به گزارش خبرنگار ایسنا، هربار بخواهیم از بزرگی و افتخارات شهرستان بابل بگوییم، بی اختیار باید از گذشتۀ درخشان آن در دورۀ قاجاریه یاد کنیم، که حرف اول را در استان مازندران میزد و پس از رشت، دومین شهرِ عمده و مهم شمال ایران بوده است.
برخی از سیاحتگران خارجی که از مازندران و شهر بارفروش دیدن کردهاند، این شهر را با شهرهایی همچون تهران و ارومیه قیاس میکردند.
خوش بودن به گذشتۀ پرافتخار بابل، رافع مشکلات و نارساییهای موجود این شهرستان نیست. بسیاری از شهرستانهای مازندران که از نظر پیشینه، جمعیت و فرهنگ در گذشته همواره پشت سرِ بابل مانده بودند، اکنون از برخی جهات، از این شهر جلوتر هستند.
نگاهی به همین شهرهای همجوار و پیشرفتهای روز افزون آنها، بغض هر بابلی غیور و متعهد را برمیافکند. در حالی که بابل و بابلی با وجود دارا بودن ظرفیتها و استعدادهای بالقوه و سرمایه گذاران نیک اندیش، خود از بسیاری از کمبودها رنج میبرد. آیا باور پذیر است که شهرستان بابل با آن استعدادهای پنهان و آشکارش، این گونه درمانده بماند؟ پس مشکل نباید نیروی ماهر انسانی و سرمایه باشد، زیرا بابل بسیاری از این ویژگی ها و امتیازات را داراست. برخی از سرمایه گذاران بابلی با سرمایه گذاری در سایر شهرستانها، زمینه ساز تولید و اشتغال در آن مناطق نیز شدهاند.
شهرستان بابل در حقیقت نیاز به یک مدیریتِ واحدِ قوی و منسجم دارد، تا بتواند کمبودها و نارساییهای کنونی را جبران کند. اکنون وضعیت بغرنج و رنجور بابل به گونهای شده است که باید شاهد اجرای طرحهای یک هزار میلیارد تومانی در سایر نقاط مازندران باشیم، این نابرابریها، تاوان سخت عقب ماندگیهای شهرستان بابل است، که شهروندان بابلی باید متحمل شوند.
بابل، بدون برنامه و فاقد مدیریت منسجم و برنامه ریزی اصولی و متوازن برای رشد و پیشرفت است. با ادامۀ چنین روندی نمیتوان بیش از این شاهد شکوفایی استعدادها و پیشرفتهای همه جانبۀ این شهرستان بود.
با وجود افراد خیّر و نیکوکار در بابل که در کشور مطرح هستند، مدتهاست که از اجرای طرحهای کلان و سازنده در خبری نیست. برخی طرحهایی که از گذشته در این شهرستان شروع شدهاند، تبدیل به پروژههای تاریخی شده؛ طرح شبکۀ فاضلاب شهری، که از سال ۱۳۷۴ آغاز شده، و تامین آب شرب شهرهای گروه الف و پروژۀ کنار گذرجنوبی بابل از جمله طرحهای باقیماندۀ تاریخی در این شهرستان هستند، که هنوز به صورت کامل مورد بهرهبرداری قرار نگرفتهاند.
برخی نیز همچون احداث مجتمع ورزشی معروف به ده هکتاری در حیدرکلا که از اوایل انقلاب قرار بود اجرایی شود، فقط سالن سرپوشیدۀ دو و میدانی آن مورد بهرهبرداری قرار گرفت، و یا وعدۀ ایجاد سالنهای ورزشی، احداث پل بتنی بر روی بابلرود در مسیر جاده ساحلی که کلنگ زنی شد و غیره که در حد شعارهای تبلیغاتی یا انتخاباتی، اجرایی نشد و رها شدهاند! هیچ شخص یا سازمانی هم پیگیر طرحهای وعده داده، نیست. چرا وقتی بودجهای تصویب نشده است باید شعار« میشود و خواهد شد» داده شود که حق برای مردم ایجاد کند؟
حتی کنار گذرِ جنوبی بابل به رغم بهرهبرداری، هنوز از نظر ایمنی و روشنایی به صورت کامل به پایان نرسیده است، و هر چند وقت شاهد تصادفات شدید منجر به فوت و جرح و خسارت در این مسیر حدود ۱۷ کیلومتری هستیم، که باید این نواقص برای کاهش خسارات جانی و مالی، هرچه زودتر برطرف شود. قابل ذکر است که قرار بود این جاده ظرف مدت حداکثر ۴ سال برای کاهش ترافیک شهر بابل احداث و مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
وضعیت نامناسب زیست محیطی
بابل به خاطر ضعف مدیریتها و بی توجهیها، از بسیاری از نارساییهای بزرگ و کوچک در رنج و عذاب است. بابل وضعیت نامناسبی از نظر زیست محیطی دارد. در بهترین نقاط جنگلی هیرکانی این شهرستان در بدترین شکل ممکن، زبالهها انباشت و دفن میشد، که همۀ مسئولان از این مسائل و مشکلات دفن زباله آگاهی کامل دارند. سالها از دفن زباله در منطقۀ انجیلسی در بخش بابل کنار میگذرد و شیرابههای زباله، سفرههای آب زیر زمینی، و بهداشت عمومی ساکنانِ منطقه و حتی دامها را به شدت تهدید کرده است. این زبالهها با سر آمدن زمان دفن زباله در انجیلسی، اکنون با هزینههای بسیار سنگین به نقاط دیگر انتقال داده میشود، در حالی که با صرف این هزینههای میلیاردی، که هیچ عایدی و سودی برای شهر بابل ندارد، میتوان با اجرای طرحهای عمرانی و رفاهی، چهره غمناک و درماندۀ بابل را شاداب و دگرگون کرد.
بابل فاقد زیر ساخت حمل و نقل برون شهری
این شهرستان تجاری و فرهنگی که دهها هزار دانشجو دارد، فرودگاه و راه آهن ندارد، حتی ترمینال اتوبوسرانی برون شهری بابل نیز سرویس کامل به تمام نقاط کشور ندارد، و برخی از شهروندان برای تهیۀ بلیت اتوبوس به اجبار باید به پایانۀ مسافربری ساری مراجعه میکنند.
بسیار نکوهیده و ناپسند است که وقتی اداره یا سازمانی بخواهد یک همایش در بابل برگزار کند، سالن مجهز و محل مناسبی برای اسکان مهمانان و برگزاری همایش ندارد. تیمهای ورزشی که برای برگزاری مسابقه با تیمهای بابل وارد این شهر میشوند، به اجبار برای اقامت و پذیرایی باید در سایر شهرهای استان استقرار یابند.
بابل که به شهری فرهنگی، دانشجویی و اقتصادی اشتهار دارد، هتل و مجتمعهای گردشگر پذیر همگام با ظرفیتهای آن برای اسکان مسافران و گردشگران ندارد. هرچند برخی مراکز بومگردی در روستاهای جنوب شهرستان بابل فعال هستند، اما راههای دسترسی سالم و مناسب برای عزیمت گردشگران به این مراکز وجود ندارد.
اخیرا که مسابقات کشتی آزاد کارگران قهرمانی کشور به مدت دو روز در بابل برگزار شد، محل اقامت ورزشکاران، مربیان، سرپرستان و داوران این مسابقات که حدود ۲۰۰ نفر بودند، شهرستان بابلسر در ۱۵ کیلومتری بابل در نظر گرفته شده بود.
همچنین مراسم گرامیداشت روز پزشک نیز توسط سازمان نظام پزشکی بابل، و با حضور پزشکان بابلی، چند روز پیش در مجتمع میزبان بابلسر برگزار شد. گردهمایی مشاور املاک بابل نیز در بابلسر برپا شد.
فقدان اماکن تفریحی در بابل
اگر مسافری به بابل سفر کند، آیا دراین شهر مکان مناسبی برای تفریح و ماندن دارد، که انگیزۀ اقامت چند روزه در بابل داشته باشد؟ بابل همواره شهری عبوری و گذری برای مسافران و گردشگران محسوب میشود، که این باید تبدیل به شهرستانی به عنوان مقصد گردشگران تبدیل شود.
از نظر فرهنگی نیز بابل با آن پیشینۀ غنیِ فرهنگی تاریخی، فاقد یک نمادِ رسمی شهری است. هنوز سرود محلی و نمادی که باید بیانگر پیشینۀ تاریخی فرهنگی بابل باشد، نداریم؛ حتی «روز بابل» که روز آن ۱۵ آبان سالروز تولد خیّر نیک اندیش و چهرۀ ماندگار زنده یاد سیدحسین فلاح نوشیروانی تعیین شده است، مورد بیتوجهی قرار گرفته است و پارسال هیچ مراسمی در این روز برگزار نشد.
مسئولان بابل پاسخ دهند؛ خودشان برای گذران روزهای تعطیل برای تفرج و استراحت، کدام منطقه از این شهر را انتخاب میکنند؟
جادههای پرخطر و تصادفات متعدد در بخشها و حومۀ شهر، کمبود خیابانهای عریض و نوساز، ترافیک آزار دهندۀ شهر و جادههای منتهی به شهر، خیابانها و معابر غیراستاندارد در بابل، مردم را به شدت آزار میدهد. کمبود اعتبارات ملی و استانی و نیز نبود درآمدهای پایدار برای شهرداریها، موجب عدم اجرای طرحهای بزرگ و سازنده در بابل شده است.
پیشرفت صفردرصدی پارکینگ طبقاتی
سالهاست که اعلام کردهاند؛ در محل سینما استقلال سابق در مرکز شهر بابل پارکینگ طبقاتی احداث خواهد شد، اما با گذشت حدود ۹ سال از تخریب سینما استقلال، هیچ اثری از شروع عملیات آن نیست، و این طرح با صفر درصد پیشرفت فیزیکی، کاملا رها شده است.
برخی مسئولان به جای ایجاد صنایع تبدیلی کشاورزی برای ایجاد ارزش افزودۀ فرآوردههای کشاورزی بابل، برای خودنمایی و شعار واهی همه ساله با برپایی«جشنوارۀ بهار نارنج» میلیونها تومان پول بیتالمال را صرف این جشنواره و تامین هزینۀ اجرای خوانندگان و هنرمندان غیر بومی میکنند، در حالی که بابل فاقد حتی کارگاههای مناسب برای تولید مشتقات بهار نارنج؛ همچون مربا وعرق بهار نارنج است. در کمتر قنادیِ بابل میتوان به راحتی مربا و عرق بهارنارنج و فرآوردههای آن را در تمام طول سال یافت.
شهر بهارنارنج در رنج بیتوجهی مسئولان
عطر بهار نارنج را نیز باید از سایر شهرها از جمله شیراز و مشهد وارد کنیم. در ضمن هیچ مکان ثابتی برای عرضۀ صنایع دستی و سوغات بابل به صورت ویژه، در این شهر وجود ندارد. مسافرانی که به اصفهان و قم و مشهد و غیره سفر میکنند، میدانند؛ که چه چیزی را باید برای سوغات از این شهرها تهیه و به ارمغان بیاورند، اما بابل تاکنون چنین ویژگی متمایزی نداشته و ندارد. جالب اینکه بستههای آب نارنج، مربا و شربت بهار نارنجِ مصرفیِ مردم بابل و مازندران با امکانات و بسته بندیهای مناسب از سایر شهرهای کشور که اصلا درخت نارنج در آن مناطق وجود ندارد، تهیه میشود!
شهرستان بابل با اینکه از مناطق مستعد تولید مرکبات است، فاقد صنایع تبدیلی کشاورزی از جمله تولید کنستانتره مرکبات و آب پرتقال و غیره است.
در حالی که آببندان های سه قلوی «نیلوفر آبی» حیدرکلا در بهترین موقعیت شهری و مناسب برای تفرج شهروندان و جذب گردشگران و اشتغالزایی قرار دارد، و هزینههای زیادی برای آماده سازی و زیباسازی این تالاب انجام شده، و این شهر به یک «شهر تالابی» در کشور اشتهار یافته است، اما در اثر بی مسئولیتیها و بی تدبیریها در محاق مانده، و سرنوشت مختومی دارد.
تمام ظرفیتهای گردشگری این تالاب شهری در برگزاری چند مراسم صوری و همایشی، خلاصه شده است و لاغیر!
زیر ساختهای بابل نیز چندان مناسب نیست. همواره با وقوع باد، طوفان، بارش باران و سیلاب، جریان آب و برق و گاز ساکنان برخی مناطق مختل شده و موجب بروز خسارات سنگینی به تاسیسات فنی و مردم میشود.
هنوز بیمه کشاورزی نزد کشاورزان منطقه نهادینه نشده است، و کسی هم نیست به ضرورت بیمه محصولات کشاورزی در سالهایی که خسارتهای سنگینی در اثر سیل و طوفان و خشکسالی رخ میدهد، توجه کند.
کمبود آب شرب در تابستان و هنگام بارندگی شدید از جمله قطع جریان آب شهر در اسفند ۹۷ و نوروز ۹۸ و سایر فصول سال از دیگر مشکلات شهری بابل است، که نیاز به اعتبارات ملی دارد تا تصفیه خانۀ درون کلا بابلکنار به صورت کامل مورد بهره برداری قرار گیرد. باید اعتبارات ملی برای این طرح بزرگ و تاریخی اختصاص یابد تا شاهد کاهش ضایعات و مشکلات آب شرب در شهرهای گروه الف که بابل یکی از این شهرهاست، باشیم. اگر موتورهای پمپ نبود، آب شرب به ساکنان هیچ خانهای نمیرسید.
نبود راهبرد برای کشت محصولات کشاورزی
نداشتن سیاست و راهبردهای مناسب برای کشت محصولات عمدۀ کشاورزی، موجب تغییر کشت محصول در برخی سالها بین کشاورزان شهرستان میشود، به طوری که برخی کشاورزان در زمان گران شدن برنج، باغ ها را تبدیل به شالیزار میکنند، و برعکس هر بار که سرما به باغهای مرکبات آسیب وارد میکند، یا این محصول بازار خوبی ندارد، کشاورزان و باغداران مجدد با قطع درختان مرکبات، به کشت شالی روی میآورند.
نابودی جنگلها و مراتع شهرستان بابل یک مشکل بزرگ زیست محیطی است که با رواج ویلا سازی در جنگلها و مراتع، در حقیقت استمرار همان روشِ تبدیل زمینها و باغهای کشاورزی به واحدهای تجاری و مسکونی در برخی نقاط جلگه ای شهرستان است.
قطع درختان هیرکانی در جنگلهای جنوب شهرستان بابل از معضلات شدید و دردآوری است که متاسفانه پایانی بر آن نیست، و می رود که به یک فرهنگ غلط و بسیار ناروا تبدیل شود. آخرین نمونۀ آن را نیز در تعریضِ ناروای جادۀ جنگلی منطقۀ گلیران بندپی شرقی بابل شاهد بودیم، که با تمام سر و صداهای رسانه ای، آب از آب تکان نخورد، و به یقین این تخریب اراضی و قطع درختان جنگلی، آخرین بار هم نخواهد بود.
واقعا شهرستان بابل را چه شده است که با تمام ظرفیتهای سرشاری که دارد، نمیتواند از استعدادهای قوی و امکانات نیروی انسانی و سرمایه گذاریِ سرمایه داران، به نحو مطلوب استفاده کند؟
چرا این شهرستان در حالتِ باری به هر جهت بودن، در حال درجا زدن است، و چرا به سوی توسعه و پیشرفت پیش نمیرود؟
تا کی باید نشست و شاهد پیشرفت سایر شهرها بود؟ مخالف پیشرفت سایر مناطق استان نیستیم، بلکه آنها حتما لیاقت داشته اند که بیش از بابل پیشرفت کرده اند، و سزاوار آن باید باشند. این گلایه را اما باید از کسانی داشته باشیم که بودجه های مناسب به این شهرستان اختصاص نمی دهند، یا مسئولان شهرستان بابل در هزینه کردن یا جذب سرمایه ها و اعتبارات لازم، ضعف دارند.
روزگاری بود که سیاحان خارجی و داخلی، بابل را با شهرهای بزرگ کشور مقایسه می کردند، اما حالا بابل را باید با شهرهای کوچک همجوار سنجید؟ چرا کسی برای پیشرفت شهرستان بابل دل نمی سوزاند؟ چرا؟!
تا زمانی که وحدت، همدلی و احساس مسئولیت بر تفکر مسئولان شهرستان حاکم نشود، وضعیت همین خواهد بود، مگر آنکه بخواهیم فعلِ خواستن، توانستن است را، به خوبی صرف کنیم.
به امید هوشیاری مسئولان و موفقیت و پیشرفت بابل در ابعاد گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی، و تعالی این شهرستان مظلوم و عقب نگهداشته شده.
انتهای پیام