کارگران ساختمانی سالهاست که در انتظار بیمه و سهمیه بیمه هستند. از یک سو، طرحهایی در مجلس مطرح میشود و تلاشهایی برای تأمین منابع جهت بیمه کردن کارگران انجام میگیرد، اما از سوی دیگر، لابیگری کارفرمایان، سرمایهداران و بساز و بفروشهایی که کنترل بازار را در دست دارند، مانع پیشرفت این طرحها میشود. اصلاحیه ماده ۵ قانون بیمه کارگران ساختمانی، دستورالعملی ناکافی است که نمیتواند منابع لازم برای بیمه کارگران ساختمانی در سراسر کشور را تأمین کند. با این حال، «حسن عزتی»، رئیس انجمن صنفی کارگران ساختمانی شهرستان بانه در استان کردستان، معتقد است که «اگر همین متن فعلی اصلاحیه هم به درستی اجرایی شود، ظرفیت لازم برای بیمه کردن کارگران ساختمانی منتظر در سراسر کشور وجود دارد. در واقع، منابع کافی فراهم میشود، اما سازوکار اجرایی مناسبی وجود ندارد و تلاشی برای اجرای آن صورت نمیگیرد.»
اصلاحیه ماده ۵ قانون بیمه تامین اجتماعیِ کارگران ساختمانی کشور مصوب بهمن ماه سال گذشتهی مجلس شورا یک ماده واحده دارد که در بند الف آن در ارتباط با تامین منابع بیمه کارگران ساختمانی آمده است: سازمان تأمین اجتماعی مکلف است با دریافت هفت درصد (۷%) حق بیمه سهم بیمه شده از مأخذ کسر حق بیمه از کارگران دارای پروانه مهارت فنی شاغل مستقیم به عنوان سهم کارگر و معادل بیست و پنج درصد (۲۵%) مجموع عوارض صدور پروانه ایجاد یا توسعه احداث و یا افزایش تراکم ساختمان تخریب و نوسازی بنا و تعمیرات اساسی علاوه بر عوارض پرداختی به عنوان سهم مالک این کارگران را بیمه نماید. در صورت عدم تأمین منابع لازم جهت گسترش پوشش بیمه ای کارگران با تصویب هیأت وزیران افزایش مجموع عوارض تا معادل سی درصد (۳۰%) و به صورت سالانه حداکثر در سقف معادل دو و نیم درصد بلامانع است.
تامین اجتماعی میتواند تا ۳۰ درصد عوارض ساختمان را صرف بیمه کردن کارگران کند اما در هشت ماهی که از تصویب این اصلاحیه بعد از کش و قوسهای فراوان گذشته، اتفاق مثبتی نیفتاده است؛ در شهرهای محروم و کارگرنشینِ کشور، کارگران ساختمانی بعد از سالها کار سخت و زیانآور همچنان در انتظار یک بیمهی حداقلیِ تامین اجتماعی هستند و همچنان جان و سلامت خود را برای یک لقمه نان به خطر میاندازند.
بیش از ۵۰ درصد فوتیهای ناشی از حادثه کار مربوط به بخش ساختمان است؛ دو بخش از صنعت، ۸۰ یا ۹۰ درصد حوادث مرگبار را به خود اختصاص دادهاند: ساختمان و معدن. کارگران ساختمانی حتی یک بیمه ساده هم ندارند و هشت ماه بعد از تصویب اصلاحیه ماده ۵ قانون بیمه کارگران ساختمانی، هیچ اصلاحاتی انجام نشده، صف بیمه همچنان طولانیست و کارگران در این صف جلو نمیروند؛ کارگران معدن نیز که در حوادث سریالی جان خود را خیلی ارزان از دست میدهند.
حسن عزتی به عنوان نماینده کارگران ساختمانی بانه، شهری کارگرنشین که بخش قابل توجهی از نیروی انسانی آن در بخش ساختمان مشغول به کار هستند؛ در مورد وضعیتی که تغییر نکرده؛ به ایلنا میگوید: در بانه از محل قطعیها و آزاد شدن سهمیه، تعداد بسیار کمی کارگر جدید بیمه شدند؛ در مدت دو سال اخیر، ما توانستیم فقط ۱۵، ۱۶ کارگر را بیمه کنیم که اصلاً عددی نیست. در بانه حدود ۸۰۰ کارگر ساختمانی منتظر بیمه هستند که فقط ۱۶ نفر از آنها بیمه شدهاند؛ متاسفانه تامین اجتماعی به بهانههای مختلف از بیمه کردن این کارگران خودداری میکند، به قانون عمل نمیشود.
به گفته وی، افت ساخت و ساز در ماههای اخیر، وضعیت نامناسبی را برای کارگران ساختمانی رقم زده، بیکاری بیداد میکند.
عزتی با بیان اینکه «ما از سرپرست جدید سازمان تامین اجتماعی انتظار داریم همه کارگران ساختمانی را بدون استثنا بیمه کند» ادامه میدهد: خانوادههای کارگری سالهای طولانیست که در انتظار بیمه هستند؛ کارگران به دنبال کمترین حق قانونی خود یعنی برخورداری از چتر حمایتی سازمان تامین اجتماعی هستند، تا امروز در این زمینه کاری نکردهاند و امیدواریم مدیرعامل سازمان با دید بازتر به جامعه کارگری نگاه کند. کارگران ساختمانی هر روز در معرض حوادث مرگبار هستند و شغلشان سخت و زیانآور است.
او البته اضافه میکند: از آنجاکه این کارگران بیمه ندارند، شغلشان سخت و زیانآور شناخته نمیشود؛ این یک معضل ریشهایست، اول باید مساله بیمه حل شود بعد سختی کار برای کارگران لحاظ گردد. انتظار داریم همه کارگران ساختمانی در سراسر کشور بیمه شوند، ما این انتظار را از دولت جدید و مدیران تامین اجتماعی داریم.
آیا کارگران ساختمانی بازنشست هم میشوند؛ کارگری را سراغ دارید که توانسته باشد بازنشست شود و حقوق بازنشستگی از تامین اجتماعی بگیرد؛ عزتی در پاسخ میگوید: تعداد معدودی هستند که براساس سن بازنشست شدهاند اما مستمری کامل نمیگیرند چون با سابقه کم مثلاً ۱۰ سال بازنشست شدهاند و حقوق بازنشستگیشان خیلی کم است.
عزتی میگوید «باید شرایط به زودی تغییر کند؛ کارگران ساختمانی به سن پیری و خانه نشینی رسیدهاند ولی حتی یکسال سابقه بیمه ندارند»؛ اما آیا این شرایط دردناک که فراتر از تابآوری کارگران زحمتکش و در معرض خطرِ ساختمان است، تغییر میکند؟
به راستی تامین اجتماعی به کارگران مظلوم ساختمان سرویس ندهد، به چه کسی قرار است خدمترسانی کند، مگر رسالت این سازمان جز این است که حامی بیصداترین و محرومترین بخش طبقه کارگر باشد؟ آیا این درست است که یک کارگر ساختمانی بعد از سالها کارِ بدون بیمه، سر پیری به کولبری روی بیاورد و بار بر دوش بگیرد و کوهستانها را زیر پا بگذارد؟!