برترینها: روزی روزگاری تهران مملو از خانهها و اماکن تاریخی و قدیمی بود که خاطراتی از سالها زندگی و حیات را در دل خود داشتند، خاطراتی از تهران قدیم، تاریخ و زیستن. امروز قربانی بیتوجهی مسئولان و حرص و طمع مالکان خود شدند.
حصارکشی در پارک قیطریه
پارک قیطریه یکی از قدیمی ترین اجزای محله قیطریه شمیران در شمال تهران است که در واقع خانه امیرکبیر را نیز شامل می شود که یک میراث فرهنگی است. حدود ۴۰ روزی است که در محوطه شمالی این پارک نزدیک به میدان کتابی حصاری کشیده شده است که براساس برخی شنیده ها گفته می شود قرار است در آن مسجد و «مکان های تجاری» احداث شود. علاوه بر موارد بالا در همین محوطه چندین درخت کهنسال وجود دارد که سرنوشت آنها مورد ابهام قرار گرفته است و احتمال قطع و تخریب آنها زیاد است. قرار است پشت این حصارها، مسجدی در پارک برپا شود. یکی از اهالی که نگران قطع درختان بوستان قدیمی قیطریه است، از این طرح انتقاد میکند و میگوید: «این اطراف پنج مسجد وجود دارد و ساخت مسجدی دیگر در پارکی که همین حالا هم یک نمازخانهٔ بزرگ دارد، هیچ توجیهی ندارد.» تعدادی از مردم محله قیطریه در اعتراض به ساخت مسجد در محوطه پارک قیطریه تجمع و با این تصمیم شهرداری تهران مخالفت کردند.
نقشه شوم زاکانی برای «خانه فخرالدوله»
هنوز عصبانیت و خشم مردم از خودکامگی علیرضا زاکانی شهردار تهران در قطع و جا به جایی درختان به بهانه ساخت مسجد در بوستان وقفی قیطریه فرو ننشسته که تصاویر ساخت و ساز در خانه میراثی فخرالدوله در منطقه ۱۲ رسانه ای شد. تصاویری که حاکی از آن بود منظره چشمنواز باغ و بنای این ملک دو طبقه قجری با روی هم چیده شدن آجرهایی قرار است برای همیشه کور شود و این اقدام می تواند آغاز مسیری برای مرگ تاریخ این ملک در دوره مدیریت علیرضا زاکانی بر مسند شهرداری تهران باشد. همزمان با انتشار عکسهایی از ساختوساز در «عمارت فخرالدوله» در تهران و گمانهزنیهایی مبنی بر ساخت آرامگاه شهدای گمنام در این مکان، انتقاد از شهرداری تهران بالا گرفته است.برخی کاربران شبکههای اجتماعی در روزها و هفتههای گذشته، عکسهایی از ساخت یک سازه در محوطه عمارت فخرالدوله در منطقه ۱۲ تهران منتشر کردند. در این عکسها مشاهده میشود که این سازه نیمهتمام مقابل بنای اصلی عمارت تاریخی «فخرالدوله» ساخته و نمای بنا را پوشانده است.عمارت فخرالدوله، خانهای است در خیابان فخرآباد در منطقه ۱۲ که زمانی دختر مظفرالدینشاه در آن روزگار میگذراند تا چند سال پیش که دیوارهای بلند آن، جای خود را به نردههای فلزی دادند و حیاط عمارت تفریحگاه اهالی محله شد. سال ۱۳۸۳ این عمارت به ثبت میراث ملی رسید.
ملک تاجر نیکوکار ارمنی، مصالح فروشی شد!
تقاطع خیابان ایرانشهر و سمیه محل قرار گرفتن یکی از خاصترین بناهای این محله است. خانهای ویلایی که در دوره پهلوی دوم ساخته شده حسابی خودنمایی میکند. یک ویلای خاص با تزیینات منحصربهفرد که حتی حالا با وجود تعرض به بخشهایی از آن همچنان دیدنی است. این بنا متعلق به تاجر ارمنیای به نام توماس توماسیان بوده است. بنایی ارزشمند که حالا تبدیل به مصالح فروشی شده است. توماسیان خانه خود را در سال ۱۳۵۵ برای استفاده در امور فرهنگی به نفع کلیسای مقدس گریگوری ارامنه وقف کرده بود. او در وقف نامه خواسته بود که این بنا با نام همسرش به عنوان خانه فرهنگ ژنیا توماسیان شناخته شود. با این وجود این بنا پس از انقلاب توسط بنیاد مستضعفان مصادره شد و متروکه باقی ماند. خانه توماسیان در سال ۱۳۸۳ با شماره ۱۱۳۷۷ در فهرست آثار ملی ثبت شد. بر اساس اخبار منتشر شده این بنای تاریخی با شکایت به دیوان عدالت اداری از ثبت ملی خارج شده و همینطور توسط بنیاد مستضعفان به مالک شخصی واگذار شده است. این بنای ارزشمند در حال حاضر تبدیل به مصالح فروشی شده و مالک نیز تغییرات در جزییات معماری این بنا داده است. این بنا توسط معمار و نقاش ارمنی ادمان ایوازیان ساخته شده است.
تبریک! خانهی «پروین» مبلسازی شد
برخی شاعران در وصف تبدیل گلفروشی محلهشان به دفتر املاک و مستغلات شعر میسرایند، اما به نظر میرسد نمیدانند خانهی پروین اعتصامی در تهران را به کارگاه مبلسازی تبدیل کردهاند؛ اقدامی که باید به خاطر آن به همهی مسؤولان شهری تبریک گفت! در شان این بنای تاریخی نیست که چنین شود. «باید آن را به یک خانه فرهنگ و ادب تبدیل کرد تا همه از ارزش واقعی آن مطلع باشند و به این خانه احترام بگذارند اما خب تصمیم مدیریت شهری تهران گویا چیز دیگرب بود! قسمتی از این خانه را گلفروشی، بخشی را بنگاه املاک و قسمتی را هم کارگاه مبلسازی کردهاند. از منزل قدیمی پروین اعتصامی یک اتاق باقی مانده است. در شهری که قبر مرحوم «میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل» و «ملکالمتکلمین» کاملا از بین رفته و شهرداری نسبت به اینگونه اتفاقات بیاعتناست، نباید انتظاری جز این داشت که خانه پروین اعتصامی ویران شود.
این «عشرتآباد» کجا و آن کجا؟
پایشان را گذشتهاند بیخ گلوی «عشرتآباد»، بنایی تاریخی که 35 سال پیش همهی توانش را گرفتند و لخت و عور به حال خود رهایش کردند. و امروز آنچه از این بنا باقی است، یک عمارت تنها با جای زخمهایی است که به نظر میرسد میخواهند همیشگی بر تن رنجورش باقی بمانند، البته اگر آن را هم بگذارند که بماند... باورش هم سخت است؛ این بنا روزی یکی از عمارتهای اعیانی ناصرالدینشاه قاجار بوده است که پس از بازگشت او از فرنگ، در بیرون از حصار تهران و در مجموعهای ییلاقی ساخته شد.شهرداری تهران نیز در حدود سالهای 1385 عملیات ساخت و عبور بزرگراهی که از سالهای قبل مطرح بود، را از کنار این مجموعه آغاز کرد. اجرای این طرح برخلاف بسیاری دیگر از طرحهای شهرداری که معمولا برای بخشهای تاریخی مشکلساز است، باعث شد تا بخشی از حصار پادگان که با وجود آن، کاخ عشرتآباد دیده نمیشد، برداشته و پس از سالها، این کاخ دیده شود.جرثقیلها دارند خود را از کاخ تاریخی «عشرتآباد» بالا میکشند، در پشت دیوارهای سنگی پادگان که انبوهی خاک و سنگریزه تا نردههایش بالا آمده است. و حالا باز هم با مقایسهی این دو عکس میتوان آه حسرت کشید از «عشرتآباد»ی که بود و «عشرتآبادی» که حالا دیگر نه استخر دارد و نه خانههای کوچک دور استخرش را در نزدیکی بزرگراه صیاد شیرازی جا خوش کرده است.