به گزارش سرویس سیاسی تابناک، با پیروزی ترامپ در انتخابات اخیر آمریکا زمزمههای تازهای از احتمال مذاکره مستقیم دوباره با آمریکا به گوش میرسد؛ احتمالا اغلب ما مذاکره با آمریکا را با مذاکره بر سر مسائل هستهای و توافق موسوم به برجام، به خاطر میآوریم. گفتگوهای صورت گرفته در دهههای پیشین و تبعاتی که هر یک داشتهاند چندان در میان افکار عمومی پررنگ نیست، اما به واقع موضوع مذاکره با آمریکا از همان ماههای ابتدایی انقلاب اسلامی یک مسئله و در برخی نقاط چالش مهمی برای حاکمیت بوده است. به بهانهی زمزمههایی که در آغاز بدان اشاره شد، قصد داریم در این نوشتار به تاریخچه روابط فی ما بین در دوران هر یک رؤسای جمهور آمریکا بپردازیم.
• ۱۹۷۹ - ۱۹۸۱ جیمی کارتر
با پیروزی انقلاب اسلامی بنا بر سابقه موجود آمریکا در حمایت از رژیم طاغوتی شاه و همچنین تحرکات ابتدای انقلاب، مذاکره با این کشور جزو خطوط قرمز به حساب میآمد، اما دیری نپایید که رویکرد آمیخته به تساهل و تسامح بازرگان و دولت موقتش، روند مواجهه با آمریکا را تغییر داد. آنان که برقراری رابطه با آمریکا را فرصت خوبی میپنداشتند، مستقیم یا غیرمستقیم در سخنان خود به این موضوع اشاره میکردند و به طرف مقابل چراغ سبز نشان میدادند؛ برای مثال یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی مهندی مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت در مصاحبهای با نیویورک تایمز گفته بود: «دولت ایران مشتاق است روابط خوب خود با آمریکا را از سر بگیرد» که البته این دست سخنان با واکنشهای منفی از سوی اقشار جامعه مواجه میشد و امام خمینی بعنوان رهبر انقلاب بر محدود کردن رابطه با آمریکا و به مرور قطع کامل آن تأکید داشتند؛ هرچند آمریکاییها از چنین موضعگیریهایی بسیار خرسند بودند.
یکی از نخستین ملاقاتها پس از پیروزی انقلاب، دیدار صدرحاج سیدجوادی، وزیر دادگستری دولت موقت با کاردار سفارت آمریکا بود؛ در این دیدار هم چراغ سبز نشان دادنها ادامه داشت و وی با اشاره به پیشینه مثبت روابط ایران و آمریکا، ذکر کرد دلیلی برای نداشتن روابط نزدیک و سودمند دوجانبه وجود ندارد.
دیدار بعدی، مذاکرات بازرگان با برژینسکی، معاون امنیتی کارتر بود. دولت الجزایر برای شرکت در سالگرد استقلال خود از سران برخی کشورها من جمله نخست وزیر ایران دعوت به عمل آورده بود که در حاشیه این مراسم و در روز ۱۰ آبان ۵۸ بازگان مطابق آنچه پیش از سفر با سفارت آمریکا در تهران هماهنگ شده بود با برژینسکی دیدار و گفتگو کرد؛ هرچند که هیچوقت جزئیات این دیدار به طور کامل مشخص نشد و ابهامات متعددی پیرامون آن وجود داشت، اما شعله خشم ملتی که به دلایل متعددی از آمریکا عصبی بودند را برافروخت و به یکی از دلایل تسخیر سفارت آمریکا در سه روز بعد این دیدار منجر شد.
تسخیر سفارت صفحهی تازهای در روابط ایران و آمریکا گشود و آزادی گروگانها گفتگوها و دیدارهای متعددی را در پی داشت؛ مهرماه سال ۵۹ کمیسیون ویژهای جهت رسیدگی به این مسئله تشکیل شد که آیتالله خامنهای، محمد موسوی خوئینیها، محمد یزدی، علیاکبر پرورش، سید محمد خامنهای، سید محمدکاظم موسوی بجنوردی و علیاکبر ناطق نوری اعضای آن بودند در ادامه، اما بهزاد نبوی مسئول مذاکره با آمریکا شد که در نهایت با میانجیگری الجزایر، بیانیه الجزایر امضا شد؛ ایران به صورت فوری احکام مربوط به خود را اجرا نمود ولی با بدعهدی آمریکا در عمل به تعهدات خود مواجه شد و بخش عظیمی از اموال ایران آزاد نشد.
در کشاکش این دیدارها، بنیصدر اذعان داشته امام خمینی برای حل موضوع گروگانها صادق طباطبایی را برای مذاکره با وارن کریستوفر، معاون وزیر امور خارجه آمریکا به آلمان فرستاده بود. بر اساس برخی ادعاها نیز مهدی و حسن کروبی در مادرید با ویلیام کیسی رئیس ستاد انتخاباتی ریگان دیداری داشتهاند که به آنها گفته شده علاقهمند هستند آزادی گروگانها به بعد از مراسم تحلیف ریگان موکول شود هرچند که در نهایت پیش از آن رقم خورد.
• ۱۹۸۱ ـ ۱۹۸۹ رونالد ویلسون ریگان
دولت ریگان همزمان با جنگ ایران و عراق بود که به یکی از جنجالیترین نقاط مراودات بین ایران و آمریکا تبدیل شد و در داخل آمریکا به «ایران گیت» معروف شد؛ آمریکا با امید به نقشآفرینی ایران در آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان به صورت مخفیانه به ایرانی که در تحریم تسلیحاتی به سر میبرد به مدت یک سال و نیم تسلیحات میفروختند هرچند که همان زمان در تریبونهای رسمی از عدم سازش با ایران سخن میگفتند و آن را حامی تروریسم بینالمللی معرفی میکردند. سفر مک فارلین به ایران با همراه داشتن کیک کلید به نشانهی گشایش روابط میان دو کشور یکی از نقاط مهم این ماجرا محسوب میشود؛ گفته میشود حسن روحانی، محمدعلی هادی نجف آبادی، محسن کنگرلو، احمد وحیدی و فریدون وردینژاد مقاماتی هستند که در جریان مذاکرات این سفر حضور داشتهاند.
آیتالله خامنهای، رئیس جمهور وقت در همان ایام پیرامون این مسئله فرموده بودند: «من گزارش تاور را که توسط هیات انتصابی از طرف ریگان تهیه شده خواندم و متوجه شدم که جریان این معاملات تسلیحاتی در میان مردم آمریکا با آنچه مورد نظر ماست بسیار فرق دارد تا آنجا که ما اطلاع داشتیم معامله تسلیحات در قبال گروگان نبود برای سلاحهای دریافتی پول پرداخت کردیم، اما فروشندگان این سلاحها همچنین از ما درخواست کردند که از نفوذ خود برای آزاد سازی گروگانها استفاده کنیم و، چون مخالف چنین اقدامی نبودیم و هیچ اشکالی در کمک به آزادی گروگانها نمیدیدیم موافقت کردیم بنابر این معامله ما در قبال گروگان نبود بلکه با پرداخت پول بود و طرف معامله هم دلالان بینالمللی بودند.»
به موجب تبعاتی که گریبانگیر آمریکا شد دولت ریگان برای بازسازی وجهه خود، در جنگ ایران و عراق به طور علنی ورود کرد و با قدرت افزونتری به یاری عراق شتافت.
• ۱۹۸۹ـ۱۹۹۳ بوش پدر
یکی از مشهورترین تعاملات میان سران دو کشور در این بازه تماس تلفنی بوش با دفتر ریاست جمهوری وقت است که مطابق خاطرات هاشمی و بیان وی در خطبههای نماز جمعه، گویا فرد دیگری خود را به جای رئیس جمهور جا زده بود و با بوش صحبت کرده بود.
به جز این مورد، اما مذاکرات متعدد و بعضاً مخفیانهی دیگری در این بازه میان نمایندگان دو طرف صورت گرفت که آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان را میتوان نتیجه آن دانست.
• ۱۹۹۳ـ۲۰۰۱ بیل کلینتون
از مهمترین موضوعات مورد مذاکره در این دوره که تا اوایل ریاست جمهوری بوش هم ادامه یافت مذاکره پیرامون در افغانستان بود که نهایتاً منتج به مشارکت ایران در خروج طالبان و بازگرداندن صلح به این کشور شد.
از دیگر دیدارهای مهم در این بازه ملاقات کروبی، رئیس وقت مجلس با نمایندگان آمریکایی در حاشیه اجلاس پارلمانهای دنیا بود؛ این دیدار اولین و آخرین گفتگوی یک رئیس مجلس با مقامات آمریکایی محسوب میشود.
• ۲۰۰۱ـ۲۰۰۹ جورج بوش
نقشآفرینی مجلس در روابط با آمریکا به مجلس هشتم نیز تسری یافت؛ در این ایام سناتورهای آمریکایی نامههای متعددی برای مجلس ارسال کردند. از مهمترین موارد رخ داده در این مجلس دیدار و گفتگوی سه تن از نمایندگان وقت محمدرضا تابش، غلامرضا مصباحی مقدم و کاظم دلخوش با یکی از نمایندگان کنگره در حاشیه سفرشان به اجلاس بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، بود.
در این زمان و پس از ۱۱ سپتامبر مبحث اصلی مورد مذاکره بین طرفین موضوع عراق بود؛ حسن کاظمی قمی، سفیر چقت ایران در عراق بعنوان رییس هیأت ایرانی مذاکرهکننده با آمریکا در موضوع عراق مشخص شد و مذاکرات را پیش برد. آنچه موکداً بدان اشاره میشود این است که تیم مذاکرهکنندهی ایرانی دارای یک خط قرمز مشخص بود: مذاکره تنها پیرامون عراق.
در این دوره آمریکا سیاست پیچیدهای را پیش میبرد؛ از یک سو ایران را متهم به مداخله در عراق و حمایت از تروریسم میکرد، از سوی دیگر به کنسولگری ایران در اربیل حمله و ۴ دیپلمات ایرانی را اسیر میگرفت و با ایران پای میز مذاکره مینشست. در نهایت، اما این مذاکرات به نتیجه خاصی نرسید چرا که آمریکا در مذاکرات صرفاً به دنبال پیشبرد اهداف خود بود که با اعتراض طرفهای ایرانی مواجه شد و به دلیل همین یکسویه بودن، مذاکرات قطع شد.
• ۲۰۰۹ـ ۲۰۲۴ باراک اوباما، دونالد ترامپ و جو بایدن
به دلیل نزدیکی تاریخی از این بازه ۱۵ ساله تصویر پررنگتری در اذهان وجود دارد؛ در این مدت مذاکرات گروه ۵+۱ با ایران پیرامون مسائل هستهای انجام میشد و نخستین دیدار دوجانبه در مهر ۸۸ میان ویلیام برنز، نماینده آمریکا در مذاکرات ژنو با سعید جلیلی، دبیر وقت شورای عالی امنیت در حاشیه این مذاکرات صورت گرفت. این مذاکرات تا پایان دولت دهم همچنان ادامه داشت و در پایان دولت محمود احمدینژاد، معاونین وزرای خارجه دو کشور در عمان با یکدیگر مذاکرهای داشتند.
با روی کار آمدن روحانی مذاکرات پیرامون برجام انجام میشد که در نهایت به توافق منجر شد، وزرای خارجه ایران و آمریکا نیز بارها با یکدیگر دیدار داشتند؛ در این زمان رؤسای جمهور دو کشور با یکدیگر به طور تلفنی گفتگو داشتند که برای نخستین بار پس از قطع روابط میان دو کشور اتفاق میافتاد.
در زمان بایدن که با ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی همزمان بود؛ خبرها و بعضاً شایعههای مختلفی پیرامون از سرگیری مذاکرات و توافق با آمریکا به گوش میرسید، اما نهایتاً به نتیجهای منجر نشد.
بر اساس آنچه در آیینهی تاریخ به چشم میخورد مذاکره بعدی ایران و آمریکا در دوره دوم ترامپ چندان دور ذهن نیست و البته نتیجهی مذاکره با آمریکا بر اساس تجربه های گذشته هم چندان دور از تصور نیست، اگر بناست مجددا وارد فاز مذاکره مستقیم و توافق با این کشور شویم میبایست تغییر رویکردی رخ دهد و سیاستگذاریها بازتعریف شوند تا با اتفاق پرتکرار بدعهدی دیدن در عین عمل کامل به تعهدات، مواجهه نشویم.
واقعیت این است که ایران مذاکره کنندگان قوی تر می خواهد، شاید سخت ترین دوره مذاکرات ایران و آمریکا در پیش باشد.
زهرا مطهری