اشعار میلاد پیامبر و امام صادق (ع)
گل خنده،به روی حیدر مبارکه
بر مسلمین عید پیغمبر مبارکه
صلوات ِ خدا بر احمد،سیّدُنا یا محمد
چون جلوه گر شده،آن خورشید وفا
آوای کائنات،شد مدح مصطفی
خوش آمدی ای،آیت رحمت خدایی
نبیّ اکرم،سَرور ِ کُلّ ما سوایی
ختم ِ رسولان،تو محمد تو مصطفایی
ابالقاسم،یا رسول الله یا محمد...
شهر مکه از قدومت گلفشان شده
اشک شوق ِ دیده ی خوبان روان شده
ذکر دل اهل یقین،یا رَحمة لّلعالمین
روح ِ ایمان ِ ما،نور ِ قرآن ِ ما
کاش قربانی شود،در راهت جان ما
تمام ِ عُمر نوکری میکنم برایت
برای تو ، وَ به اولاد و بچه هایت
رسولُ الله، ای همه هستیَم فدایت
ابالقاسم،یا رسول الله یا محمد...
ای مظهر ِ جَلَوات ِ حیّ سرمدی
حجت الله،صادق ِ آل ِ محمدی
آمدی ای شمس دلها،گل یاس ِ باغ ِ زهرا
ای خورشید ِ عیان،ای شاه ِ اِنس و جان
از نور ِ روی تو،شد نورانی جهان
بنفسی انت،جلوه ی حیّ سرمدی تو
بنفسی انت،صادق ِ آل احمدی تو
بنفسی انت،نور چشم محمدی تو
ولیُ الله یبن الزهرا یا حجتَ الله...
متن اشعار میلاد پیامبر و امام جعفر صادق (ع)
ز یک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا
که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را
دو مرآت جمال حق دو دریای کمال حق
دو نور لایزال حق دو شمع جمع محفل ها
دو وجه الله ربانی دو سر الله سبحانی
دو رخسار سماواتی دو انسان خدا سیما
دو عیسی دم دو موسی ید دو حسن خالق سرمد
یکی صادق یکی احمد یکی عالی یکی اعلا
یکی بنیانگر مکتب یکی آرنده ی مذهبی
یکی انوار را مشعل یکی اسرار را گویا
یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم
یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا
یکی نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر
یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا
رسد آوای قال الصادق و قال رسول الله
به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا
یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه
دو تن اما چو ذات یک تا هر دو بی همتا
محمد کیست جان جان جان عالم خلقت
که گر نازی کند در هم فرو ریزد همه دنیا
محمد کیست روح پاک کل انبیا در تن
که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا
محمد کیست مولایی که مولانا علی گوید
منم عبد و رسول الله بر من رهبر و مولا
محمد از زمان ها پیشتر می زیست با خالق
محمد از مکان پیموده ره تا اوج او دانی
محمد محور عالم محمد رهبر آدم
محمد منجی هستی محمد سید بطحا
محمد کیست آنکو بوده قرآن دفتر مدحش
که وصفش را نداند کس به غیر از قادر دانا
محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز
چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را
وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم
کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا
ششم مولا ششم هادی ششم رهبر ششم سرور
که هم دریای شش گوهر بود هم در شش دریا
صداقت از لبش خیزد فصاحت از دمش خیزد
فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا
بسی زهاد و عبادند بی مهرش همه کافر
بسی عالم بسی عارف همه بی نور او اعمی
دو خورشید منیر او هشام و بو بصیر او
دو کوه حکمت و ایمان دو بحر دانش و تقوی
مرا دین نبی مهر علی و مذهب جعفر
سه مشعل بوده و باشد چه در دنیا چه در عقبی
در دیگر زنم غیر از در آل علی هرگز
ره دیگر روم غیر از ره این خاندان حاشا
بهشت من بود مهر علی و مهر اولادش
نه از محشر بود بیمم نه از نارم بود پروا
سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پیکر
اگر گردم جدا یک لحظه از ذریه ی زهرا
از آن بر خویش کردم انتخاب نام میثم را
که باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا
اشعار میلاد امام جعفر صادق (ع)
هفده ماه ربیع هست ومدینه غرق نور است
بهر میلاد پیمبر شهر در شادی وشور است
بیت مولا حضرت باقر چراغان است زین رو
همزمان ازبهر میلادی دگر غرق سرور است
حق عطا کرده پسر بر پنجمین ماه ولایت
وز طلوع ماه رویش آسمانها غرق نوراست
نام او جعفر بود کز سوی پیغمبر رسیده
صادق است وبا وجودش ،صدق در اوج ظهور است
او ابا عبدا...وفاضل،لسان الحق وصابر
عالم آل محمد(ص)بوده مولایی فکور است
دین جدش را کند احیا با علم الهی
با تلاشش شبهه ها از پیکر اسلام دور است
عالمان گردند جمله وامدار علم صادق
دشمن دین روبرویش جاهلی ناشی وکور است
شیعه را از بعد مولا،جعفری مذهب شمارند
این لقب هر شیعه ای را علت فخر وغرور است
روز عید است و ز مهدی عیدی خود را طلب کن
عیدی ما شیعبان تعجیل در وقت ظهور است
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته