به گزارش "ورزش سه"، در کش و قوس کودتا علیه ناصر حجازی در رختکن استقلال بعد از نایب قهرمانی در آسیا بود که خبر انتقال علیرضا نیکبخت واحدی به این باشگاه منتشر شد. پس از درخشش کوتاهمدت و ناگهانی در ترکیب ابومسلم، ناصر حجازی خیلی زود این ستاره جوان و تکنیکی را پسندید و خواهان حضور او در رختکن تیمش شد. اما عمر حضور این سرمربی محبوب در استقلال به همکاری با علی نیکبخت قد نداد و در نهایت از ابتدای فصل ۷۸ شاهد حضور این ستاره خوش استایل در ترکیب استقلال بودیم. از همان ابتدا او با قدرت پا به توپ خیرهکننده، نفوذهای درخشان، سرعت بالا و البته قدرت سرزنی قابل توجه، خودش را در بین هواداران استقلال تبدیل به بازیکن محبوبی کرد.
البته تیپ و ظاهر مدرن این بازیکن جوان نیز مزید بر علت شد تا دایره و طیف وسیع هواداران علی نیکبخت، گستردهتر از بازیکنان دیگر شود. اگرچه اولین فصل حضور علی نیکبخت در استقلال تنها با فتح جام حذفی همراه بود، اما چندی بعد یکی از بهترین استقلالهای تاریخ در سال ۷۹ با انتقال مهدی هاشمینسب بسته شد و علی نیکبخت ستاره بیچون و چرای تیمش در جناح چپ در آن مقطع بود.
روزهای ابتدایی درخشش در ترکیب استقلال؛ دورانی که علی نیکبخت هنوز ستاره بود، نه سلبریتی
همزمان عملکرد خیرهکننده علی نیکی باعث شد او خیلی زود به ترکیب تیم ملی هم راه یابد و همه چیز بر وفق مراد این بازیکن بود. بازی به یادماندنی در مقابل الوحده در تهران، درخشش برابر السد و ارسال پاس گل جنجالیترین لحظه تاریخ فوتبال ایران برای مهدی هاشمینسب، در نهایت نیکبخت واحدی را به یکی از بهترین بازیکنان فصل تبدیل کرد و استقلال بعد از چند سال ناکامی در مقابل رقیب دیرینه، به عنوان قهرمانی دست یافت. این روند فوقالعاده در فصل بعد نیز ادامه یافت و نیکبخت با گلزنی مقابل الاتحاد در تهران و آن شادی گل تماشایی، خودش را تبدیل به ستاره اول استقلال کرد. اما با روحیه و شمایلی متفاوت؛ انقدر دلنازک و احساساتی که وسط آن درگیری و بلبشوی کتککاری در دربی ۹ دی ۷۹، به یکباره گریهاش گرفت و به قول خودش ترسیده بود بلایی سر کسی در زمین یا روی سکوهای استادیوم بیاید.
داستان خیلی سریع آغاز شد و به نقطه اوج رسید. علی نیکی در همان مقطع میرو بلاژوویچ را نیز مجذوب درخشش خود و جای ثابتی در ترکیب تیم میرو نیز برای خود رزرو کرد. او در اولین بازی مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ و با تیزهوشی و زرنگی، موفق شد در مقابل عربستان یک پنالتی سرنوشتساز بگیرد و در بازی برگشت مقابل تایلند با یک ضربه تماشایی و مهارنشدنی تک گل سه امتیازی ایران را به ثمر رساند. اما درخشش او و دیگر ستارههای نسل طلایی فوتبال ایران برای رسیدن به جام جهانی کافی نبود و علی نیکبخت و دیگر بازیکنان پشت سد مستحکم و خدشهناپذیر ایرلند و بازیکنانی چون شی گیون، روی کین و دیگران باقی ماندند.
2 شهریور 1380؛ روزی که یک تنه مدافعان عربستان را در آزادی تسلیم تکنیک و سرعت اعجابانگیز خود کرد.
اما روزهای کامیابی علی نیکبخت در ترکیب استقلال ادامه یافت و او برای چهار فصل متوالی اولین گل تیمش را در لیگ برتر به ثمر میرساند. آبیپوشان با درخشش ستارگانی مثل نیکبخت، سیاوش اکبرپور، رضا عنایتی، وحید طالبلو، پیروز قربانی، امیرحسین صادقی و ... برای چند فصل به قدرت اول فوتبال ایران تبدیل شدند و رقیب قرمزپوش در دربی و در طول فصل برابر استقلال حرفی برای گفتن نداشت.
یک انتقال نافرجام به الوصل، تنها تجربه علی نیکبخت در خارج از فوتبال ایران بود و گرچه هر از چند ماهی اخباری چون شایعات انتقال به اتلتیکو مادرید یا فنرباغچه در مورد منتشر میشد، اما او اونقدر شرور و لجام گسیخته بود که علاقهای به انتقال فوتبال اروپا نشان نداده و البته همچنان آجر به آجر، دیوار محبوبیت خود در بین هواداران استقلال را بنا میکرد. هفت فصل درخشان باعث شده بود حتی علی نیکبخت را یکی از نامزدهای حضور در تیم منتخب تاریخ استقلال تصور کنیم، اما در سال ۸۵ او دست به یک کار عجیب و ناگهانی زده و در اوج محبوبیت و اعتبار در بین هواداران آبی، به پیشنهاد پرسپولیس پاسخ مثبت داد. روی یاغیگری و تندخوی علی نیکبخت باعث شد همه آن خاطرات شیرین و درخشان در استقلال به یکباره به دست فراموشی سپرده شود و همان هوادارانی که تا چند ماه قبل علی نیکی را روی سر خود میگذاشتند، در ورزشگاه آزادی او را با تندترین الفاظ و حملات مورد خطاب قرار دهند.
حیف که آن تیم پرستاره و دلنشین به جام جهانی نرسید و این حسرت برای علی نیکبخت ابدی شد.
اگرچه نیکبخت طی سه فصل حضور خود در پرسپولیس و به خصوص زیر نظر مصطفی دنیزلی عملکرد درخشانی داشت، اما هرچه این روایت به پایان نزدیک میشد، آفتاب او نیز در فوتبال غروب میکرد و در ادامه هرچه از علی نیکبخت شنیدیم، حاشیه بود و درگیری و خودتخریبی. تصویر روشنی از یادگاری احمد شاملو: طلسم معجزتی مگر پناه دهد از گزند خویشتنم، که آنکه دست تطاول به خود گشاده منم. انتشار اخباری مثل دوپینگ و غیبت مکرر در لیست تیم ملی، رفتن به فرودگاه در حالتی غیر طبیعی و خط خوردن از لیست علی دایی، درگیری با افشین قطبی، کتککاری با مدیر پرسپولیس و ... اخباری بود که جای تیترهای گذشته مثل درخشش و گلزنی علی نیکبخت را گرفته بود و دیگر کمتر کسی ضربات استثنایی، سرعت درخشان و تکنیک فوقالعاده نیکبخت را به یاد میآورد.
علی نیکی در ترکیب قرمزپوشان سه فصل رویایی داشت، اما حالا حتی یک نفر هم او را پرسپولیسی نمیداند.
حتی بازگشت غیرمنتظره به استقلال نیز باعث رفع کدورت دائمی بین او و هواداران این باشگاه نگشت و این رابطه عاشقانه و عاطفی دیگر هیچگاه مثل قبل تکرار نشد. بعد از جدایی علی نیکبخت از پرسپولیس و البته محرومیت از حضور در تیم ملی، دیگر کمتر کسی خاطره چندانی از این بازیکن در ذهن داشت و همه تصاویر ثبت شده در اذهان عمومی از این ستاره محبوب و خوشتیپ در سالهای اخیر، معطوف به حضور او در صنعت تبلیغات یا مصاحبههای گاه و بیگاه او در مورد استقلال یا تیمهای دیگر میشود.
گرچه علی نیکبخت در سالهای اخیر بارها تلاش کرده وجهه و روزمه استقلالی خود را پررنگتر کند، اما او هنوز در دادگاه کسب اعتبار در بین طرفداران این تیم موفق به دریافت حکم قطعی برائت نشده و البته هرگز مثل دوران حضور خود در پرسپولیس، در بین هواداران این تیم نیز محبوب نیست. یک برزخ واقعی و معلق بودن بین زمین و هوا برای ستارهای که نزدیک به یک دهه چهره اول مطبوعات و رسانههای ایران بود.
بهترین و آخرین فصل حضور در استقلال؛ یک قهرمانی درخشان و در نهایت تصمیم به انتقال به پرسپولیس
اما این محبوبیت تنها معطوف به تیپ و ظاهر مدرن علی نیکبخت نبود و عملکرد درخشان او در زمین در جناح چه در پست مدافع و چه در پست وینگر و حتی مهاجم، او را تبدیل به یکی از استعدادهای درخشان و به یاد ماندنی فوتبال ایران کرد. حالا که بیش از یک دهه از آن روزهای عجیب و غریب سپری شده، علی نیکبخت به جز مربیگری، حرفهای دیگری را نیز برای امرار معاش انتخاب کرده و به زعم خودش از زندگی جدیدش و دوران متاهلی و البته بیزینس رضایت زیادی دارد. جالب اینجاست دقایق ابتدایی حضور ما در دفتر علی نیکبخت، معطوف به ارسال یک ویدیو کلیپ احساسی او برای پدر و مادرش شد. نیکبخت دقایق زیادی را صرف آموزش ارسال یک ویدیوی ساخته شده به دست خودش از در آغوش گرفتن پدر و پدر بزرگش اختصاص داده و در نهایت انقدر تلاش کرد که توانست به زعم خودش پدرش را اینگونه خوشحال کند، همینقدر عاطفی و احساسی.
درخشش علی نیکبخت در ترکیب تیم ملی ادامه یافت، اما او پای پرواز، همه مسابقات مهم را از دست داد.
شروع علی نیکبخت در استقلال انقدر رویایی و درخشان بود که هواداران این ستاره تکنیکی تصور میکردند او با استمرار این روند میتواند نام خودش را در تالار افتخارات استقلال در کنار بزرگانی همانند ناصر حجازی، منصور پورحیدری یا فرهاد مجیدی ثبت کند. اما حواشی عجیب، تصمیمات غیرمنتظره، عدم تمایل به انتقال به فوتبال اروپا و دست آخر حضور در رختکن پرسپولیس، دلایل محکمهپسندی برای عدم تعبیر این رویای بزرگ بودند. علی نیکبخت بارها در این مصاحبه با ادبیات عجیب و منحصربهفرد، به انتقاد از خودش پرداخته و حتی در ادعایی عجیب اذعان داشت مسابقات مهم ملی را به قصد از دست داده است. شمایلی واقعی از یک استعداد سوخته، یک استعداد بزرگ که در مسیر خودش قرار نگرفته.
علی نیکبخت و روزهای بعد از فوتبال - علیرغم کمی اضافه وزن، او هنوز جذابیت گذشته را حفظ کرده.
در جایی خواندم که موهای سفید روی سر و صورت انسانها، نتیجه حرفهایی هست که به زمان خودش زده نشده و در دل آدمها باقی مانده، مثل صورت علی نیکبخت که غرق موی سفید شده. وقتی از دفتر علی نیکبخت بیرون آمدیم، از شیخ بهایی تا زرتشت، سکوت کردیم و فقط چند بیت مکررا و بارها تکرار شد، ابیاتی که احتمالا تا آخر عمر من را یاد علی نیکی خواهد انداخت ...
دنیای این روزای من/ درگیر تنهایی شده
تنها مدارا میکنیم/ "دنیا عجب جایی شده" ...