مهدی یزدانی خرم در گفتوگو با ایسنا و با بیان اینکه جشنوارههایی که با محوریت داستان برگزار میشوند موجب نفسگیری برههایِ فضای ادبی میشوند که بسیار جذاب است، بیان کرد: من نویسندههای بسیاری را در این جشنوارهها کشف کرده و آنها را در گذر زمان برای چاپ کتابهایشان راهنمایی کردهام و البته در بخشهایی نیز که عهدهدار مسئولیتی بودم با آنها همکاری داشتهام. در این خصوص باید بگویم که مهمترین دستاورد این جشنوارهها ازجمله جشنوارۀ دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود این است که ما با برگزاری آنها میتوانیم نویسندگان جوان و ناشناخته را کشف کنیم.
او با بیان اینکه اصفهان شهر جذابی است و جشنوارۀ دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود نیز فضای بسیار جذابی دارد که همواره جزو جوایز محبوب حوزۀ داستاننویسی در این سالها بهشمار میرفته است، ضمن ابراز خرسندی از تداوم برگزاری آن، ادامه داد: من معتقدم که لازم است تا کتابهای برگزیده و منتشرشدۀ سال نیز داوری شوند و به آنها جایزه تعلق بگیرد چراکه این اقدام سبب افزایش مخاطبان این جشنواره خواهدشد.
نویسنده رمانهای «خون خورده»، «سرخ سفید»، «من منچستریونایتد را دوست دارم»، «ناصر حجازی» و «به گزارش اداره هواشناسی: فردا این خورشید لعنتی» درخصوص نقاط ضعف داستاننویسی و ادبیات امروز ایران نیز توضیح داد: در دو سال گذشته فضای ادبیات ایران کمی سقوط کرده است و آثار خوبِ منتشرشده بسیاراندک هستند، ضمن اینکه تعدادی از آثار نیز توسط بازیگران و سلبریتیها نوشته شده و در نشریههای معروف چاپ میشوند که متأسفانه عمدتاً آثار بیارزشی هستند و همیشه در دورههای مختلف در ادبیات ما حضور داشتهاند. درمجموع، ضعف در رماننویسی بسیار مشهود است که نشاندهندۀ کمکاری نویسندهها و ضعف شدید آنها در پرداخت ساحت رمان است و به دلیل اطلاعرسانی ضعیف از چاپ کتابها، مردم ترجیح میدهند کتابهای غیرفارسی را تهیه کنند.
یزدانی خرم که داور دومین دوره جشنوارۀ دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود بوده است، اضافه کرد: اینکه بخشی از ناشران کتابی را چاپ میکنند، جلسه رونمایی میگیرند و در فضای مجازی پست و استوری میگذارند، حمایت از کتاب نیست! بلکه سر باز کردن بدیهیترین کاری است که میتوان برای یک کتاب انجام داد. من فکر میکنم چاپ زیاد کتابهای سلبریتیها به ادبیات لطمه وارد کرده و مردم این آثار را بهمثابۀ ادبیات تلقی میکنند که من نگران هستم این موضوع سبب ایجاد انشقاق نسلی شود.
او ادامه داد: بهطورکلی ادبیات امروز ایران حرف زیادی برای گفتن ندارد مگر چند نویسندۀ محدودی که در حال فعالیت هستند. من بهعنوان فردی که ۱۷ سال مدیریت نشر را بهعهده داشتهام، بهوضوح شاهد کیفیت پایین عمدۀ آثار دریافتی هستم که البته چاپ نمیشوند و آثار خوبی که منتشر میشوند نیز آنچنانکه باید دیده نمیشوند. لازم است که معدود آثار خوب بهخوبی معرفی شوند و اجازه دهیم که بدون حب و بغض و حسادت که دستاورد اول ادبیات ما است بهتر دیده شوند.
این داستاننویس، روزنامهنگار و منتقد ادبی، درخصوص نقاط قوت داستاننویسی و ادبیات امروز ایران نیز توضیح داد: ظهور تعدادی نویسندۀ جوان، از نقاط قوت داستاننویسیِ امروز است و من فکر میکنم که یک تلنگر به نویسندههای مهمِ حال حاضر کشور واردشده است که صرفاً با کتب موفق گذشتۀ خود نمیتوانند هر اثری را چاپ کنند و فکر کنند که مردم از آنها استقبال میکنند. ما درحال حاضر شاهد شکستهای متعدد نویسندگان پرفروش و خوب هستیم و این تنبیه بزرگ ازسوی مخاطب سبب میشود که نویسنده، اثر بهتری ارائه دهد. فضای سانسور نیز همیشه برای نویسندگان وجود دارد و من امیدوارم که در دولت جدید گشایش بهتری دراینباره نیز ایجاد شود.
او درخصوص اهمیت برگزاری جشنوارۀ دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود در کمک به احیای این رود نیز تصریح کرد: دراینباره دو مسئله وجود دارد؛ اولین مورد، مسئله جغرافیایی و خشکسالی و موضوع دوم نیز حافظه تاریخی است. هنر و ادبیات میتواند بهقدری موثر باشد که یک رود تا سالها جاری شود یا نشود و به همین دلیل داستاننویسی دربارۀ زایندهرود و وجود جشنوارهای با این نام سبب میشود که این مسئله در حافظهها باقی بماند و ما با جاری شدن رود، احساس میکنیم که بهعنوان نویسنده، تأثیری در جاری شدن آن داشتهایم چراکه مسئله خشکسالی، گذرا است.
یزدانی خرم تأکید کرد: مکانها و بخشهای مختلفی از طبیعت، عناصر سازندۀ ما هستند و با روایتشان حتی در فقدانشان بهشدت میتوانیم آنها را جاری و ساری کنیم و هنگامیکه داستانی دربارۀ زایندهرود نوشته شود، پس قطعاً جاری است و میتوان این موضوع را در داستان مشاهده کرد.
انتهای پیام