فرض کنید در بیابانی بدون دسترسی به آب و مواد غذایی گیر افتادهاید و ناگهان با سوارکاری مواجه میشوید که در خورجین اسبش مقادیر زیادی آب دارد. وقتی از سوارکار درخواست آب میکنید او با روی خوش مشک آب را به شما میدهد؛ اما در ازای آن از شما یک چیز میخواهد: اینکه تا پایان عمر خدمتگزار او باشید! شاید بتوان گفت که شما در این مثال برای معامله با این سوارکار اختیار دارید، اما در واقع باید میان زنده ماندن و زندگی به عنوان یک خدمتکار و مردن انتخاب کنید. آیا در اینجا حق انتخاب واقعی برای شما وجود دارد؟
حال تصور کنید یک تاجر یا شرکت تجاری هستید که میخواهید در یک بازار فعالیت کنید؛ بازاری که در آن یک شرکت بزرگ حجم زیادی از معاملات را تحت کنترل دارد. آیا در چنین شرایطی میتوانید بدون همکاری با آن شرکت به موفقیت برسید؟ به طور خلاصه، زمانی که یک شرکت در یک بازار دارای موقعیت مسلط یا انحصار است، یعنی آن شرکت تسلط قابلتوجهی بر عرضه و تقاضا در بازار دارد و میتواند علاوه بر ایجاد موانع قابلتوجه برای فعالیت دیگر رقبا در بازار، اثر قابلتوجهی بر قیمت نهایی کالا یا خدمات در آن بازار داشته باشد. قدرت بالای اقتصادی شرکتهای مسلط به آنها این اجازه را میدهد که از این قدرت سوءاستفاده کرده و با رویکردهای ضدرقابتی و انحصاری، دیگر بازیگران را به همکاری با خود، استنکاف از معامله با سایر بازیگران و بهصورت کلی قبول شرایط غیرمنصفانه وادار کند. در واقع در یک بازار که تمرکز قدرت اقتصادی نزد یک یا چند بازیگر محدود است، هرقدر کفه ترازوی قدرت شرکت مسلط سنگینتر باشد، کفه اختیار مصرفکنندگان نهایی و شرکای تجاری آن شرکت هم سبکتر خواهد بود.
قراردادهای انحصاری و سوءاستفاده از تسلط بر بازار
یکی از راههای رایج سوءاستفاده شرکتهای دارای موقعیت مسلط از قدرت بازاری خود، انعقاد قراردادهای همکاری انحصاری با شرکای تجاری است؛ قراردادهایی که در آن همکاری و معامله با شرکت دارای موقعیت مسلط منوط به عدمهمکاری با دیگر رقباست. این شیوه سوءاستفاده از موقعیت مسلط میتواند بهطور ویژه در بازارهای پلتفرمی که تدریجا تنها تعداد معدودی از بازیگران در بازار باقی میمانند و رقابت بر سر بقا و تبدیل شدن به بزرگترین پلتفرم بسیار شدید است، اثرات ضدرقابتی مخربی داشته باشد و منجر به انحصارهای شدیدی شود. بهعنوان مثال در بازاری که بخش بسیار زیادی از کاربران از یک پلتفرم مسلط برای درخواست خدمات حملونقل یا سفارش کالا استفاده میکنند، رانندگان ارائهکننده خدمات یا فروشندگان کالا، خود را در وضعیتی میبینند که برای موفقیت و عقبنماندن از رقبا باید با پلتفرم مسلط همکاری کنند. در چنین شرایطی این پلتفرم میتواند از این قدرت خود استفاده کرده و رانندگان یا فروشندگان را از همکاری با بقیه پلتفرمها منع کند.
به طور کلی بازیگرانی که میخواهند در بازاری فعالیت کنند که در آن یک پلتفرم انحصارگر یا قدرتمند وجود دارد، معمولا دو انتخاب پیشروی خود دارند: وارد معامله با پلتفرم مسلط شده و به منابع اساسی و امتیازات ویژه اعطایی آن پلتفرم دسترسی پیدا کنند، یا با اجتناب از پذیرش شروط پلتفرم مسلط در شرایطی نابرابر و با صرف هزینههای بسیار زیادتر نسبت به دیگر بازیگران که شروط این پلتفرم را پذیرفتهاند، سعی کنند که در بازار زنده بمانند؛ تلاشی که معمولا با شکست مواجه خواهد شد. در واقع میتوان گفت که اشخاص در این شرایط، برای موفقیت خود و ادامه فعالیت، ناگریز از پذیرش این قراردادها هستند و به نوعی اختیار لازم برای انتخاب ندارند؛ چون اساسا گزینه جایگزین مناسبی پیش روی خود نمیبینند. (منظور از اختیار معامله در این موارد اختیار در معنای تام آن نیست، بلکه اجبار و اضطراری است که به دلیل نبود رقابت کافی در بازار به وجود آمده است که در موارد بسیاری ناشی از رفتارهای ضدرقابتی شرکت مسلط است.)
اگر به مثال ابتدای متن برگردیم، یک شرکت یا پلتفرم دارای موقعیت مسلط که دسترسی به منابع بسیار فراوان دارد، مانند شخصی است که در بیابان به تنها منابع آب موجود دسترسی دارد و طرف مقابل نیز برای زنده ماندن چارهای جز تندادن به همکاری با او ندارد. در بازارهای پلتفرمی کلیدیترین منبع، تعداد کاربران و مشتریان زیادی است که یک پلتفرم بزرگ میتواند برای اشخاص فراهم کند؛ خصوصا در شرایطی که رقبای آن پلتفرم بزرگ قبلا به دلایلی از جمله رفتارهای انحصارگرایانه آن پلتفرم از میدان رقابت خارج شده باشند.
سوءاستفاده از موقعیت مسلط در قوانین دنیا و ایران
مساله وجود توهم انتخاب در معامله با اشخاص دارای موقعیت مسلط، در حقوق رقابت دنیا مساله شناختهشدهای است. در پرونده معروف شرکت بریتیش ایرویز (British Airways) در مقابل کمیسیون اروپا، شرکت بریتیش ایرویز سیستمی از کمیسیونها و پاداشها برای آژانسهای مسافرتی طراحی کرده بود که آژانسها در صورتی که میزان بیشتری از بلیتهای شرکت بریتیش ایرویز را نسبت به دیگر رقبای بریتیش ایرویز میفروختند، از کمیسیونها و تخفیفات بیشتری برخوردار میشدند.
کمیسیون اروپا در سال ۱۹۹۹ تشخیص داد که این ساختار تشویقی به دلیل اثر انحصاری آن، نوعی سوءاستفاده از موقعیت مسلط محسوب میشود و رقابت را در بازار خدمات هوایی اتحادیه اروپا محدود میکند. این کمیسیون ادعا کرد که این پاداشها مانع از این میشود که آژانسهای مسافرتی بلیتهای شرکتهای هواپیمایی رقیب را بهطور عادلانه بفروشند، زیرا ترجیح میدادند بلیتهای بریتیش ایرویز را برای دریافت پاداشهای بیشتر بفروشند. در واقع در این استدلال کمیسیون اروپا نیز این نکته به خوبی نهفته بود که زمانی که ساختار همکاری از سوی شرکت دارای موقعیت مسلط - در این مورد بریتیش ایرویز- به گونهای طراحی شود که رفتار شرکای تجاری را به سمت کاهش رقابت در بازار پیش ببرد و اثر انحصاری بر بازار داشته باشد، ممنوع شمرده میشود؛ حتی در صورتی که هیچ اجباری مبنی بر عدمهمکاری با رقبا وجود نداشته و تنها مشوقی برای فروش بیشتر شرکت دارای موقعیت مسلط مطرح باشد.
پس از اعتراض بریتیش ایرویز به این تصمیم، دیوان دادگستری اروپا نیز حکم کمیسیون را تایید کرد. دادگاه اعلام کرد که حتی اگر این مشوقها به طور صریح انحصاری نباشند، به دلیل اثرات محدودکنندهای که بر رقابت داشتند، بهطور غیرمستقیم رقبا را از بازار حذف میکردند. همچنین دادگاه این استدلال بریتیش ایرویز را که رفتار آنها بر اساس بهرهوری و منافع تجاری عادی توجیه شده بود، رد کرد و جریمه ۶.۸ میلیون یورویی برای این شرکت باقی ماند.
این محدودیتهای وضعشده بر شرکتهای دارای موقعیت مسلط، محدود به قوانین دنیا نبوده و در قوانین ایران نیز وجود دارد. برای نمونه میتوان به بخش دوم بند ط ماده ۴۵ قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی اشاره کرد که تحمیل شرایط قراردادی غیرمنصفانه توسط شرکتهای دارای موقعیت مسلط را ممنوع میشمارد؛ حتی با وجود اینکه اختیار طرف مقابل ممکن است کاملا از او سلب نشده باشد و انعقاد قرارداد انحصاری به او تحمیل نشده باشد. از دیگر محدودیتهای مندرج در قانون نیز میتوان به محدودیت شرکت دارای موقعیت مسلط برای تحدید مقدار عرضه یا تقاضا به منظور کاهش یا افزایش قیمت اشاره کرد. با وجود اینکه باید با فعالیت شرکتها در بازار بر اساس اصل آزادی اراده برخورد شود و به آنها اجازه داد تا فعالیتهای خود را مطابق وضعیت دلخواه خود پیش ببرند، اما در وضعیت مسلط اقتصادی این امر میتواند منجر به آسیب جدی به وضعیت رقابت و رفاه مصرفکننده در بازار شود.