اکثر کودکانی که به اختلالات رفتاری تخریبی دچار هستند، به شکل های مختلفی، رفتارهای سرپیچیگرانه، ناسازگاری و همکاری نکردن را از خود نشان می دهند و این رفتارها می توانند در دوزهای شدید و یا ضعیف در منش کودک نمایان شوند و نهایتا تمام زندگی او و آرامش والدین و خانواده را تحت تاثیر خود قرار دهند.
بچه هایی که به اختلالات رفتاری تخریبی دچار هستند، به شدت لجباز، یک دنده و از همه مهم تر، بسیار تحریک پذیر می باشند. در واقع هر حرف و یا کاری می تواند زمینه را برای عصیان و نافرمانی این مدل بچه ها فراهم نماید و عموما کنترل بچه هایی که به اختلالات تخریبی دچار هستند، کار بسیار دشواری می باشد و در اکثر مواقع بدون دخالت یک روان درمانگر، امکان پذیر نخواهد بود.
به هر حال همه می دانیم که چالش های پیش رویی که ممکن است در تربیت فرزندان و بچه ها مشاهده شود، می تواند بسیار زیاد و متنوع باشد و اختلالات رفتاری تخریبی یا همان DBD، یکی از همین چالش ها است که در اکثر مواقع می تواند به راحتی پیگیری و درمان شود.
اختلالات رفتاری تخریبی یا DBD، به دو دسته تقسیم می شوند و تفاوت این دو دسته در مدل رفتارها و عکس العمل هایی است که کودکان از خودشان بروز می دهند. در ادامه درباره ی این اختلال و انواع آن ها و چالش هایی که ایجاد می کند و نهایتا درمان آن بیشتر برایتان صحبت خواهیم کرد. از این رو پیشنهاد می کنیم که برای کسب اطلاعات بیشتر درباره ی ابعاد مختلف این موضوع، تا انتهای مقاله با ما همراه باشید:
همان طور که گفتیم اختلالات رفتاری تخریبی یا DBD، می توانند به دو دسته ی مهم تقسیم شوند که هر کدام از این دو نوع، حالت ها و فاکتورهای رفتاری خاص خودشان را دارا هستند. این اختلالات را می توانیم با نام های اختلال نافرمانی مقابله جویانه یا ODD و اختلال سلوک یا CD به دو دسته ی مشخص تقسیم نماییم که در ادامه به شرح فاکتورهای رفتاری هر کدام از این دو دسته خواهیم پرداخت :
در این اختلال، عموما فرد و یا بهتر بگوییم، بچه، هیچ احترامی برای دیگران، چه بزرگتر و چه کوچک تر قائل نیست و نهایتا این بی احترامی به حدی می رسد که نسبت به این افراد، حس پرخاشگری و حمله دارد. قلدری کردن برای بزرگ تر ها، ترساندن و آزار آن ها، یکی از مهم ترین سرگرمی های این دسته از بچه هاست.
بچه هایی که به اختلال سلوک دچار می شوند، عموما برای گفتن دروغ و یا خراب کردن اموال دیگران و دزدی کردن وسایل دیگران که عموما هم این کارها را انجام می دهند، هیچ احساس بد و عذاب وجدانی ندارند و با خیال راحت این اشتباهات را مرتکب می شوند. این افراد در هیچ چارچوبی ماندگار نخواهند بود و مدام از خانه و مدرسه و هر جایی که زیر ذره بین باشند و قرار باشد که مسئولیتی را بر عهده بگیرند، به راحتی فرار می کنند.
این بچه ها درباره ی هر چیز کوچکی بحث می کنند و عموما از هیچ فرمانی پیروی نمی کنند. هر گونه قانون و قانون مندی باعث می شود تا این بچه ها برای سرپیچی کردن، بیشتر تحریک شوند. آزار دادن دیگران را نوعی سرگرمی می دانند و خیلی راحت از کوچک ترین رفتار دیگران نیز ناراحت می شوند. این بچه ها خیلی راحت افراد را سرزنش می کنند و از این کار نیز بسیار لذت می برند.
بچه هایی که به اختلال نافرمانی مقابله جویانه، دچار هستند، میل شدیدی به انتقام جویی و کینه توزی دارند و عموما همیشه عصبانی هستند. لازم به ذکر است بدانید که این احساسات و رفتارها ممکن است در رفتارهای هر انسان بالغی هم نمایان شود اما کودکان و بچه هایی که به اختلالات نافرمانی مقابله جویانه دچار هستند، شدت این رفتارها در آن ها خیلی بیشتر از سایرین می باشد.
یکی از مهم ترین عواملی که می تواند زمینه را برای ابتلای کودکان به این اختلال فراهم کند، عامل وراثت است. در واقع اکثر بچه هایی که پدر و یا مادرشان در شرایط روحی و اجتماعی خوبی به سر نمی برند، با این اختلال درگیر می باشند. انواع اختلالات روحی، اعتیاد شدید به انواع مواد مخدر، روان گسیختگی یا اسکیزوفرنی و اختلال شخصیت ضداجتماعی، همگی مواردی هستند که می توانند زمینه را برای ایجاد اختلالات تخریبی در یک کودک فراهم نمایند.
در واقع تا حد زیادی، وجود این اختلالات در کودکان به رفتار پدر و مادران شان برمیگردد. کودکی که از بچگی از مادر و پدر خود ترد شده و مورد توجه والدین خودش نبوده، به شدت مستعد این است که بتواند اختلالات تخریبی را در وجودش پرورش دهد. از جهتی، بچه هایی که در ابتدای سنین رشد خود با آزارهای فیزیکی و جنسی و روانی از طرف خانواده شان مواجه بودند، احتمال این که به اختلالات تخریبی دچار شوند در آن ها بسیار زیاد است. در کنار این موارد، اختلالات فیزیکی که کودک با آن ها دست و پنجه نرم می کند، نیز می تواند سیستم عصبی او را تحت تاثیر قرار دهد.
خوشبختانه برای کنترل و درمان اختلالات تخریبی، راه حل های زیادی وجود دارد. قبل از هر چیزی شما باید کودک تان را به یک روان درمان گر معرفی کنید تا او با بررسی های تخصصی، بتواند تکنیک های مواجه با او و کنترل عکس العمل های او را به شما آموزش دهد. البته یک سری درمان های دارویی هم وجود دارند که در مواقع شدت اختلالات تخریبی برای تسلط بیشتر بر روی علائم بیماری، از آن ها استفاده می شود. در نهایت باید خدمت تان عرض کنیم که این بیماری به راحتی و با کمک یک روان درمان گر، قابل کنترل می باشد.
گردآوری : بخش کودکان بیتوته