برترینها: همین چند وقت پیش بود که برنامهاش در فضای مجازی با واکنشهای مختلفی از دو طیف مواجه شد، طیفی که اساسا این نوع از برنامهسازی را مناسب با مختصات فضای مجازی میدانستند و دستهای دیگر که با یادآوری جریانسازیهای او، با این دست از برنامهسازیها مخالف بودند.
عادل فردوسیپور به واسطه چند دهه برنامهسازی و گزارشگری در تلویزیون حالا چهرهای شناختهشده برای هر فوتبالدوستی است حتی آنهایی که علاقهای به جدالهای مستطیل سبز ندارند حتما یک بار به تماشای برنامههای او نشستهاند و نامش را در لابهلای اخبار دیدهاند. مدیران صداوسیما اما به یکباره و در تصمیمی خلقالساعه او را به کناری راندند تا برنامه ورزشی «نود» که تا سالهای متوالی بهعنوان برگ برنده شبکه سه سیما شناخته میشد و گاه نظرسنجیهای انجام شده در آن رکورد مخاطبان سیما را جا به جا میکرد، به تعطیلاتی بدون بازگشت برود.
این زنجیره اما قطع نشد و دامنه آن به گزارشهای فوتبالی فردوسیپور هم رسید. او اما بعد از آنکه یک بار به دعوت ایافسی گزارشگری فینال لیگ قهرمانان آسیا در خاک قطر را انجام داد، ۵ سال و نیم بعدتر با همکاری پلتفرم ۳۶۰ و آپارات اسپرت، بازی دو تیم رئال مادرید و میلان در چارچوب رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا را در خاک ایران گزارش کرد. بازیای که گرچه تنها ساعاتی مانده به آغازش خبرش از سوی برنامهسازانش اعلام شد اما خیلی زود فوتبالدوستان توانستند به تماشایش بنشینند و بریده گزارشهای او را در فضای مجازی همرسانی کنند تا دوئل محبوبیت و مشروعیت میان فردوسیپور و صداوسیما وارد فاز تازهای شود.
اما استقبال از گزارشهای اخیر عادل فردوسیپور نشان میدهد بهرغم تلاش مدیریت تلویزیون برای حذف این برند، او هنوز چهرهای محبوب است و به پشتوانه سرمایه اجتماعیای که برای خود جمع کرده، در هر بستری میتواند جریانساز باشد. این سرمایه اجتماعی اما اتفاقی به دست نیامده و یکی از مهمترین موضوعاتی که در این امر تأثیر داشته کنشهای اجتماعی فردوسیپور در مقاطع مختلف بوده است. این کنشهای اجتماعی تنها معطوف به دوره حضور او در تلویزیون نیست بلکه در دوره پساسیما هم ادامهدار بود. برای مثال در همان دوره پخش برنامه «نو» او در واکنش به واقعه تلخ پلاسکو کلیپی با صدای خودش در وصف جانباختگان این حادثه از این برنامه روی آنتن برد تا نشان دهد در قاب یک برنامه فوتبالی هم میتوان نسبت به احساسات عمومی جامعه بیتفاوت نبود. یک سال بعدش در زمان وقوع حادثه نفتکش سانچی، باز هم از کنارش بیتفاوت عبور نکرد و در برنامهاش یادی از قربانیان این اتفاق کرد. گزارشهای خاصش از طرفداران مناطق محروم، پوشیدن لباس مشکی در زمان فوت مرحوم حجازی و... از جمله دیگر کنشهای غیرمرسوم او در قاب تلویزیون بود که علاقهمندان و طرفدارانش هنوز هم آنها را به یاد دارند. او در جدایی از تلویزیون هم همچنان در بزنگاهها حضور داشت، همین دو سال پیش بود که عکسی از عادل فردوسیپور در شبکههای اجتماعی دست به دست شد که او را کنار دانشجویان در سفره وسط حیاط دانشگاه شریف نشان میداد. او استاد دانشگاه شریف است و با این حرکت در ماجرای یک اعتراض دانشجویی به ممنوعیت سلف مشترک، با دانشجویان همراه شد، موضعگیریهای او درباره عدم مهاجرت و ماندن و ساختن ایران هم از دیگر واکنشهای فردوسیپور است که او را در مقاطعی او را در صدر اخبار مینشاند.
فردوسیپور این چنین برند «عادل» را به اوج اعتبار و محبوبیت در میان عامه مردم رساند و برای آن کسب اعتبار کرد. او در کنار فعالیتهای حرفهای خود در حوزه فوتبال و گزارشگری، همواره نیم نگاهی به تحولات اجتماعی داشته است و از همین معبر بهواسطه بیتفاوت نبودن، خودش را به جایگاهی رسانده که جامعه هم نمیتواند نسبت به او بیتفاوت باشد. اینها نشانههای سرمایهای است که صداوسیما با کجسلیقگی از دست داد و به استناد گزارشهای اخیر عادل میتوان گفت با هوشمندی پلتفرمها بستر تازهای برای بروز و ظهور پیدا کرده است؛ اعتباری که گامبهگام افزایش پیدا کرده و فردوسیپور بهخوبی نشان داده راهورسم صیانت از آن را بلد است.