به گزارش ایسنا، در دور دوازدهم گفتوگوی دینی مرکز گفتوگوی ادیان و فرهنگهای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و نهاد گفتوگوی ادیان واتیکان، محمدرضا زیبایینژاد عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده درباره مقاومت در برابر سیل تهاجم به ارزشهای اخلاقی به سخنرانی پرداخت.
محمدرضا زیبایینژاد -عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده- در ترسیم وضعیت تهدید صحبت کرد و گفت: سرعت تحولات نسلی در دهههای اخیر، بهقدری است که بسیاری از کارشناسان اذعان میکنند که از فهم تحولات اجتماعی و فرهنگی عقب ماندهاند.
وی افزود: تصویری که پیمایش گران از ویژگیهای نسل هزاره یا نسل «زد» و پساز آن، به میان میآورند نشانگر تحولات ارزشی عمیقی است که پیشتر نظریهپردازی مانند ژیل دلوز، در کتاب هزار فلات با مقایسهی الگوی تفکر درختی و الگوی تفکر ریزومی، درباره برخی از ابعاد این تحولات سخن گفته بود.
زیبایینژاد همچنین، ابراز کرد: همزمانی تقریبی بسط الگوی پستمدرن، گسترش نو لیبرالیسم و فراگیری ماهوارهها و شبکههای اجتماعی، نسلی را پرورش داده است که نویسنده کتاب نسل من از آن به ابر فردگرایی یاد میکند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده با بیان اینکه در یک تحلیل سادهانگارانه، تحولات نسلی، صرفاً معلول فراگیری شبکههای اجتماعی قلمداد میشود، ادامه داد: چنین تحلیلی نمیتواند عمق فاجعه و عوامل پشت صحنه را نشان دهد. حقیقت آن است که نوجوانان و جوانان ما، در شبکهای از عوامل تهدید آفرین محاصره شدهاند. استعارهی شبکههای شیطانی که در قرن نهم میلادی ازسوی امام دهم شیعیان، برای اشاره به وضعیت فرزندان ایمانی ما در سدههای پیش رو، بیانشده است، بوضوح فراگیری عرصههای تهدید را نشان میدهد.
وی درباره برخی از عوامل تهدیدگر نسل جدید گفت: علم در پارادایم پستمدرن یکی از این عوامل است. اگر علم نیوتنی داعیه کشف حقیقت داشت، علم در پارادایم پستمدرن صرفاً به ابزاری برای بسط قدرت و کارآمدی بیشتر تبدیل شدهاست. ازاینرو مایه تعجب نیست که در علم بیولوژی با دیدگاههایی مانند نظریه طیف جنسی مواجه باشیم؛ چنانکه روانشناسی با طرح همجنسگرایی بهمثابه یک گرایش و انتخاب جنسی، نه بهمثابه اختلال جنسی و جامعهشناسی با طرح، «هویت نا همجنسگرا بهمثابه یک برساخت» که در این وجه بر ساختی هیچ مزیتی بر هویت همجنسگرایانه ندارد، اضلاع مثلث حمایت علمی از اقلیتهای جنسی را تشکیل میدهند و صد البته همگی، بهگونهای هماهنگ در خدمت بسط اقتصاد جنسی اند.
زیبایینژاد به نقد نظام تربیت رسمی پرداخت و توضیح داد: اصولاً تربیت مدرسهای، پساز انقلاب فرانسه و با هدف خلق انسانی جدید که چارچوب فهم و تفسیر وی از جهان پیرامون، از خودش و از اجتماع متناسب با نظم جدید جهانی شکلگرفته باشد، طراحی شدهاست. نظام تربیت مدرسهای اصولاً دغدغه تربیت انسانی مؤمن و اخلاقمدار را نداشته و به پرورش شهروندی که در خدمت تحقق آرمانشهر زمینی منهای دین باشد، میاندیشیده است.
وی ادامه داد: همین تربیت مدرسهای در نیمه نخست قرن بیستم، با اعمال اصلاحات ملحدان پراگماتیستی چون دیویی، نظریهپرداز آموزش پیشرفت گرا، وارد مرحله جدیدی شد. از دهه ۱۹۷۰ میلادی آندروژنی وارد نظام تربیت مدرسهای شد و تمایزات جنسیتی نادیده گرفته شد. با ورود نظریه جنسیت به نظام تربیت رسمی که جنسیت را برساختهی اجتماع، و نه امری مستند به تکوین قلمداد می کرد، فصلی جدید در پرورش فرزندان برداشته شد تا زنانگی و مردانگی را امری موهوم و محصول نظام تربیت سنتی و بههمین دلیل تغییرپذیر بدانند.
زیبایینژاد همچنین درباره آسیبهای شیوههای تربیتی در مدارس پرداخت و گفت: ورود آموزش جنسی به مدارس به گسترش رابطه جنسی قبلاز ازدواج در میان دانشآموزان انجامید و آمار سقط جنینهای نامشروع را افزایش داد. تکانه مهمی که در دهههای اخیر بر پیکره نظام تربیت رسمی واردشده ورود الگوی تفکر ریزوماتیک در نظام تربیت است. این الگوی تفکر وجود عینیت و واقعیتی خارج از ذهن را پیشفرض خود نمیداند و ذهن را سازنده همهچیز میداند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده با بیان اینکه برساخت گرایی به این موضوع اشاره دارد که هرآنچه را گمان عینیت دربارهاش میکنیم برساخت ذهن است، ابراز کرد: هیچ واقعیت نفسالامری وجود ندارد و بههمین دلیل هیچ معنا و هیچ فرا روایت ثابتی هم وجود ندارد. ارزشهای اخلاقی هم همگی ساختهوپرداختهی ذهن بشرند هیچ سلسلهمراتبی وجود ندارد. نه خدا صلاحیت دارد بر منصب اقتدار بنشیند و نه راهبران اجتماعی و نه والدین. سعادت، اهداف عالی، راهبری متعالی و مقولاتی از این دست هم ذهن ساخته و بر ساختاند. اگر چنین باشد فرزندان ما براساس چه الگویی تربیت شوند؟ پاسخ چنین است: الگوی تربیتیای که هیچ ارزش متعالی و هیچ مرجعیتی را به رسمیت نمیشناسد.
وی ادامه داد: در این الگو، فرد، علاقههای خود را پیگیری میکند و انتخابهایش کاملاً سیال، بدون نقشه پیشینی و بدون غایت است. الگوی تربیت باید به انتخابهای لحظهای و نه هدفمند متربی احترام بگذارد؛ حتی اگر چنین انتخابی، همجنسگرایی، خارج شدن از هویت جنسی بیولوژیک خود، و یا حتی انتخاب هویت حیوانی برای خود باشد. سند آموزش ۲۰۳۰ در چنین فضایی شکل گرفته و درصدد به رسمیت شناختن هر تکثر و هر انتخابی است و آزادی بهمعنای رها شدگی از هر قاعده و ارزشی را به رسمیت میشناسد.
زیبایینژاد به نقد اقتصاد سرمایهداری و مشکلاتی که در امر تربیتی به وجود آورده است، اشاره کرد و گفت: نظام سرمایهداری با این شعار که رذایل اخلاقی در زندگی شخصی، فضایل اخلاقی در زندگی اجتماعیاند، با باز تفسیر معنای حرص، آن را از رذیلت اخلاقی به ارزش اخلاقی تبدیل کرد تا انسان مصرفی خلق کند. امروزه نظام سرمایهداری با دامن زدن به تقاضای تغییر و تحول، در حقیقت به تب مصرف دامن میزند و با استفاده از اهرم حرص، جوانان را به مسابقه در افزونطلبی فرا میخواند و اباحه گرایی را نیز بهمثابه مسیری برای حرکت چرخ اقتصاد سکس تلقی میکند. در این نظام، صنعت روانشناسی، مشاوره، خانواده درمانگری و پزشکی نیز به نگرانی مردم نسبتبه بدن، روان و روابط خانوادگی و اجتماعی خود دامن میزنند تا چرخه مالی این صنایع بیشاز پیش بچرخد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده همچنین در این سخنرانی آسیب های فضای مجازی را مورد توجه قرار داد و بیان کرد: در گام نخست با امکانپذیر شدن برقراری ارتباط، بدون شناسایی هویت واقعی، این امکان فراهم شد تا نوجوانان و جوانان با مخفی شدن پشت هویتهای جعلی، رهایی از هر قید و قاعدهای را تجربه کنند و فردگرایی را در فضای مجازی به نهایت برسانند. در گام دوم با شکلگیری معانی و ارزشهای فردگرایانه مشترک در میان کاربران و شکلگیری هویتهای اجتماعی جدید در این فضا، این زمینه فراهم شد تا این هویتها از فضای مجازی به جهان اجتماعی حقیقی وارد شوند و مناسبات زندگی خانوادگی و اجتماعی را متحول کنند.
خاص بودگی وضعیت کنونی
وی در ادامه با طرح این سؤال که آیا امروز با فردی شدن بهمعنای انتخاب الگوی سبک زندگی بر اساس سلیقهها و انتخابهای کاملاً فردی و رها از هر قید و بند مواجهیم یا آنکه واقعیت چیز دیگریست؟ گفت: اگر با یک فردگرایی واقعی مواجه بودیم، شاهد شکلگیری اتمها و تک یاخته هایی بودیم که هر یک به سمتوسویی روانه بودند و وجه جمع و اشتراک معناداری با یکدیگر نداشتند. وجوه مشترک و معنادار در سلایق، رفتارها و انتخابها نشانگر آن است که دستهای نامرئی یا مرئی آنان را راهبری و هماهنگی میکنند. آنچه ما میبینیم، نه فردگرایی که اجتماع بر سبکهایی از زندگی است که دارای وجوه مشترک فراوان اند. آنچه مشاهده میکنیم شکلگیری هویت مشترک اجتماعی بر محور اباحه گرایی است. گرچه گفته میشود که نسل جوان بهدنبال آزادی، بهمعنای رهایی است اما آنچه مشاهده میشود گونهای خاص از رهایی است.
زیبایینژاد ادامه داد: نولیبرالیسم ارائهدهنده الگوی رهایی پساز وابستگی ذهنی و روانی است و آمدهاست تا سقف پرواز ما را کوتاه و ما را به پشتبام تعلقات فاسد وابسته کند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده با اشاره به اینکه در طول تاریخ، بشریت دوره هایی را شاهد بوده است که فساد و تباهی شیوع داشته است، ادامه داد: اما وضعیت کنونی ما با هیچیک از این دورانها قابل مقایسه نیست. اگر در گذشته با فساد، در مقیاس خرد مواجه بودیم، هماکنون با ساختارهایی مواجهیم که به تولید و بازتولید فساد در مقیاس کلان کمک میکنند و اگر در گذشته در ابعادی از زندگی با فساد و تباهی مواجه بودیم، امروزه با فراگیری، فزایندگی و همافزایی ساختارهای فساد مواجهیم وضعیتی که روایات اسلامی آخرالزمانی از آن به «اشباع فساد و ظلم» تعبیر کردهاند. درعینحال باید اذعان نمود که وضعیت تهدیدآمیز کنونی در ضمن خود دارای وجود فرصتآفرین فراوانی است که شناخت و بهرهگیری مناسب از آنها میتواند رمز گشایش و سازنده مسیری امن برای نوجوانان و جوانان باشد.
ظرفیتهای مقاومت
زیبایینژاد با طرح این سوال که ما چه ظرفیتهایی برای مقاومت در اختیار داریم؟ توضیح داد: بخشی از ظرفیتهای مقاومت ظرفیتهای مشترک انسانی و بخشی نیز در زمره ظرفیتهای اجتماعی و تاریخی خاص در هر جامعه است. فطرت خداجو و خدابین، اراده اختیار و آزاد عقل تکوینی که قابلیت تشخیص خوب و بد و صدق و کذب را داراست از سرمایههای مشترک در حوزه انسانشناختی است. خداوند ساختار روانشناختی و روحی بشر را بهگونهای طراحی کردهاست که در همنشینی با فساد و تباهی به آرامش قلبی و ثبات نمیرسد و گمشده خود را در انس با خداوند مییابد. بهعلاوه ظرفیتهای اجتماعی مهمی در اختیار داریم که خانواده مهمترین آن هاست.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده با تاکید بر اینکه هنوز خانواده از تأثیرگذارترین نهادها است، افزود: با آنکه نو لیبرالیسم بر طبل عبور از خانواده مینوازد و برخی کارشناسان نیز ایده پایان خانواده را مطرح کردهاند اما واقعیت آنست که خانواده هنوز نهادی زنده و پابرجا و خانواده گرایی نیز جریانی غالب، در مقیاس جهانی، است. بخشی از ظرفیتهای ما را نیز ظرفیتهای تاریخی تشکیل میدهند. ادیان الهی مهمترین ظرفیت تاریخی جامعه بشریاند؛ هرچند نباید اهمیت دین را به وجوه تاریخی آن فروکاست. الهیات امیدبخش از ظرفیت جامعه مسیحی است که آنان را نسبت به آیندهای درخشان امیدوار میکند.
وی همچنین، گفت: در اندیشهی اسلام شیعی سنت ۲۵۰ساله پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم(ع) ظرفیت تاریخی عظیم و واجد دلالتهای بسیار مهمی در حوزه مقاومت فرهنگی و اجتماعی است. دو نقطه عطف تاریخی مهم جامعه شیعه را به جامعهای مقاوم، در عین پویایی، تبدیل میکند: اول عاشورای حسینی و دوم آموزه مهدویت. امتی که تجربه عاشورا را پشتسر گذاشته و ظهور مهدی آن مصلح کل جهانی، را به انتظار میکشد، هیچگاه احساس تردید و ناامیدی به خود راه نمیدهد.
زیبایینژاد با بیان اینکه در اندیشهی تقریب میان ادیان، مهم آن است که بتوانیم ظرفیتهای مشترک را شناسایی و براساس آن به راهبردهای مشترک و الگویی از همافزایی مقاومتی و پویا دست یابیم، گفت: بهنظر میرسد الهیات امیدآفرین در اندیشهی مسیحی با محوریت بازگشت مسیح و در اندیشه شیعه با محوریت ظهور مهدی، بازگشت مسیح پساز ظهور مهدی و همیاری میان این دو برای رفع فساد از کل گیتی و استقرار ایمان و عدالت، تصویر میشود، میتواند نقطهای وحدتآفرین و همافزا کننده باشد.
راهبردهای مقاومت
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده با تاکید بر اینکه مقاومت در اندیشه شیعه، مقاومتی ایستا و صرفاً برای حفظ ارزشها نیست، بیان کرد: مقاومت سازنده و پویا رشد و سعادت را از مسیر تمایزگذاری با فساد، مواجهه فعال در میدانهای تهدید و تبدیل تهدید به فرصت میجوید و بهدنبال تربیت نسلی توانمند است که شناگر آبهای خروشان باشند و بتوانند در مسیرهای ناهموار به پیش برانند. راهبرد امروز ما ضرورتاً رهبانیت انزواگرایانه، زیست در مکانهای پاستوریزه شده و دور شدن از میدانهای خطر نیست.
وی ادامه داد: باید بتوانیم فرزندانمان را بهگونهای تربیت کنیم که بتوانند پساز گذراندن مراحل رشد، مزیت اخلاقی در جامعه غیراخلاقی را شکل دهند و بهاصلاح اجتماعی بیاندیشند.
زیبایینژاد درباره بازتولید خانواده توانمند، ابراز کرد: بهویژه در ۲۰۰ سال اخیر خانواده چه بهلحاظ کارکردی، چه بهلحاظ کالبدی و چه بهلحاظ ارزشی کوچک شدهاست. آنگاه که ارزشهای غیر خانوادگی حیات اجتماعی بر ارزشهای خانوادگی غلبه کند، باید در انتظار افزایش آمار طلاق، همزیستی های خارج از ازدواج، همجنسگرایی و اباحه گرایی جنسی و گسترش الحاد بود. برای بازتولید خانواده توانمند و مقاوم راهبردی هایی همچون تقویت انسجام خانوادگی بر محوریت ایمان و ربوبیت الهی پیشنهاد میشود.
وی افزود: دیگر راهبرد در این زمینه، بازگرداندن اقتدار به والدین، بهویژه پدر است. نقش مهم پدر در شکلدهی به هویت فرزندان و خویشتنداری آنان، بهویژه در مقطع نوجوانی مورد تردید نیست. از آنجا که در دهههای اخیر حذف پدر از جایگاه رهبری خانواده با قدرت دنبال میشود، لازم است بازسازی مثبت نقش پدر، در موقعیت سرپرستی خانواده، مورد توجه قرار گیرد. دراینرابطه مادر، با حمایت از جایگاه و نقش های پدرانه و بازنمایی مثبت از پدری و مردانگی، بسیار تأثیر گذار است.
زیبایینژاد، فرزندآوری بیشتر را از دیگر راهبردهای مرتبط با تقویت انسجام خانوادگی دانست و گفت: افزایش فرزندان و کاستن از فاصله زیاد سنی میان آنان علاوهبر آنکه سبب تقویت روابط درون خانوادگی فرزندان، تقویت نشاط، آموختن راههای رفع خصومت، کاسته شدن از میزان مصرف فضای مجازی و حضور در شبکههای اجتماعی می شود به تغییر الگوی تربیتی در خانواده نیز کمک میکند. الگوی تربیتی فردگرایانه، غالباً، در خانوادههای پرجمعیت امکان ظهور ندارد چنانکه شکاف نسلی نیز در این خانوادهها کمتر رخ میدهد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده همچنین درباره اصلاح الگوهای تربیتی اظهار کرد: امروزه مهمترین نزاع، در مقیاس جهانی و تمدنی، نزاع میان عقلانیت توحیدی و عقلانیت فردگرا است. «عقلانیت» ساختاری از معانی و مفاهیم و چارچوبی برای تحلیل، گرایش و رفتار فراهم میکند. بسیاری از ما باآنکه موحدیم اما الگوهایی از تربیت را پی میگیریم که در ذیل عقلانیت توحیدی جای نمیگیرند. تمایز اساسی این دو عقلانیت نه در آموزههای تربیتی خرد و کلان، بلکه در معنای محوری و یا ارزش بنیادین است. معنای محوری در عقلانیت توحیدی ربوبیت الهی و در عقلانیت فردگرایانه فرد هستیشناختی و اخلاقی است.
وی افزود: فردگرایی در مقیاس هستیشناسی به این معناست که چیزی جز فرد وجود ندارد و جامعه یک توهم و برآمده از ذهن است و فردگرایی در مقیاس اخلاقی هم به این مهم اشاره میکند که همهچیز باید به شادکامی فرد ختم شود و هیچ ارزش اخلاقیای وجود ندارد که بتواند این شادکامی را مقید کند از اینجا میتوان دریافت که الگوهای تربیتی پیش از آنکه درصدد جا انداختن آموزههای متکثر و آموزش چیزهای خوب باشند، باید بتوانند معنای محوری را جا بیندازند و ذیل این ارزش پایه و بنیادین آموزههای خود را صورتبندی و معنا بخشی کنند.
زیبایینژاد با بیان اینکه تربیت معنا محور که براساس توجه به ارزش بنیادین توحید ربوبی بنا میشود در برابر تربیت آموزه محور است، گفت: معنای محوری است که میتواند آموزههای متکثر را مانند براده های آهنی که تحت تاثیر میدان مغناطیسی و قطب آهن ربا قرار گرفتهاند هماهنگ و همجهت نماید. معنای محوری علاوه بر آن که رفتارهای ما را همسو و هماهنگ میسازد، معانی و آموزهها را نیز در ذیل خود هماهنگ میکند و ترمینولوژی متناسب با خود را میسازد. بهعنوان نمونه آزادی در ذیل عقلانیت توحیدی به رفع موانع رشد و سعادت معنا میشود و پیامبران بهدلیل آنکه برای برداشتن موانع رشد بشر مبعوث شدهاند، پرچمداران آزادی بشرند؛ حال آنکه آزادی در ذیل عقلانیت فردگرا به رهایی و رفع موانع انتخاب معنا میشود و ادیان و پیامبران الهی بهدلیل آنکه مسیرهای انحرافی و هواپرستانه را محدود میکنند، در جایگاه متهم ردیف اول مینشینند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده در ادامه بیان کرد: پساز بیان این نکته مهم لازم است به نقیصهای مهم در الگوهای تربیتی متدینان، و نه ادیان الهی، اشاره نمود. در بستر این کاستی مهم است که الگوهای تربیت فردگرایانه توانستهاند نوجوانان و جوانان ما را تسخیر کنند. شاید از مهمترین کاستیهایی که الگوهای تربیتی متدینان دارد، فقدان شورمندی، نشاطآفرینی و تحولگرایی است. فرد متدین باید دارای آرمان، مطالبه، شور، تحرک و امید باشد، نسبتبه خود، و جهان پیرامونش احساس مسئولیت کند، مسئله داشته باشد و پیوسته در مسیر حل مسئلهای مهم، با حرکتی رو به جلو باشد.
وی با اشاره به اینکه زندگی یکنواخت و بیمسئله بدون صحنه درگیری، احساس بدی به نوجوان میدهد، بیان کرد: ما باید بتوانیم شیرینی مجاهدت، استقامت، رنج سازنده و تحول آفرینی در مسیر رشد را به آنان بچشانیم. نوجوان امروز پر از انرژی است و مطالبة نقشآفرینی و آزادی دارد و میخواهد موانع موجود برای جهش در مسیری درست برداشته شود. اگر نتوانیم ذیل عقلانیت توحیدی آزادیاش را تأمین و او را در مسیری توحیدی، شورمندانه و پرنشاط راهبری کنیم، دیگران با ارائه آزادی بدلی و جعلی او را به سمت خود میکشانند
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده همچنین درباره شکلدهی به اجتماع مؤمنانه گفت: هر اجتماعی که متشکل از مؤمنان باشد، اجتماع مؤمنانه نیست. اجتماع مؤمنانه اجتماعی است که حول ایمان و محبت به خداوند شکل میگیرد. اجتماع ایمانی بستر شکلگیری هویت اجتماعی ایمان محور، شکلگیری اعتماد، همیاری و حمایت، مراقبت، نشاط، معناسازی و زمینه شکلگیری قدرت و مطالبه آفرینی است. هماکنون اقلیتهای متدین یهودی، مسیحی و مسلمان که در کشورهایی با فرهنگ فردگرایانه زیست میکنند، دریافتهاند که اجتماعات مناسکی زنده و پرنشاط، در مناسبتهای مذهبی، میتواند تا حدود زیادی به آنان انسجام و اعتمادبهنفس دهد و تعلقات ایمانی آنان را حفظ و حتی تقویت نماید. این اجتماعات مناسکی تا حدودی نقش محافظتکننده در برابر خطرات جامعه فاسد ایفا میکند.
وی با تاکید بر اینکه میتوان اجتماعات ایمانی را با حفظ آداب و مناسک دینی، ارتقا داد و در طول سال پیوندهای ایمانی میان اعضا را حفظ و تقویت کرد، ادامه داد: می توان موضوعات و مسئلههای مشترک را در دستور کار قرارداد، همکاریهای محلی، طایفهای و گروهی را شکل داد، دست و بازو و زبان یکدیگر بود و پیوند غمخوارانه را گسترش داد. در این صورت اجتماع ایمانی پویایی بیشتری خواهد یافت و قدرتمندتر ظاهر میشود. آیات قرآن با تعابیری چون «رحماء بینهم»، «إنما المؤمنون إخوة»، «تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» مؤمنان را به شکلدهی اجتماعی ایمانی با محوریت رحمت، برادری و همافزایی در طی مسیر های دشوار فرا میخواند و احادیث اهلبیت پیامبر (ع) نیز به تبیین الگوهای ارتباطی در این اجتماعات مؤمنانه میپردازد.
دعا، تضرع، استعانت، استغاثه و استغفار
زیبایینژاد با بیان اینکه باید به این باور برسیم که تحت اراده خدا هستیم، افزود: انسان بدون خدا موجودی ناتوان است که نه میتواند راه هدایت را بشناسد و نه توفیق راهبری دیگران را دارد. رابطه خاضعانه با خداوند دست نیاز به سوی او برافراشت، در مواجهه با سختیها به درگاه او تضرع نمودن، از او یاری طلبیدن، فریادرسی از او خواستن و طلب مغفرت از گناهان، نور توجه خداوند را به قلب انسان مؤمن میتاباند و چشمههای رحمت را به سویش سرازیر میکند. بنده ای که با پروردگارش رابطهای عمیق برقرار کردهاست، در تلاطم ایام کمتر آسیبپذیرتر است
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده در ادامه پیشنهاد کرد: بهتر است که روزی خاص برای اجتماع مناسکی موحدان اخلاقگرا تعیین شود. هماکنون هر یک از ادیان توحیدی اجتماعات مناسکی مهمی دارند حج، راهپیمایی اربعین و راهپیمایی عاشورا مناسبت های مهمی در میان مسلمانان اند. مسیحیان هم اجتماعاتی کموبیش مشابه دارند میتوان با تعیین یک روز خاص، اجتماع موحدان با محوریت اخلاق و خانواده را شکل داد. در این روز پیروان هر یک از ادیان با حفظ تمایزات و و حمل نمادهای دینی خود شعارهای مشترک و مطالبات مشترکی را مطرح میکنند و بستگی خود خود به ارزشهای خانوادگی و اخلاقی را اعلام میکنند. این روز میتواند با نام «روز توحید، اخلاق و خانواده طبیعی» نامگذاری شود. از بستر شکلدهی به این اجتماعات است که میتوان قدرت خانواده گرایان را به رخ کشید.
ایجاد شبکه جهانی اخلاق و خانواده گرایان، دیگر پیشنهادی بود که زیبایینژاد در این نشست مطرح کرد و توضیح داد: در ذیل این شبکه، «انجمن اندیشمندان خانواده/ اخلاقگرا» و «شبکه جهانی جوانان و نوجوانان موحد/اخلاقگرا» قابل شکلگیری است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده همچنین تأسیس رسانه مشترک خانواده/اخلاقگرایان موحد، را پیشنهاد کرد و گفت: رسانه ایمانی هم برآمده از اجتماع مؤمنان است و هم زمینهای برای تقویت و حتی شکلگیری چنین اجتماعاتی.
طراحی سرگرمیهای ایمان پایه نیز پیشنهاد دیگر وی بود و در این باره گفت: در حدیثی از امامان شیعه به مؤمنان چنین توصیه شدهاست: «بکوشید تا زندگی روزمره خود را به چهار بخش زمانی تقسیم کنید؛ زمانی را برای عبادت اختصاص دهید. زمانی را برای کسب روزی حلال بگذارید. زمانی را هم برای ارتباطات اجتماعی با مؤمنان تنظیم کنید که در این زمان برای رشد و رفع عیوب یکدیگر میکوشید و بالاخره زمانی را برای لذتهای حلال تعیین کنید. اگر از لذتهای حلال غفلت و آنها را ترک کنید در آن سه بخش دیگر هم توفیق کامل نخواهید یافت». فرزندان ما نیازمند محیطهای فرحبخش، بازیهای سالم و لذتهای مشروع اند. باید بتوانیم، در یک پیوند مؤمنان شبکه هم افزا برای طراحی بازیهای فردی و گروهی، در محیط مجازی و غیر مجازی طراحی کنیم و اسباببازیهای متناسب با فرهنگ ایمانی خود را تولید کنیم. در همین راستا میتوان با همفکری طراحان مؤمنانه، برند مشترکی را همانند برند حلال (halal) طراحی کرد تا خانواده از سلامت سلامت بازیها و اسباببازیها اطمینان حاصل کنند.
انتهای پیام