به گزارش همشهری آنلاین، درک حاصل از همدلی ۲ساحت دارد؛ یک، درک شناختی؛ این جنبه به توانایی درک و شناخت احساسات دیگران اشاره دارد و بهعبارت دیگر، ما میتوانیم بفهمیم که دیگران چه احساسی دارند و چرا این احساسات را تجربه میکنند و دو، درک عاطفی؛ روی دیگر سکه همدلی به توانایی «هماحساسشدن» با دیگران و تجربه عاطفی آنها اشاره دارد. به دیگر سخن، ما نهتنها میفهمیم که دیگران چه احساسی دارند، بلکه خود نیز آن احساسات را تجربه میکنیم. اگر کسی غمگین باشد، ما نیز غمگین میشویم و این احساس را درون خود تجربه میکنیم و آن را موضوع شناخت خود قرار میدهیم.
همدلی - که مفهومی بسیار فراتر از مفهوم «وفاق» است - یک مهارت حیاتی در زندگی اجتماعی ماست که به ما کمک میکند به دنیای درونی دیگران نزدیکتر شویم و روابط بهتری برقرار کنیم. با تقویت همدلی، میتوانیم به ایجاد یک جامعه همدل و انسانیتر کمک کنیم؛ چیزی که وظیفه مدنی فرهنگی هر انسان خردمندی است.
در کنار همه مزیتها و کارکردهای فردی خواندن، باید اذعان داشت خواندن ابزاری قدرتمند برای ایجاد همدلی و درک عمیقتر از یکدیگر است. خواندن حتی به صرف خواندن بر همدلی تأثیر دارد، اما آنجا که این تأثیر را معنادار میسازد «ژرفخوانی» است. شکلگیری فرایندهای ژرفخوانی سالها طول میکشد و همه ما وظیفه داریم نسبت به ایجاد آن در فرزندانمان از همان سنین کم حساس باشیم. خود ما نیز باید هوشیارانه برای حفظ مهارت ژرفخوانی بهمنظور پرهیز از اتلاف زمان و صرف کردن ثانیههای اضافی غفلت نکنیم.
در میان همه متون آنچه بیش از همه در خلق حس همدلی تأثیرگذار است خواندن متون داستانی است. داستانها به ما اجازه میدهند تا درون شخصیتها نفوذ کنیم و با «خود» شخصیت - اگرچه در منطق داستانی - آشنا شویم. با خواندن درباره احساسات، آرزوها و چالشهای آنها میتوانیم به درک عمیقتری از تجربیات انسانی دست یابیم. داستانها معمولا حول محور تجربیات عاطفی مانند عشق، از دست دادن، شکست و موفقیت میچرخند. این تجربیات مشترک میتوانند ما را به یکدیگر نزدیکتر و احساسات مشترک انسانی را تقویت کنند. خواندن درباره احساسات شخصیتها میتواند به ما کمک کند که احساسات خود را شناسایی کنیم. این شناسایی میتواند به ما در مدیریت بهتر احساسات خود و دیگران کمک کند.
کتاب «آهسته بشتاب: خواندن، مغز و دنیای دیجیتال» نوشته دکتر ماریان ولف، استاد برجسته دانشگاه تافس که به مناسبت هفته کتاب سالجاری و با کوشش نهاد کتابخانههای عمومی کشور و همکاری انتشارات ترجمان علوم انسانی ترجمه و منتشر شده است، بهطور مفصل به کنکاش ربط علمی میان خواندن و همدلی میپردازد. آنچه نویسنده در کلیت کتاب تأکید دارد اهمیت ژرفخوانی و به خطر افتادن آن در مواجهه انسان با فضای دیجیتال است و صدالبته تأثیر ژرفخوانی بر همدلی. نویسنده دانشمند کتاب هشدار میدهد در آینده شاید مدار خواندن یا همان مدار همدلی در مغز انسانها کمرنگ شود. در ادامه برشی از کتاب را بخوانیم:
«اینکه چه میخوانیم، چگونه میخوانیم و چرا میخوانیم، همه، طرز فکر ما را تغییر میدهند؛ تغییراتی که اکنون با سرعتی بیسابقه ادامه دارد. در بازه فقط ۶هزار سال، خواندن رشد فکری انسانها را در جوامع باسواد تسهیل و دگرگون کرد. کیفیت خواندن ما صرفا شاخص کیفیت افکارمان نیست، بلکه علاوه بر آن شناختهترین مسیری است که برای تشکیل مسیرهای جدید در تکامل مغزی گونه انسان سراغ داریم. رشد و تکامل مغز خوانشگر و تغییرات پرشتابی که امروزه در مغزهای افراد رخ میدهد، بسیار سرنوشتساز خواهد بود.»
در این رویکرد بیش از ۳۷۰۰ «کتابخانه عمومی» در سراسر کشور که پذیرای همه گروههای اجتماعی فارغ از سن، نژاد، جنسیت، مذهب، ملیت، زبان و سایر صفات جداکننده است، علاوه بر برآورده ساختن نیازهای اطلاعاتی، آموزشی و غنیسازی اوقاتفراغت که کارکردهای پایه آن است، میتواند «خانه همدلی» از دریچه «خواندن» در جامعه امروز باشد؛ اگر با این ظرافت نگریسته شود و قدر بییند. اسباب همدلی (کتاب) اینک پیشروی ماست و همدلی متاعی است که این روزها نیاز درجه اول اهالی فرهنگ و جامعه است.