فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
مرحباای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
بر امید دانهای افتادهام در دام دوست
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که، چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
بس نگویم شمهای از شرح شوق خود از آنک
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست
گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
حافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساز
زان که درمانی ندارد درد بیآرام دوست
شرح لغت: شکر وبادام: استعاره از لب نوشین و چشم بادامی.
در این غزل، حافظ با زبان عاشقانه و عارفانه، به بیان عشق و دلدادگی خود به معشوق میپردازد. او از پیک عشق میخواهد تا پیام او را به محبوب برساند و از او میخواهد تا به یاد او باشد. شاعر در این غزل، به توصیف حال خود و معشوق پرداخته و از دوری و فراق شکایت دارد.
زودتر از زود اخباری که انتظارش را میکشیدی دریافت خواهی کرد که باعث تسکین دلت خواهد شد. دوستی معتمد و فداکار هستی که اطرافیان میتوانند با خیالی آسوده به رفاقت تو تکیه داشته باشند.
به عهدهایی که بستهای وفادار هستی و هرگز و در هیچ شرایطی پیمانت را لگدمال نمیکنی که همین مسئله برایت خوش یمن است.از دیگران نیز توقع داری که در پاسخ به این همه وفا و اعتماد، در مقابلت بی وفایی نداشته باشند.اگر میخواهی دلت به جمال یار روشن شود باید تلاش کنی. زندگی را سخت نگیر و از رنجاندن دل آدمها بپرهیز.محبت به دیگران بپاش، امید را سرلوحه زندگی ات قرار بده و هرگز از یاد پروردگار غفلت نورز.