برترینها: عرفان طهماسبی در یکی دو سال اخیر توانسته با چند موزیک وایرال شده به شهرتی قابل توجه دست یابد. اما آیا این موفقیتها بر پایه استعداد واقعی هنری او استوار است یا پشتوانهای از تبلیغات، رپورتاژها و هزینههای بالاست؟ نگاهی دقیقتر به فعالیتهای طهماسبی و واکنشهای مخاطبان میتواند به ما کمک کند تا تصویر واقعیتری از این هنرمند به دست آوریم. با ما همراه باشید.
طهماسبی در طول دوره هنریاش توانسته چند ترک پرطرفدار را منتشر کند. این قطعات که احتمالاً شامل سه یا چهار اثر شناختهشده هستند، توانستهاند در برخی فضاهای مجازی مانند اینستاگرام و توییتر سروصدای زیادی به پا کنند. با این حال، شواهد نشان میدهد که این موفقیتها کمتر به دلیل کیفیت و نوآوری موسیقیایی او بوده و بیشتر به واسطه استراتژیهای بازاریابی و تبلیغاتی به دست آمدهاند.
طهماسبی با خواندن ترانه "تردید" در عصر جدید مشهور شد. در یکی دو سال اخیر هم با "کجایی" و "خداحافظ" بیشتر شنیده شد اما شاید ترکی که به قول موزیسینها در کارنامه هنریاش گُل کرد، "گلوبند" بود. اما خب شاید همین ترانه هم در مقابل ترانههای شاد گذشته چیزی برای عرضه کردن نداشته باشد. موسیقی ما همچنان مشکل ترانه و ملودی خستهکننده را دارد. عرفان طهماسبی شاید صدای خوبی داشته باشد اما همان راهی را میرود که هماکنون سایر همکارانش در پاپ فارسی طی میکنند.
در توییتر و دیگر شبکههای اجتماعی، نظرات کاربران در مورد طهماسبی به شدت متفاوت است. برخی از کاربران که به نظر میرسد طرفداران جدی او هستند، از اجرای زنده او تمجید کردهاند و به این نکته اشاره دارند که او در اجراهای زنده کمتر فالش میخواند و توانسته عملکردی نسبتاً مطلوب از خود نشان دهد. عدهای هم میگویند که او روی نتها تسلط خوبی دارد و در اجراهای زنده خود دقیقاً طبق نتهای تعیینشده اجرا میکند.
با این حال، بخش بزرگی از نقدها به جنبههای منفی کار او اشاره دارند. بسیاری از کاربران معتقدند که طهماسبی بیش از حد بر ظاهر و استایل تمرکز کرده و این موضوع باعث شده تا هنر واقعیاش تحت تأثیر قرار گیرد. منتقدانش معتقدند که او با استایل و نوع پوشش خود سعی در جلب توجه مخاطبان دارد، در حالی که تواناییهای خوانندگیاش چندان برجسته و قابل توجه نیست. به طور کلی نقدهای منفی حول این محور میچرخند که طهماسبی به جای هنر خوانندگی، از ظاهر و استایلش برای خودنمایی استفاده میکند.
مثلا یکی از رسانههای مشهور حوزه موسیقی درباره ترانه گلوبند به تمجید اغراق شده دست زده بود. اما شاید واقعیت این است که بیشتر این تمجیدها به دلیل تبلیغات گسترده و همکاریهای است و نه به دلیل استعداد فوقالعاده او.
به عنوان نمونه در یکی از این رپورتاژها نوشته شده بود: "«گلوبند» اگر چه با غافلگیری مخاطب و کارشناسان، کمی با گذشت زمان پذیرفته شد اما یک کلاس آموزشی برای ستاره های این نسل موسیقی پاپ ایران بود. اینکه فاصله گرفتن از یک کاراکتر همیشگی، تجریه فضاهای جدید و فراری بودن از یک ساختار تکراری، چقدر میتواند در ساخته شدن یک شخصیت محبوب و همگانی تاثیرگذار باشد. این ریسک پذیری تا چه حدی به موفقیت منجر، و این موفقیت چقدر به بقا و ماندگاری هنریِ یک آرتیست ختم میشود. این شما و این «عرفان طهماسبی. یک استعداد ناب و یک آرتیست کامل... که حضورش بی شک توانایی تغییر در استانداردهای روز موسیقی ایران را شامل میشود."
شاید گذر زمان تکلیف عرفان طهماسبی را بهتر مشخص کند، این که او پکیجی از المانهای موردپسند امروزیها را با خودش دارد، اصلا چیز بدی نیست، اما توانایی خلق کار ماندگار، کاری که سالها بعد هم توسط مردم زمزمه شود، اولویت ماندگاری هر موزیسین است، اگر چهار سال بعد عرفان طهماسبی محو و گم شود، یعنی یک جای کار میلنگیده، حالا هی «چشم و دلُم روشن، این چه یاریه» را هم که بخواند، روی لام دل، ضمه بگذارد، کیفیت کارش از جنس یک کار اصیل فولک نمیشود، مثلا چون ضمه گذاشته ما حس نمیکنیم بندری خوانده که اگر به ضمه بود، سالها پیش سندی کلی کار ریتمیک این مدلی خوانده که اتفاقا چون اولین بود، ماندگار هم شده، خب هنر البته الهام پذیرفتن و تاثیر گرفتن هم هست، اما اسکی رفتن نسبتی با هنر ندارد، کاش مثلا سال 1410 هم اسم شما در خاطر جمعی مانده باشد. کاش! که البته زرشک.