی بازارهای یکی دو مورد بازارهای محلی تحت عنوان بازار روز و مواردی از این قبیل و اعتباراتی که از محل منابع تسهیلات موسوم به تسهیلات تکمیلی به بانکها دادند از محل منابع صندوق توسعه ملی و مواردی از این قبیل یک مقدار کمک شده به رونق و تسهیل و توسعه فعالیتهای بنگاههای اقتصادی و کارخانجات شهرکهای صنعتی متعدد شهرستان و روند در مجموع یک روند امیدوارکنندهای است.
سوال: شما قبل ازاین که برای نمایندگی کاندیدا بشوید، چه کار میکردید؟ در بروجن بودید یا تهران بودید؟
برنا: من ورودی سال ۶۶ دانشگاه تهران هستم، در رشته علوم سیاسی، از سالی که به تهران آمدیم، میگویند که بچه کجایی؟ میگویند هنوز زن نگرفتم، دیگر همین جا خاک این جا ما را گرفت و خانمم بچهی همین جا است و متعلق به خانوادهی معظم شهدا هم هست، خواهر شهید است، همین جا دیگر ماندیم و مستقل شدیم و مستقر شدیم، دستگاههای اجرایی مختلف مامور بودیم، سه چهار پنج تا از دستگاهها چرخیدیم.
سوال: الان هم برای دولت کار میکنید؟
برنا: الان دیگر یک هفت هشت ماهی هست که بازنشست شدیم.
سوال: کار خصوصی و کار چیزی که بشود به آن گفت کاسبی نداشتید؟
برنا: حالا متاسفانه یا خوشبختانه نداشتیم که از یک جهتی باید گفت متاسفانه، ببینید یک مقولهای در ادبیات توسعه جهان وجود دارد، من دارم درس پس میدهم، تحت عنوان ثروت و انباشت سرمایه، نگاه ما از فردای پیروزی انقلاب به ثروت و ثروتمند نگاه خوبی نبود، فرصت نقد آنچه گذشته نیست، میخواهم بگویم که این نگاه کماکان رسوب کرده در ساختار ذهنی ما به نسلهای بعدی هم انتقال دادیم، من بعنوان یک آدمی که کارمند بودم و منش و روش و سلک و سلوک و الگوهای رفتاری ام کارمند معان بود خودم را جدا عرض میکنم، بعنوان یک مطالعه و بررسی موردی، همیشه حسم این بود که با یک آدمی که بیزینس من است و یا کاسب است من خیلی به قول قدیمیها صنمی ندارم. یعنی سختم بود اصلا گفتگو کنم، سالهای اخیر به این جمع بندی رسیدم که آن موضوع انشاءی که ما میدادیم به بچهها که علم بهتر است یا ثروت؟ باید موضوع آن باشد، موضوعیت آن را به رسمیت بشناسیم، اما تعریفش را باید یک بازتعریفی بکنیم، یک؛ دو: این که نه ما باید هنر این را داشته باشیم که اولا دانش و کارمند گری مان و تحصیل و تحصیلات مان را ببریم به سمت کاربردیتر کردن مبتنی بر نیازهای روز جامعه مان که معطوف به ارتقاء سطح کارآمدی در سطح کلان هم باید باشد و قطعا خواهد شد و به لحاظ آن چیزی که میشود قلمرو ساحت خصوصی زندگی خودمان هم در کنار آن باید بتوانیم فعالیتهایی که من اسم آن را میگذارم فعالیتهای ثانویه داشته باشیم، تمرین کنیم، یاد بگیریم یک کاری، یک مهارتی را، هم خودمان هم اعضای خانواده مان که هم بتواند کمک کند به حجم فعالیتهای اقتصادی کشور، هم به تامین معیشت حداقلی خانوادهی خودمان و هم به اینکه آن نگاهها را هم یک مقدار طی فرآیند تدریجی تغییر داده باشیم، در این دوره گذار از سنت به مدرنیته در قالب همین بحثی که کردیم آنچه که خوب است ما باید نگه داریم، مثل کشور ژاپن و آنچه که زائد هست آنها را بزداییم تا انشالله بتوانیم به یک میزانی از مشخصا بهره وری بالاتر، کارآمدی بهتر و بیشتر، شادابی و نشاط بهتر و بهینه سازی استفاده از تمامی منابع مادی و معنوی کشورمان انشاالله نائل بشویم.
سوال: این فکرها الان با شما هست، ولی زمانی که مجلس هشتم بودید هم این فکرها را میکردید یا آن موقع به دولت و ...
برنا: قبل از این که من بخواهم وارد مجلس بشوم یک فضای ذهنی بعنوان کسی که علوم سیاسی هم خوانده بود یک فضای ذهنی به مجلس داشتم، وقتی وارد دل کار مجلس شدم دیدم آنچه را که تصور میکردم و آنچه که واقعیت ماجرا در دل کار است تفاوت خیلی دارد؛ به بیان دیگر بدیهی است و طبیعی است که مجلس در دنیا یعنی لابی، منتها در همان دنیا لابی قاعده بازی دارد، الزاماتی دارد، ما این جا به علت فقدان تهزع، ضعیف بودن یعنی هستند ولی در حد قابل قبولی نیستند نهادها و تشکلهای صنفی و مدنی، رسانههای بعضا یک مقدار جدیتر و مستقلتر و مواردی از این قبیل، آن فرآیندها یا ساز و کارهای درونی مجلس هم آنچنان که من بعنوان یک عضو کوچک مان توقع داشتم در آن حد نبود، من مثال میزنم، شما مراجعه کنید به مجلس هشتم، یا هفتم، کمیسیون اقتصادی آن ۳-۴-۵ تا اقتصاددان استخوان دار داشت و میشناسید و قابل جستجو است، بروید ببینید آن کمیسیون ته آن منجر میشود که رئیس آن چه شخصی بشود؟ منظورم این است که بله، آن انتخابات در داخل ساز و کارهای کمیسیون صورت میگیرد، چون مبتنی بر الزامات و مفاد مندرج در آیین نامه داخلی مجلس است، ولی میخواهم بگویم که آن خروجی الزاما یعنی خروجی مبتنی بر اکثریت، الزاما به معنی این که به همان نسبت کارآمدی را به همراه خودش داشته باشد نه.
سوال: یعنی در واقع لابی تبدیل شده بود به گاوبندی و تقسیم منافع و اینها؟
برنا: این یک واقعیت است یعنی هر کسی بخواهد این مسائل را انکار کند یا رد کند به زعم من به کشور خیانت میکند، چون بخشی از صورت مسئله را چه کار میکند؟ پاک میکند. ما باید بیاییم صورت مسئله را بپذیریم بعد تبدیل به یک مسئلهی ملی کنیم، بعد یک ارادهی ملی پشت این مسئلهی ملی معطوف به حل آن و جرح تعدیل آن شکل بگیرد. آن زمان میتوانیم قطعا و طبعا امیدوارتر بشویم به آینده.
سوال: به نظر شما به خاطر این، این گروههای فشار و لابی گری افسارگسیخته تشکیل شده که حزب نداریم.
برنا: به نکتهی بسیار به نظر من ظریف، دقیق و به جایی اشاره فرمودید، ما نمیگوییم که در مجالس دنیا گروه فشار یا چانه زنی یا لابی وجود ندارد، این جزو بخشی از ماهیت کار هر جایی است که رای هست و صندوق هست و جمع هست و جماعت است. اما قصه یا چالش اصلی این است که این قبیل فعالیتها باید نظم و نسخ پیدا کند، تنسیق پیدا کند، شناسنامه دار بشوند، برنامه محور بشوند، یعنی این که برویم لاجرم به سمت این که شکل بگیرد آنچه را که جنابعالی فرمودید یعنی حزب شکل بگیرد، تهزع نهادینه دار بشود. آن موقع میآید و مزایای خودش را دارد، جامعه پذیری در کشور اتفاق میافتد، کارت سازی میشود، برنامه میدهد، برنامه که داد پاسخگویی به دنبال آن میآید، پاسخگویی که صورت گرفت شفافیت به دنبال آن میآید، شفافیت که صورت گرفت، چرخش نخبگان اتفاق میافتد، چرخش نخبگان که اتفاق افتاد، بهینه سازی و کارآمدی ارتقا پیدا میکند و ظرفیتها به نحو بهینه تری استفاده میشود، در انتها نفع آن به مردم میرسد که ولی نعمت این کشور هستند ولی نعمت این جامعه هستند و بقیه آدمها هم در هر شأنی باشند شأن شان (ارضی؟) هست و خادم هستند.
سوال: بروجن بیشتر در آن کشاورزی و جذابیتهای محیط طبیعی است که باعث میشود که مردم بمانند و مهاجرت کم باشد یا این که صنعت است؟
برنا: تصریح کنم که به زعم من اولا بروجن بر اساس آمارهای واقعی که وجود دارد، طی ۴-۵ دهه اخیر این آمارها را باید از سازمان سنجش گرفت، همیشه جزو شهرهای دوم، سوم، چهارم به لحاظ کیفیت و میزان قبولی در کنکور در رشتههای تاپ بوده است، حالا از پزشکی و حقوق و ...، یک مقدار این تیپی هست در آن منطقه و در آن استان، دو: این که عرض کردم مهاجرت ...
سوال: بیشتر عشایرند یا جمعیت یکجا نشین؟
برنا: دومین نکته این که مهاجرت را عرض کردم کمتر است در مقام قیاس با سایر شهرها است.
سوال: به نظر شما درست بود؟ یعنی این که این زندگی چادرنشین نمیتوانست تبدیل بشود به یک زندگی که در عین چادرنشینی مدرن بشود؟ منظورم این است که از وسایل جدید استفاده بشود؟
برنا : سؤال خیلی مهمی است، منتها این سؤال به نظر من به پیش نیاز و مقدمه و بحث پیشینی نیاز دارد. از جهت اینکه ما چه در سطح کلان یعنی کلیت کشور را در نظر بگیریم، در مطالعات و بررسیهای مربوط به آمایش سرزمین چه استان و شهرستان خودمان را در نظر بگیریم، بالاخره فرض بگیرید من الان استاندار آن جا هستم یا نماینده آن جا هستم، باید بین سه حوزه صنعت، کشاورزی و خدمات بیایم یک اهم فی الاهمی بکنم. ببینم با توجه به ظرفیتها و قابلیتها و مزیتهای نسبی منطقه و شهرستان کم کدوامش اولویت یک دو سه من شود.
وقتی با این نگاه نگاه میکنی و نظر به وجود بحران بسیار مهم آب در آینده خاورمیانه و کشور ما و استان و شهرستان ما به نظر میرسد که ما باید برویم به سمت تصمیمگیریهای هوشمندانهتر یعنی چی؟ یعنی این که بررسیها اطلاعات نشان میدهد که آب شرب از کل آبی که دارد درواقع ما مصرف میکنیم یا در دسترس مان است یا استفاده میشود، آب شرب اصلاً عددی نیست شاید یک چیزی بین یک تا دو درصد کل آب باشد.
آب صنعت را نگاه میکنی شاید یک چیزی بین چهار تا مثلاً پنج و نیم درصد باشد از کل آب بعد شما نگاه میکنی تو ایران در مقام قیاس با سایر کشورهای در حال توسعه میبینی ۹۲ درصد آب ما به کجا میرود، به بخش کشاورزی میرود.
معنیاش چیه معنیاش این است که الگوهای کشت در حوزه کشاورزی را تغییر بدهیم و بخشی از کشاورزیهایی را که تا حالا داشتیم انجام میدادیم به طور کلی حذف کنیم از طریق واردات آن نیازهای مان را تغییر بدهیم و ما جا دارد که یک توازنی بین این ۹۲ درصد با این پنج، ۶ درصد و با آن یک و نیم درصد ایجاد کنیم.
یک بخشی از این آب را بیاوریم همچنان به سمت تامین آب شرب و با کیفیت بهتر و صنعت، این اتفاق اگر بیفتد، معنی اش این است که علیرغم اینکه ما در حوزه آمایش سرزمین، صنایع مان را طی دهههای گذشته قبل از پیروزی انقلاب و بخشی را هم بعدش یک اشکالات یا اشتباهاتی در تدابیر و تصمیمگیریها داشتیم که به مصادیقش نمیخواهم ورود کنم.
الان هنوز جا دارد که بخشی از زمین کلیت آب در دسترس کلان ملی مان به بخش صنعتی برود، علیرغم اینکه داریم از دریای عمان آب میآوریم به فلات مرکزی ایران از جنوب به شما هم بحثهایی مطرح است.
باتوجه به این که تغییرات اقلیمی از یک طرف، مصرف بی رویه از طرف دیگر، یعنی گوشتی که ما ۱۰ سال پیش مصرف میکردیم، قطعاً نسبت به حجم گوشتی که ۲۵ سال پیش مصرف میکردیم چی بود قطعاً بیشتر بود و مواردی از این قبیل ما باید میرفتیم به سمت مستقر کردن و یک جانشین کردن، چون مراتع مان، چون منابع جنگلی مان دیگر آن کشش را یک روزی برای ۳۰ میلیون جمعیت داشت الان جمعیت شده بود ۶۰ میلیون، ۷۰ میلیون، ۸۰ میلیون، چون اتفاق افتاده بود بنابر این اصل یک جانشینی را باید بپذیریم.
منتها سؤال اعمال سیاست ها، اتخاذ تدابیر و تامین به موقع منابع و اعتبارات از ۲ جهت است که در این زمینه ما دچار عقبافتادگی شدیم یکی از جهت تامین حداقلهای زندگی عشیرهای، عشایری اعم از اینکه در کوچ است یا این که حالا آوردیم مستقرش کردیم، یک جانشینش کردیم.
مشخصاً سؤال جنابعالی از این طرف قصه آن طرف قصه هم ما در حوزه بهینه سازی، نگه داشت و صیانت از منابع منحصر به فرد در واقع مراته و به خصوص جنگلی که داریم از بلوطهای زاگرس گرفته تا کل غرب کشور با آفات و آسیبهای جدید هم که آمده به نظر من با اتفاقات حاشیهای که اینها آمدند درواقع مسئله را پیچیدهتر کردند.
سوال: من میخواهم اصلاً در اصل مطلب شک کنم. یعنی میخواهم نظر شما را بدانم اصل مطلب این است که همین که شما اشاره کردید که ما نسبت به گذشته مقدار خیلی زیادی گوشت مصرف میکنیم و گوشت هم در واقع گوشت تولید است، صنعتی یعنی گوشت با کمک هورمون مخصوصاً میبینیم الان دیگر دولت تمام دغدغهاش این شده که قیمت تخم مرغ و مرغ را حفظ کند، برای مردم عادت کردند به مصرف زیاد گوشت و گوشت مرغ هم ظاهراً سریعتر و صنعتیتر تولید میشود اصلاً این درست است؟ این که سیاستهای در واقع دولت براساس تولید گوشت صنعتی شکل بگیرد آن را بدیهی فرض کنند و بگویند که طبیعی است که ما نمیتوانیم به گوشت گرون و اینکه مردم بیشتر به گیاه خواری و سبک زندگی که پنجاه سال پیش و شش در ایران بود مردم گوشت زیاد نمیخورند به آن برگردند و ما سیاستهای گوشت طبیعی مثلاً همین گوشتی که در ییلاق و قشلاق با همین مراتع موجود تولید میشود، داشته باشیم و گوشت سالم و کاملاً و ارزشمندی که خوب طبیعتاً قیمتش هم باید پرداخت بشود و اصولاً خورد و خوراک مردم الگوی هایش باید تغییر کند و من میخواهم بگویم که الان با توجه به اینکه بالاخره انقلاب شده در این مملکت و شیوه زندگی انقلابی فرق میکند به اصطلاح با این شیوه زندگی که از غرب دارد میآید و خودش به بن بست رسیده آیا نمیشود به یک چادر مدرن فکر کرد یعنی چادری که مثلاً از اینترنت استفاده میکند جابه جایی، نیست که مثلاً در اثر آن ممکن است یک عده تلف شوند و یا صدمات بهشون وارد بشود بلکه جابه جایی شیک و مدرن و البته همراه با حفظ مراتع و جابه جا کردن دامهایی که بالاخره در طبیعت زندگی میکنند، چنین چیزی را شما به عنوان نماینده بروجن به نظرم اگر که حالا تو دورههای بعدی هم اگر بخواهید که مسائل بروجن را دنبال کنید نظرتان چی راجع به آن میشود یک همچین چیزی؟
برنا : به نظر من استفاده از این قبیل موارد که اشاره کردید، ما این را بدیهی انگاری بکنیم. نظر منم همین هست یعنی باید بدیهی انگاری بکنیم که چارهای نیست که ما باید از این قبیل در واقع فراوردهها استفاده کنیم برای تامین زندگی مان پروتئینی که نیاز داریم، یعنی به تعبیر دیره ما نمیتوانیم بر خلاف جهت آب در منطقه و در کشور خودمان حرکت کنیم.
منتها چند تا ملاحظه است که خیلی مهم هست. سؤال شما بیشتر برمیگردد به حوزه و قلمرو شهرستان بروجن، من در تبیینم میبینم که در طرح و تبیین مسئله باید این تدابیر در سطح ملی اتخاذ بشود.
سوال: به خاطر این که شما در مرکز ییلاق، قشلاق هستید گفتم؟
برنا : ببینید این بدیهی انگاری کردن این که چارهای نیست که ما از این قبیل فراوردهها استفاده کنیم این یک، نکته دیگر، اشکال مان جای دیگر هست، موقعی که این اشکال مرتفع نشود قطعاً این مسائل درست نخواهد شد. چه مسائل درست نخواهد شد یعنی تامین و تضمین سلامت چی؟ آنچه که ما استفاده میکنیم خوراکی هایمان در واقع منابع غذایی مان اشکال کار این است که دولت بزرگ است. دولت حجیم است. دولت به موقع نمیتواند نهادههای دامی را از لحظهای که میخواهد بذر را توی زمین بکارد تا آن موقع که میخواهد انبارداری بکند تا موقعی که تو شهرکهای صنعتی و یا مناطق ویژه اقتصادی یا جاهای دیگر میخواهد فراورده تولید کند چه فراوردههای دامی، چه فرآوردههای انسانی وقتی آن نظارت مؤثر تخصصی از طریق مراجع صالح ذیربط یعنی وقتی دامپزشکی به اندازه خودش به موقع نظارت مؤثر روی کیفیت بهداشت کار و رعایت الزامات حرفهای اش نمیگذارد و سایر ادارات مثل اداره استاندارد و مواردی از این قبیل آن موقع نتیجهاش این میشود که اون الزامات بهداشتی تخصصی در زمینه میزان هورمون، در زمینه تزریقها و مواردی از این قبیل رعایت نمیشود من و شما دغدغه داریم بیماری هایش را هم بعضاً میگیریم.
بعد از آن طرف، هزینهاش روی کل بودجه مملکت است. وقتی شما بیمار میشوید، بعد دیگر هزینههای مضاعف باید در واقع چه از لحاظ شخصی چه از جیب دولت در واقع باید هزینه بشود تا شما صحیح بشوی سلامت بشوی چه شما چه بچهاش چه بزرگتر.
سوال: به طول کلی دولت دولت باید این نظارت را باید بکند یا اینکه باید خودش را کنار بکشد؟
برنا: دولت باید تو اجرا کنندگی و تصدیگری به صورت کامل باید ملزم شود که بکشد کنار ولی در زمینه تمام مشکلات و بدبختیهای ما در زمینه نظارت است، نظارت کارآمدی اتفاق نمیافتد.
سوال: مجلس بودید به مسائل بروجن شد که تبدیل بشود به مسائل مورد اختلاف جدی بین نمایندهها و یا مسائل چهارمحال؟
برنا: بخشی از اینها مبتنی بر یک نوع چانه زنی اتفاق میافتد در سطح ملی در دل جاهایی مثل سازمان برنامه و بودجه و سایر مبادی ذیربط دیگر، چون این یک واقعیتی که نمیشود انکارش کرد. بنابراین الزاماتی دارد، پیامدهایی دارد، آثاری دارد، یکی هم این است که کسی که ادعای نمایندگی مردم را میکند شهرستان یا استان خودش، برای استان کوچکی مثل چهار محال بختیاری که کلاً چهار تا کرسی در مجلس دارد بدیهی است که نمایندگانش از جمله در دوره ما هم باید سعی کنند که آن اتفاق نظر، اجماع نظر، الفت و انس و همدلی لازم در آنها باشد تا توان چانه زنی شان در سطح ملی ارتقا بکند. همین که در زمینه مسائل مبتلا به قلمرو خودشان که میشود استان خودشان یعنی وجود و حدوث مسائل یا چالشهای بین بخشی وقت و انرژی قابل توجهی ازشون نگیرد به تدابیر لازم، کار را راحتتر برسند ما در دوره خودمان در حد بضاعت حقیقتاً سعی کردیم که ارتباط خوب و نزدیکی بین این چهار تا آدم باشد و کارها را دنبال کنند.
سوال: کارتان با چانه زنی و رفاقت پیش رفت با مقامات و مسئولان منظورم هست یا اینکه مثلاً شد که تهدید بشوید یا تطمیع بشوید پیش آمد؟
برنا : بله بدون تردید در این مجلس هم تهدید وجود داشت به صورت واقعی و هم تطمیع وجود داشت. من یادم است که میخواستم وقتی بگیرم از یکی از معاونان وزرا، وزارت نیرو هم بود ولی من اسم نمیبرم برم پیش ایشان دفتر من دو سه ماه دنبالش بود تا این وقت را تنظیم بکند. بعد دیگر ایشان، چون توجیه نبود نسبت به کم و کیف برخوردش با نمایندگان، چون یک نمایندهای وزیر را میخواهد ببیند باید در یک هفته، ۱۰ روز بتواند ببیند دیگر.
چون برای کار خودش نمیخواهد برای کار مردم است. بعد یک برخوردی یک چالشی پیش آمد. بعد از یکی دو هفته من دیدم که زنگ زدند از یک وزارتخانهای گفت که من از فلان وزارتخونه دارم زنگ میزنم از یک وزارتخانه دیگر خلاصه حسابتان باکرامت الکاتبین است ما هم گفتیم که الامر الیکم.
سوال: کتککاری چطور در صحن مجلس کتک کاری شد در دوره هشتم؟
برنا : تو دوره بود یکی که مربوط به شخص خودم بود. یکی هم مربوط به نماینده وقت شهرضا در مجلس مدیر کل امور پارلمانی ریاست جمهوری در مجلس آمده بود یک سری بن و این موارد را حالا اگر اشتباه نکنم داده بود به تنی چند از همکاران و لیست گذاشته بود و امضا گرفته بود و در آن مجلس چهار تا وزیر دولت استیضاح شدند دو تا استیضاح موفقیتآمیز بود. یعنی دوتا از وزرا افتادند. آی دکتر بهبهانی وزیر وقت راه بود و وزیر وقت کشور رحمت الله علیه دوتا هم درواقع نافرجام و بینتیجه بود.
فکر میکنم اگر حافظه ام یاری بدهد، قبل از یکی از این موارد بود که اینکار را کرده بود این همکار ما هم که نماینده یکی از شهرهای استان اصفهان بود خلاصه ناراحت شده بود و کشیدهای بهشون زده بود که این چه رفتاری شما با همکارای ما کردید که آن دوره، چون دورهای بود که متاسفانه و خارج از اراده ما به عنوان نماینده بود معنیاش چیه؟
معنیاش این است که رئیسجمهور، چون ارتباط بسیار وثیقی با شورای عالی امنیت ملی دارد با شخصی که بعداً شد رئیس مجلس آنجا نتوانسته بودند باهم کار کنند یعنی سلسله جنبان این اختلاف نظر از آن جا شروع شده بود و دیگر به مجلس هم کشید. سراسر این مجلس رابطه بین دولت و مجلس رابطه خوبی نبود و این خیلی اثر میگذاشت روی نمایندگان روی کارهایی که باید انجام میدادند. روی پروژههایی که باید به نتیجه میرسانند.
مثلاً جلساتی که ما میرفتیم آقای فلانی به همکاراش دستور میداد که آقا مثلاً صندلی نمایندگان را بگذارید همان دم در جلسه و مواردی از این قبیل که یک مقدار خارج از در واقع شان و عرف متعارف بود.
سوال: تمام مجلس هشتم در دوران دولت احمدی نژاد گذشت؟
برنا : بله.
سوال: این سیلی که گفتید تو صحنه زده شد و یا در کمیسیون؟
برنا : در محل نمازخانه طبقه همکف مجلس.
سوال: این مجلس که نبود مجلس بهارستان؟
برنا: بله.
سوال: چون ما در مجلس ششم هم حتی میخواستند مجلس بهارستان را افتتاح کنند که نشد خیلی نقص داشت ساختمان، ولی شما تمام مجلس تان در مجلس بهارستان بود؟
برنا : از مجلس پنجم این جا به جایی این ساختمان با اون ساختمون اتفاق افتاد.
سوال: بله جا به جایی میخواست اتفاق بیفتد ولی نیفتاد و مجلس ششم هم حتی اتفاق نیفتاد، شما چند تا بچه دارید؟
برنا : ما ۲ تا فرزند داریم یک دختر متولد هفتاد و سه و یک پسر که دومی است متولد هفتاد و شش که خوب دختر خانم دانشگاه تهران حقوق خواندند و در آستانه فارغ التحصیلی در رشته حقوق خصوصی هستند و پسرم هم که اشاره کردم قبل از شروع برنامه که ایشان هم دکتر دارو سازی هند خواندند با نامزدشان که ایشان هم از هم کلاسیهای خودشان هستند.
سوال: نکته دیگر؟
برنا : اولاً خسته نباشید میگویم به مسئولان، مدیران صداوسیما از جهت این که در راستای منویات مقام معظم رهبری تلاش میکنند با اجرای برنامههای وزین قطع نظر از شخص خودم امید را، شادابی را نشاط را افزایش بدهند و در واقع مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خودشان را افزایش بدهند. این به نفع ملت و نفع کشور هست و تشکر میکنم از اینکه این فرصت در اختیار ما قرار گرفت. از اینکه فرصتی مهیا شد در رکاب و در کنار جنابعالی یک برنامه کوچکی خدمتتان باشیم برای بنده درس بود و یاد گرفتم.