فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
خوشا شیراز و وضع بیمثالش
خداوندا نگه دار از زوالش
ز رکن آباد ما صد لوحش الله
که عمر خضر میبخشد زلالش
میان جعفرآباد و مصلا
عبیرآمیز میآید شمالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش
که نام قند مصری برد آنجا
که شیرینان ندادند انفعالش
صبا زان لولی شنگول سرمست
چه داری آگهی چون است حالش
گر آن شیرین پسر خونم بریزد
دلا چون شیر مادر کن حلالش
مکن از خواب بیدارم خدا را
که دارم خلوتی خوش با خیالش
چرا حافظ چو میترسیدی از هجر
نکردی شکر ایام وصالش
شرح لغت: زوال:هلاک و نابودی
۱- حضرت حافظ در بیت های پنجم تا نهم می فرماید:
* چه کسی نام شکر و قند معروف مصری را برد که شیرین پسران شرمنده اش نکردند.
ای باد صبا از آن لولی شنگول و زنده دل چه خبر داری و حالش چطور است؟ ما را مطلع ساز.
* ای دل اگر آن شیرین زیبا روی، خون بریزد، چون شیر مادر، خونت را حلالش کن.
* بخاطر خدا از خواب بیدارم نکن زیرا با خیال محبوبم خلوتی خوش دارم.
و در بیت آخر می فرماید:
* ای حافظ تو که از هجران می ترسیدی، پس چرا شکر ایام وصال را بجای نمی آوردی؟
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
به زندگی و اطرافت خوب نگاه کن. خداوند نعمتهای بسیاری در اختیار تو قرار داده که باید از آنها به بهترین نحو استفاده کنی. به خاطر داشته باش که شکر نعمت، نعمتت افزون کند. پس همیشه شاکر درگاه الهی باش و سعی کن شاد و راحت زندگی کنی.