به گزارش "ورزش سه"، شایان مصلح، مدافع چپ باتجربه ذوب آهن در نیمه اول توپ را از روی خط دروازه دور کرد و اجازه نداد استقلال به گل اول برسد تا در نیمه دوم سرنوشت بازی کاملا دگرگون بشود.
مصلح که از پیروزی تیمش بسیار خوشحال بود در ابتدا گفت: بعد از باختی که مقابل آلومینیوم داشتیم، دو هفته سخت تمرین کردیم و ساعت ۶ صبح آمدیم و تمرین کردیم و زحمت کشیدیم، شاید برای خیلیها عجیب باشد. خدا را هزار مرتبه شکر نتیجهاش را دیدیم. دنیا بالا پایین دارد و فوتبال هم اینطور است. شاید هفته قبل باختیم و امروز خدا نگاهش به ما ویژه بود و تلاش بچهها جواب داد و توانستیم بازی را ببریم.
او درباره نتیجهگیری خوب تیمش در شرایط سخت تیم گفت: ما پارسال جلوی تراکتور ۴بازی پشت هم باخته بودیم و آنجا ۴ گل زدیم و اصطلاحا شد نوشابه و شست برد. بعضی بازیها اینگونه هستند، میشورند و میبرند، من حس میکنم این بازی اینگونه بود. این چیزی از تلاشهای تیم استقلال کم نمیکند. تیمشان بسیار پرمهره و بسیار قوی است. بعضی وقتها برای یک تیم نمیچرخد و دلیل نمیشود بگوییم تیم ضعیف است. تیمشان بسیار قوی است و همان تیمی هست که در بازیهای آسیایی ۳ گل به الغرافه زده است. ما برای آنها احترام قائل هستیم اما ما هم تلاش کردیم و روی برنامه به چیزی که میخواستیم رسیدیم.
مصلح درباره نمایش خوب این فصل تیمش در برابر مدعیان قهرمانی، استقلال، پرسپولیس و تراکتور گفت: ما تا به الان به ۴ تیم مدعی فوتبال ایران نباختیم، دو بازی را بردیم و دو بازی را مساوی کردیم. حس میکنم تیممان دفاع و ضدحمله را خوب بلد است و همیشه در این فضا خیلی خوب نتیجه میگیریم.
او در جواب اینکه واقعا برای برد آمده بودند یا خیر گفت: وقت ۶ صبح تمرین کنید برای برد میآیید. نمیگویم برای برد نیامده بودیم. ما واقعا انگیزه داشتیم ولی طبیعی است جلوی استقلال نمیگویید من آمدهام ۳ گل بزنم، میگویید انشالله ۱-۰ بگیریم و دربیاییم. لطف خدا شما حالمان شد و توپها در گل رفت و ۳-۰ بردیم.
مصلح درباره روند بازی خودش در این فصل و عوض کردن روند این بازی با درآوردن توپ از گل گفت: این اولین بازیای در این فصل است که فیکس بازی میکنم. امسال دیر به تیم اضافه شدم و دو بازی از هفت بازی را بازی کردم و امروز اولین دفعهای بود که فیکس بازی میکردم و لطف خدا شامل حالم شد. در آوردن توپ از خط کنار همه بچههاست و ما در خط دفاع کنار هم زحمت میکشیم و وظیفهمان است که گل نخوریم و امیدوارم این شرایط ادامهدار باشد.
او در آخر گفت: من یک درخواستی دارم، تا ساعاتی دیگر یکی از همشهریهای ما قرار است اعدام بشود. یکی از دوستان ما دو سه سال پیش در یک نزاع و اتفاق به قتل رسیده است. ما اوایل خیلی ناراحت بودیم و حمید عزیزم شماره ۶۹ من را میپوشید میآمد استادیوم و حتی بعد از فوتش عکسهایش را روی سینهام زدم. شرایط جوری بود که همه میگفتیم باید اعدام شود ولی زمان که میگذرد حرف بخشش میآید. اعدام و قصاص حق است اما مادر مقتول و مادر و خواهر قاتل زنگ میزنند و گریه میکنند. تا این لحظه کاری از من برنیامده و در این یک هفته روزی یکی دو ساعت تماس میگرفتیم تا به نتیجه برسیم اما فعلا نرسیدیم. من قصد دخالت ندارم و این را به خانواده دوستمان میگویم اما به عنوان یک شهروند وظیفه خودم میدانم وقتی مادری گریه میکند، میتوانم همین درخواست را بکنم.