به گزارش خبرنگار مهر، رسول وطندوست پیشکسوت معماری و حوزه میراثفرهنگی در یادداشتی که آن را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داد؛ نوشت: معتقدم معرفی مهمترین ابزار امر حفاظت است. بنابراین اهمیت جشنواره چندرسانهای میراث فرهنگی در همین است که به کار معرفی میراث فرهنگی از طرق مختلف پرداخته و از همین راه به جریان حفاظت آثار فرهنگی کمک شایان میکند.
از دید ما حفاظت گران، حفاظت یک فرآیندی است که از فهم یا ادراک یک اثر فرهنگی آغاز میشود و پس از آن فهم، یکسری فعالیتهایی رخ میدهد و در نهایت به معرفی ختم میشود؛ آن فعالیتها هم میتواند ترمیم، مرمت، تحکیم و درمان باشد که به معرفی ختم میشود. معرفی شاید مهمترین ابزار امر حفاظت است.
بنابراین اهمیت این جشنواره در همین است که به کار معرفی میراث فرهنگی از طرق مختلف پرداخته و از همین راه به جریان حفاظت آثار فرهنگی کمک شایان میکند. البته ما راههای متنوع فرهنگی بسیاری در کشور داشتیم و داریم؛ اما در حوزه میراث فرهنگی این مسئله کمتر وجود داشته و یا نبوده است و به همین دلیل، این رویداد میتواند نقش عمدهای در جلب لایههای مختلف جامعه برای توجه به میراث فرهنگی داشته باشد.
خاطرم هست که چندسال پیش در مؤسسه مرکز بین المللی مطالعه حفاظت و مرمت ثروتهای فرهنگی که همان مؤسسه ایکروم وابسته به یونسکو در رم است، توجه زیادی را به رسانهها معطوف کرده بودند و در واقع جایزهای را برای رسانههایی تعیین کرده بودند که بیشترین نقش را در امر معرفی و در جهت حفاظت در میان مردم را برعهده داشتند. جریان حفاظت، یک جریان مردمی است.
چند روز پیش در یک جایی این موضوع را عرض کردم که حفاظت از آثار تاریخی، محقق نمیشود مگر اینکه مردم خواهان آن باشند؛ به ویژه در ایران چراکه ایران کشوری است که اگر اغراق نکنیم جز چهار یا پنج کشور نخست دنیا از نظر کمی و کیفی در حوزه میراث فرهنگی است.
نگهداری کامل و درست این میراث توسط یک دستگاه عملی نیست، متأسفانه وضعیتی که در این حوزه با آن رو به رو هستیم این است که بخشی از مردم تصور میکنند که میراث فرهنگی ملموس یا ناملموس یک وجهی است که مسئولیت آن برعهده دستگاهی به نام وزارت میراث فرهنگی است؛ به همین خاطر در همه جا صحبت و انتقاد از این وزارت خانه است که مشکلاتی در جریان حفاظت از میراث فرهنگی وجود دارد؛ در صورتی که اینطور نیست و نباید هم این طور باشد.
در کشورهایی هم که به نسبت در حوزه کار حفاظت و معرفی میراث فرهنگی موفق هستند، این حوزه کار صرفاً دولتی نیست و دولت دستورالعملها را مشخص میکند و کار نظارت بر روشها را در پیش میگیرد.
کار مطالعه، تحقیق و محافظت از میراث فرهنگی را مردم انجام میدهند. مردم باید احساس مالکیت نسبت به جریان میراث فرهنگی در کشور پیدا کنند تا نقش اساسی خودشان را در این حوزه اجرا کنند. شاید در بسیاری از موارد این تفکر وجود دارد که مالک میراث فرهنگی، اشخاص دیگری هستند و آن اشخاص باید در این حوزه دقت نظر داشته باشند؛ در صورتی که کاملاً برعکس است و میراث فرهنگی متعلق به مردم است و در اقتصاد، پیشرفت، توسعه کشور و مردم نقش اساسی دارد. اگر بتوانیم از طریق رسانهها با ابزارهای فرهنگی و هنری این امر را در جامعه اشاعه بدهیم که البته یکباره نیز میسر نیست و در یک فرآیند چندساله محقق میشود، شاید بتوانیم به این مسئله امیدوار باشیم که پس از مدتی مردم نقش اساسی خود را در خصوص حفاظت از میراث فرهنگی ایفا کنند.
جلب مشارکت مردم برای حفاظت از این منابع، یک امر بسیار مهم است و ابزارهای هنری و رسانهای هم نقش عمدهای در این کار دارند. اگر یک روزی بتوانیم رسانه ملی و نظام آموزشی کشور را در جهت حفظ ثروتهای فرهنگی ملی همسو کنیم، موفق خواهیم شد.
اعتقاد شخصی من این است که جریان میراث فرهنگی، ثروت و سرمایهای است که روز به روز ارزش افزوده پیدا میکند و نقش مهمی در توسعه همه جانبه کشور دارد. بسیاری از صنایع و سرمایههای معدنی و … یک روزی کم یا تمام خواهند شد، یا در برخی صنایع همچون اتومبیل سازی رقیب داریم؛ اما تنها جایی که رقیب نداریم، جریان میراث فرهنگی است؛ چراکه میراث فرهنگی ایران را هیچ جای دنیا ندارد.
اگر به این نکته خاص توجه کنیم، متوجه خواهیم شد که این ثروت چه نقش مهمی میتواند در توسعه کشور در میان مدت و دراز مدت داشته باشد. این یک اصل است، برای اینکه بتوانیم جریان معرفی و حفاظت از میراث فرهنگی را میان مردم ببریم باید به اقصی نقاط کشور برویم و نمیتوان از پایتخت دستورالعمل برای جریان حفاظت از این میراث ارزشمند صادر کنیم. به پاسخ سوال قبل بازمیگردم، زمانی میتوانیم موضوع حفاظت را در تمام جامعه عملی کنیم که خود مردم مایل به امر حفاظت باشند.
مردم موقعی مایل میشوند که ثروتهای فرهنگی در توسعه فرهنگی، زندگی روزانه و آینده خودشان و فرزندانشان نقش دارد و اگر میراث فرهنگی باقی بماند، مردم نیز شرایط اقتصادی بهتری خواهند داشت. اگر بتوانیم چنین موضوعی را در استانهای مختلف کشور محقق کنیم، نه تنها در مراکز استانها بلکه در شهرها و شهرستانهای کوچک هم حضور پیدا کنیم و از ابزارهای مختلف برای این کار استفاده کنیم، زمینه موفقیت عملکرد ما بهتر و بیشتر خواهد بود.
معرفی مهمترین ابزار حفاظتی است و به همین خاطر است که موزه و نمایشگاههای مختلف به وجود آمدهاند چراکه در موزه یک بنگاه و مرکز پژوهشی است و مردم متوجه اهمیت و نقش آثار فرهنگی و تاریخی میشوند. موزه یک جایگاه پژوهشی- فرهنگی و آموزشی دارد. رسانهها وقتی به جریان میراث فرهنگی میپردازند در واقع بخشی از همان کار معرفی را انجام میدهند. رسانهها به ویژه رسانههای عمومی و ملی که گستره بالایی دارند، نقش عمدهای در این کار دارند، در نتیجه اگر ما توجه به میراث فرهنگی را در رسانهها ببینیم، خواهیم دید که در دراز مدت حفاظت به یک امر عمومی تبدیل شده و از بسیاری مشکلاتی که در حوزه میراث فرهنگی در کشور به دلیل عدم آگاهی نسبت به نقش میراث فرهنگی داریم، برطرف خواهد شد. اگر نتوانیم این کار را انجام بدهیم، با مشکلات بسیاری مواجه خواهیم شد.
اولویت آموزش؛ آگاه کردن مردم است
بستگی دارد که رویکردهای کارگاههای آموزشی این جشنواره چیست. اگر رویکرد اصلی آن، اطلاع رسانی به عموم مردم است، یک امر است اما اگر هدف اطلاع رسانی علاوه بر عموم مردم به یکسری افراد خاص است، آن موقع جریان متفاوت خواهد بود. از نظر من، اولویت اصلی در حوزه آموزش میراث فرهنگی، آگاه کردن مردم نسبت به اهمیت حفاظت از جریان میراث فرهنگی است.
در ذیل این عنوان میتوان کارگاهها و نشستهای مختلفی را برگزار کرد. اگر بخواهیم خیلی عمیقتر به موضوع آموزش نگاه کنیم، شاید یک روزی دستگاههای آموزشی را به یک طریقی هماهنگ کنیم که موضوع آموزش میراث فرهنگی و نقش آن در توسعه کشور را در مقاطع تحصیلی مختلف به دانش آموزان و دانشجویان بیاموزند و نسل جوان فعلی و نسل آینده را به موضوع فهم میراث فرهنگی و نقش آن حساس کنند. اعتقاد من این است که موضوع میراث فرهنگی با زبان ویژه سنین مختلف باید به لایههای مختلف جامعه منتقل شود. باید جریان آموزش و ظرفیت سازی به یک معنا در مقاطع مختلف به تمامی مردم منتقل شود.
بنابراین، هنرمند و فعالان حوزه میراث فرهنگی که نقش عمدهای برای انتقال مفاهیم به مردم در جامعه دارد و به گونهای نقش آموزشی هم دارد، طبیعتاً با مخاطبان جشنواره یک نوع ارتباط درونی برقرار میکنند.
از نظر من یکی از مهمترین نکاتی که باید در این فعالیتهای ملی اتفاق بیفتد، کاری است که باید بلافاصله بایدها و نبایدهای رویداد را مشخص کنند و این درسی است که از اجرای این نوع فعالیتها میتوان گرفت. اگر این روش که قطعاً هم انجام شده است در این جشنواره پیش رو انجام شود، پس از چند سال به جایی خواهد رسید که دیگر اشتباهی ندارد و وقتی اشتباهها کم باشد، اثرگذاری جشنواره نیز بیشتر شده و این رویداد هدفمند حرکت خواهد کرد. اگر اینطور باشد به نظر میآید که اولویت اصلی متولیان و فعالان این رویداد در انتقال تجربه از طریق فعالان میراث فرهنگی و هنرمندان، همان موضوع مردمی است؛ یعنی مردمی کردن جریان میراث فرهنگی.
جهان سالها است که به این نتیجه رسیده است که حفاظت از میراث فرهنگی و مراقبت از ثروتهای فرهنگی برعهده مردم است
جهان سالها است که به این نتیجه رسیده است که حفاظت از میراث فرهنگی و مراقبت از ثروتهای فرهنگی برعهده مردم است و مردم باید از قبل بدانند که چگونه نقش خودشان را در آن نقشه بزرگ حفاظت از میراث فرهنگی به اجرا دربیاورند. این وظیفه دستگاه میراث فرهنگی است که این نقش را اجرا کنند و این جشنواره نیز یکی از ابزارهای وزارت میراث فرهنگی برای روشن کردن این نقش است.
اینکه این جشنواره مردمی است، اهمیت خیلی بالایی دارد. طبیعی است که وقتی لایههای مختلف مردم جامعه اولویت این جشنواره است، باید برنامهها و فعالیتها به گونهای انجام شود تا لایههای مختلف جامعه را مخاطب قرار بدهد و طوری نباشد که صرفاً یک لایه از مخاطبان مورد توجه قرار بگیرد و دیگر لایهها فراموش شود و یا کمتر مورد توجه قرار بگیرد.
البته این موضوع هم درست است که برخی از مفاهیم در آثار هنری جشنواره مثل مقاله، فیلم، کتاب، عکس و … تخصصی هستند و مخاطبان خودشان را دارند اما سینما و رسانه ملی و خبرگزاریها و… مردم را مخاطب قرار میدهند یعنی از مردم عادی گرفته تا کسانی که تخصصی فکر میکنند و حتی تصمیم گیرندگان. اینها کسانی هستند که بخش عمدهای از جامعه را تشکیل بدهند و مخاطبان عمده شما به معنای مردمی بودن جشنواره هستند.
اینکه چگونه این امر میسر میشود و چطور مشارکت خانواده و مردم در بخشهای جنبی محقق میشود، قطعاً با برگزاری یکسری میزگرد و دورهم نشینی در جنب جشنواره و حضور مردم عادی در آن و اجازه برای نظر دادن مردم در خصوص این رویداد حتی اگر این نظرات با آن چیزی که ما میاندیشیم مغایرت داشته باشد؛ چراکه در اندرون این نظرات میتوان جامعه را بیشتر شناخت و بر اساس این شناخت بیشتر برنامه ریزی کرد، همیشه نیاز نیست که مردم همه آن چیزی را که میگوئیم، با آن موافق باشند اما اگر ما متوجه باشیم که مردم چگونه به این حوزه میاندیشند حتی اگر مخالف تفکر ما باشد، میتوانیم مسیر خودمان را تصحیح کنیم تا به چشم اندازی که در درازمدت در حوزه ثروت فرهنگی ترسیم کردهایم، دست پیدا کنیم. توصیه من جمع بندی پاسخ سوالات قبلی است.
یک برنامه راهبردی بنویسید
برگزاری این رویداد، کار مهمی است. یعنی اینکه جشنوارهای در حوزه میراث فرهنگی برگزار شود و عده بسیاری از اهمیت این جریان آگاه شوند و آثار خود را برای حضور در این رویداد برای ارزیابی ارسال کنند، حائز اهمیت است. توصیه اساسی من به برگزارکنندگان این رویداد این است که هدفمند تلاش کنند، البته قطعاً هم که این هست. یعنی اینکه ما از برگزاری این رویداد مقصودی را داریم که قرار است در مدت زمان مشخصی در آینده محقق شود. اگر آن چشم انداز را خوب تعریف کنیم و یک برنامه راهبردی برای آن بنویسیم، شاید هم نوشته شده باشد؛ به طور دقیق برنامههای کاری را مشخص کنیم شاید در طی سالیان آینده این رویداد بتواند جایگاه خاص خود را پیدا کند.
همه واقف هستیم که یکی از مسائلی که در کارهایمان داریم این است که تغییرات زیاد است و تغییرات مدیریتی در کار اتفاق میافتد و برنامههایی هم که قرار است در درازمدت یک رویداد اتفاق بیفتد، ممکن است تغییر پیدا کند. این درباره کار حساس حفاظت مردمی نباید اتفاق بیفتد و آن هم در صورت داشتن برنامه مدون کارشناسان و تدوین سند اجرایی مکتوب محقق خواهد شد.