او در این فیلم ترانهای را زمزمه میکند و احتمالا آخرین تصویری است که از اجرایش به یادگار مانده است. او آدم خاصی بود و میگفت: عدد شناسنامهام را قبول نمیکنم. شما هم مثل من با طفل درونتان بسازید و با او درخور باشید. سال ۱۳۹۶ در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد اما صلاحیتش توسط شورای نگهبان به دلیل کهولت سن رد شد.
شاید عجیبترین نکته زندگیاش این است که پیکرش را برای تحقیقات به دانشگاه علوم پزشکی اهدا کرده و از این رو قرار نیست مراسم تشییعی برای او برگزار شود.
امینالله رشیدی در دهه ۲۰ با شنیدن آثار خوانندگان رادیو با ردیف آواز ایرانی آشنا شد و سپس در تهران اصول نتخوانی را نزد موسی معروفی و مسعود معارفی فراگرفت. از او به عنوان یکی از نخستین خوانندگانی یاد میشود که خط بینالمللی موسیقی یا همان «نت» را در ایران آموختهاند. او نواختن تار را هم بلد بود و وقتی تئوری آواز را نزد مهدی فروغ در هنرستان موسیقی آموخت دیگر نوازندگی را رها کرد و نت آهنگهایی را که میساخت، روی کاغذ مینوشت.
رشیدی در سال ۱۳۲۸ با معرفی جواد معروفی به یکی از ارکسترهای رادیو راه پیدا کرد و به عنوان خواننده و آهنگساز کارش را شروع کرد و همزمان در برنامههای موسیقی ارتش که جمعهها از رادیو ایران پخش میشد، در ارکستری به سرپرستی علی تجویدی میخواند. او در آن دوره حدود ۱۲۰آهنگ ساخت و چهرههای سرشناسی همچون حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، انوشیروان روحانی و... برای آثارش ساز زدند.
امینالله رشیدی با اینکه عاشق موسیقی بود اما سالهای زیادی از عمرش از علاقهاش دور ماند و در نهایت اواخر دهه ۷۰ با انتشار آلبومهایی همچون «عطر گیسو» به صحنه بازگشت و بهشدت مورد استقبال مردم قرار گرفت و سپس آثار دیگری را نیز منتشر کرد. رشیدی در مصاحبهای درباره سالهایی که از فضای موسیقی دور مانده گفته بود: «من از دوره جوانی تا امروز از خودم مراقبت کردهام و احساس یک جوان ۳۵ساله را دارم. دوست دارم تا ۱۰۰سالگی برای مردم بخوانم اما مافیای موسیقی امثال مرا پس میزند. دستهای پشتپرده هر روز یک خواننده جدید معرفی میکنند اما صدای آنها در ذهن مردم نمیماند. کجاست آن تصنیفهایی که در سالهای دور ساخته میشد و هر شنوندهای را به خدا نزدیک میکرد.»
یکی دیگر از نکات عجیب زندگی هنری رشیدی بازگشتش به صحنه کنسرت در ۸۹سالگی بود. او در سال ۹۳ ابتدا در اصفهان و سپس تهران روی صحنه رفت. در این کنسرت ابتدا ویدئوکلیپ «دریا» یکی از مشهورترین آهنگهای او پخش شد. وقتی روی صحنه رفت و حاضران ایستادند و تشویقش کردند، گفت: «من متولد کاشان هستم. در آن شهر کویری فقط یک نهر آب وجود داشت و هیچ تصوری از دریا نداشتم، تا اینکه در یک سفر با چند نفر از دوستانم از تهران و از سمت جاده چالوس به دریای شهر چالوس رسیدیم. در مسیر جاده چالوس، باد و باران و توفان راه افتاده بود و در نهایت، زمانی که به دریا رسیدیم، دیگر توفان تمام شده بود. من با دیدن دریا، تحتتاثیر رفتار متضاد طبیعت قرار گرفتم و آهنگ و ترانه دریا را ساختم.»
او همچنین درباره علت ماندگاری آثار موسیقی آن زمان در مصاحبهای گفتهبود: «دو دهه ۳۰ و ۴۰ که اوج شکوفایی موسیقی و ادبیات ایران بود، خوانندگان رادیو تلویزیون هر کدام کلاس و صدای خاصی داشتند. مثل الان نبود که صدها صدا مشابه یکدیگر هستند. در آن زمان نوع صدای خوانندگان و سبک خواندن آنها در ذهن مردم جاری و ماندگار میشد. از دهه ۵۰ افول آغاز شد و آنقدر خوانندگان زیادی روی کار آمدند که هیچکدام هم به یاد نمیمانند. زمانی که سیاست در کار هنر دخالت کرد، موسیقی و ادبیات ما به اینجایی رسید که میبینیم. به هر حال دیگران میآیند و ما میرویم ولی آنچه از آدمی باقی میماند، تنها صداست.»