مهار گرانی یا گران کردن؛ دولت برای کدام برنامه دارد؟!
روزنامه کیهان نوشت:
این روزها در کوچه و بازار و رسانه حرف از گرانی است. کالایی «گران شد» و یا «گران میشود» از جمله بحثهایی است که حول اقدامات دولت میگردد. همینطور که مسئله گرانی برخی از کالاها مانند بنزین بر سر زبانهاست به یکباره دیده میشود که مثلا خودروسازان به افزایش ۳۰ درصدی محصولات خود اقدام میکنند. طی سه ماهی که از تشکیل دولت میگذرد، خبری که مردم میشنوند، گرانی است. موضوعی که گویا تداوم دارد خصوصا اینکه برخی از اقتصاددانان نیز با خوانش بودجه آینده عنوان کردهاند تصمیمات و اهداف دولت در گرانی کالاهای مختلف بسیار مشخص و مبرهن است.
افزایش قیمت کالاهای مختلف در این عرصه قابل توجه است. شیر خام در مهرماه امسال گران شد که طی آن قیمت 4 قلم لبنیات بدون ابلاغ دولت رو به فزونی رفت. قیمت خودرو نیز در 27 آبان سال جاری صعودی شد. قیمتها در برخی موارد تا ۶۰ میلیون تومان افزایش یافت و این تغییر در هر دو بازار داخلی و مونتاژی مشاهده شد. افزایش قیمت حاملهای انرژی نیز بحثی بود که میان دولت و مجلس رد و بدل میشد. در این بین حتی اخباری از افزایش ۶۰ درصدی بلیت هواپیما شنیده شد که خوشبختانه تکذیب شد. اما بلیت قطارهای ۵ ستاره ۳۰ درصد گران شد. هرچند که این دو مورد جزو نیازهای ضروری مردم نیستند اما تکمیلکننده پازل «گران شد» و «گران میشود» در چهارماهه اخیر شد.
با این اوصاف همه جا تیر و ترکشهای گرانی کالاهای مختلف دیده میشود. اما با پرسش این سؤال که دولت با توجه به وعدههای رئیسجمهوری برای یکی کردن سفره مردم و مسئولین و نگاه به افراد کمتر برخوردار و قشر متوسط جامعه، چه برنامهای دارد؛ وزیر اقتصاد به وضوح بیان میکند که خواهان سرکوب کردن قیمتها نیست!
******
چماق آبی، هویج نارنجی
روزنامه وطنامروز نوشت:
پیرامون قطعنامه صادره شورایحکام آژانس انرژی اتمی علیه ایران چند نکته مهم را باید مد نظر قرار داد.
1- لحن «بیانیه تروئیکای اروپا شامل آلمان، انگلیس و فرانسه» و «قطعنامه شورای حکام آژانس انرژی اتمی» نشان میدهد طرف غربی این بار قرار نیست امکان هیچ گشایش اقتصادیای را فراهم آورد. این بار در شروع کار هیچ هویج و آبنباتی در کار نیست. این بار مذاکرات با چماق شروع شده است. طرف غربی بدون انجام هیچیک از تعهدات برجامی، انتظار دارد ایران همه تعهدات برجامی را به اجرا بگذارد. بدون رفع هیچیک از موارد تحریمی، انتظار دارد ایران با فشار بیشتر، این بار بر سر امنیت ملی خود در وضعیت خطرناک زیر آستانه جنگ عقبنشینی کند.
2- جهان شباهتی به جهان سالهای 1392 تا 1396 ندارد. قدرت ایجاد اجماع طرفهای غربی علیه ایران، بسیار پایین آمده است. دیگر دلار همچون قبل ظرفیت تبدیل شدن به سلاح را ندارد. ابزار تحریم آمریکاییها دیگر قدرت قبل را ندارد.
3- غرب آسیا هیچ شباهتی به غرب آسیای ابتدای دهه قبل ندارد. امروز در این منطقه کشتار به شکل وسیع و مدرن آن اتفاق میافتد. رژیم اسرائیل دست به یک نسلکشی تمامعیار زده؛ آن هم پیش چشم همگان. در این میان هیچ چیز از ساختار روابط بینالملل گرفته تا قدرتهای غربی، مانع این رژیم نشده است. گویا سگهای پاسبان ارزشهای غربی، نقض این ارزش را جز برای شهروند سفیدپوستِ کلهبور اروپایی به رسمیت نمیشناسند. رژیم به شکل غیرقابل انکاری ثابت کرده است صلاحیت داشتن سلاحهای کشتار جمعی را ندارد. در این وضعیت واضح است ایران با فشار سیاسی، گزینههای تضمینکننده امنیت خود را کنار نخواهد گذاشت. در وضعیتی که ایران در برابر رژیم مهاجم صهیونی در آستانه جنگ تمامعیار قرار دارد، فشار سیاسی برای حذف گزینه «گریز هستهای» از روی میز گزینههای تهران، یعنی کمک به رژیم اسرائیل برای حمله بیشتر و بزرگتر به ایران. این تلقی ایرانی از سیاست اروپایی باید به اطلاع طرفهای اروپایی برسد.
4- تجربه نشان داده ترامپ بیشتر اوقات مایل است خود را پلیس خوب نشان دهد تا پلیس بد. او به هویجنمایی تمایل بیشتر دارد تا چماقنمایی. با این حال نباید فراموش کرد اخلاق آمریکایی همواره و در نهایت سر از خشونت عیان و عریان درمیآورد.
با لحاظ همه این موارد گمانه معتبر این است که در طرفهای غربی تغییر نقش اتفاق افتاده است. اروپایی که تا امروز نقش پلیس خوب را داشت، در حال تبدیل شدن به پلیس بد است. به نظر میرسد اروپاییها بازیگری در نقش چماق را برگزیدهاند. لباسی بر تن کردهاند که برایشان بسیار گشاد است. حال در این شرایط بزودی باید منتظر هویج نارنجی بود. به نظر میرسد در ماجرای پرونده هستهای ایران، ترامپ علاقهمند شده نقش هویج و پلیس خوب را بازی کند، البته بعید است او بازی در این نقش را برای مدت طولانی ادامه دهد.
******
یارانه آبان و ۴ نمره منفی برای دولت
روزنامه خراسان نوشت:
این که دولت یارانه آبانماه را با تاخیر واریز کرد، از چهار زاویه قابل نقد است؛ زاویه اول که از همه هم مهمتر است اثر مستقیمی است که روی زندگی طیفهای مهمی از مردم میگذارد، طبق محاسبات مرکز آمار ایران ۴۸ درصد درآمد دهک دهم روستایی از محل همین یارانهها تامین میشود، این عدد برای دهک نهم به حدود ۳۰ درصد میرسد و… همچنین برای حداقل ۳۰ درصد جامعه این عدد مقدار قابل اعتنایی است که روی آن حساب کردهاند و کم و زیاد کردن و دیر یا زود واریز شدنش روی زندگی آنها و تامین مایحتاج اولیهشان مؤثر است، لذا این تأخیر مستقیم روی زندگی آنها اثر منفی میگذارد و موجب تولید نارضایتی و تشویش میشود. زاویه دوم به پایگاه اجتماعی خود دولت مربوط است، اهمال در پرداخت یارانه در کنار خبر رفع انسداد از رجیستری آیفون و... موجب ریزش قطعی و بزرگ در پایگاه اجتماعی دولت در بخشهای مستضعف جامعه میشود و القای این فضا که دغدغههای دولتی صرفاً مربوط به طبقات متوسط و متوسط رو به بالاست.
از کنار هم قرار دادن این دو خبر، کار پیچیده و دشواری نیست و دولت هم باید به یاد داشته باشد که در انتخابات اخیر بخش مهمی از آرای خود را از روستاها و طبقات پایین جذب کرده و هر اهمالی از این جنس، کَنده شدن این طیفها از دولت را تسریع میکند. زاویه سوم به پیام بینالمللی این کار برمیگردد، درحالیکه طبق اخبار واصله روال واریز یارانه مانند ماههای قبل قابل انجام بود، تأخیر در انجام آن در روزی که در تروئیکای اروپایی در شورای حکام در حال ایجاد فضای ضدایرانی است، چه معنایی به ذهن متبادر میکند؟ ارسال این پیام در روند مواجهه با غرب و نیروهای نیابتی آن در منطقه چه اثری میگذارد؟ حتی اگر بنا باشد مذاکرهای صورت بگیرد این اقدام مقوم توان تیم ایرانی است یا تضعیفکننده آن؟ زاویه چهارم به پاس گلی برمیگردد که به برخی گروههای داخلی ارسال شده است. به موضعگیریهای علنی برخی سیاسیون نگاه نکنید، عدهای از جریانات داخلی در حال چرتکه انداختن هستند و با خود میگویند مسعود پزشکیان برف تهران را هم نخواهید دید، این جریان فارغ از آثار مخرب بینالمللی و بدون درنظر گرفتن ملاحظات و رهنمونهای رهبر انقلاب پایان زودهنگام دولت را دور از دسترس نمیدانند. در چنین شرایطی اهمالکاری در ماجرای یارانهها یک پاس گل قطعی به این جریان است.
******
ایران آماده مذاکره مستقیم با آمریکا است
حمیدرضا جلاییپور، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با خبرآنلاین به موضوع مذاکره میان ایران و آمریکا پرداخته و از آن دفاع کرده است. بخشهایی از این مصاحبه به شرح زیر است:
* به نظر من سیاست خارجی یک بعدی جمهوری اسلامی (که بیشتر تمرکزش بر دفاع از شبکه مقاومت و قدرتهایی مثل چین و روسیه بود) دارد به «سیاست خارجی متوازن و مبتنی بر منافع ملی و کار با همه قدرتهای بزرگ و کوچک جهان» تغییر میکند.
* من تغییرات فوق را مثبت ارزیابی میکنم. ممکن است که گفته شود آمریکا و اروپا هنوز برای مذاکره با جمهوری اسلامی آماده نیستند. بله الان آماده نیستند اما مهم این است که از هم اکنون ایران برخلاف گذشته برای مذاکره مستقیم با آمریکا آماده است. چون برای حل مشکلات میان ایران و آمریکا و مخصوصا رفع تحریمها راهی جز مذاکره نیست و تهدید ایران در گذشته جواب نداده و در آینده هم جواب نمیدهد.
* اتفاقا نه فقط تحریم و تهدید آمریکا و اروپا علیه ایران جواب نمیدهد بلکه بر ظرفیت توان هستهای ایران میافزاید. راه حل مشکلات مذاکره است و خود ترامپ هم کمی این حرف را میفهمد. اگر ایران با آمریکا و اروپا وارد مذاکره شود (که میشود) آنگاه جمهوری اسلامی با چین و روسیه هم بهتر میتواند تعامل کند.
******
بازگشت روحانی به سیاست با پرواز در خواب
روزنامه فرهیختگان با اشاره به روایت اخیر حسن روحانی درباره ثبتنام خود در کارزار انتخابات ریاستجمهوری نوشت:
«با بال چپم (هر دو دستم به بال بدل شده بود) آقای خاتمی را زیر بالم گرفتم و او را بردم به بالا، به آسمان!» روحانی این خواب را روایت میکند تا به اینجا برسد که یک سالی طول کشیده که از فکر نامنویسی در انتخابات ریاستجمهوری، به تصمیم برای انتخابات برسد. این روایت البته روز گذشته و با فاصلهای ۱۱ ساله منتشر میشود. در این مدت البته روحانی، خاطرات و روایتهای متفاوتی از دوران ریاستجمهوری خود منتشر کرده است. اما روایت او از نامنویسی در انتخابات ریاستجمهوری و خواب عجیبش بازتاب زیادی داشته است. انتشار چند وقت یکبار این خاطرات چند پیام دارد و آنهم این است که روحانی سعی دارد تا از حذف شدن خود در عرصه سیاسی جلوگیری کند، انتشار چندوقتیکبار خاطرات تا حد زیادی از حذف شدن نام او در خاطر افکار عمومی جلوگیری میکند، اما این سؤال وجود دارد که تلاش او برای باقی ماندن در اذهان، آیا کمکی به احیای هویت سیاسی او نیز میکند یا اینکه او با انبوهی از چالشهای سیاسی که برای خود درست کرده است صرفاً باید به حفظ هویت تاریخی خود اکتفا کند.
حسن روحانی، که در سالهای ابتدایی ریاستجمهوری خود به عنوان یکی از چهرههای کلیدی در مدیریت سیاسی و دیپلماتیک کشور شناخته میشد، اکنون با چالشهای متعددی در فضای سیاسی ایران روبهرو است. مسیر عملکردی او، بهویژه در دو دوره ریاستجمهوریاش، به همراه تغییراتی که در رفتار و مواضعش پس از پایان دولت ایجاد شد، او را در موقعیتی متفاوت از گذشته قرار داده است. یکی از مهمترین چالشهایی که روحانی با آن مواجه است، تغییر مواضع و گرایشهای او به سمت رادیکالیسم سیاسی، بهویژه در دوران تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ است. زیر سؤال بردن اعدامهای تروریستهای دهه ۶۰ با هدف کاهش آرای سید ابراهیم رئیسی به عنوان رقیب انتخاباتی اوج این اظهارات ساختارشکنانه بود که باب تداوم بهانهجوییهای حقوق بشری علیه ایران را فراهم کرد. در این دوره، روحانی با اتخاذ مواضع تند علیه نظام، اتهاماتی سنگین و بیسابقه مطرح کرد که موجب ایجاد شکاف جدی میان او و بخشهای مختلف نظام شد. این رویکرد فضای اعتماد میان او و نهادهای حاکمیتی را دچار بحران کرد. این تغییر مسیر، بهتدریج جایگاه روحانی را در ساختار قدرت کاهش داد و او را از دایره تصمیمگیری در نظام دور کرد. حتی پس از پایان دولت، این فاصله همچنان ادامه داشت و در مواردی به در حاشیه رانده شدن کامل او انجامیده است.
روحانی همچنین در سالهای اخیر شاهد کاهش چشمگیر پایگاه اجتماعی خود بوده است. این کاهش محبوبیت، به دلایل متعددی از جمله عملکرد اقتصادی ضعیف دولت دوم او، افزایش تورم و ناکامی در تحقق وعدههای انتخاباتی رخ داد. نارضایتی عمومی از وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور در سالهای پایانی دولت او، سبب شد تا پایگاه مردمی روحانی نیز به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کند. بنابراین درحالی که روحانی مدعی است درخوابی دیده که خاتمی را زیر بال و پر گرفته و بالا میبرد در اواخر دوران ریاست جمهوری او چهرههای اصلاح طلب برای نیفتادن از چشم مردم و کاهش محبوبیتشان بین مردم رویکرد مرزبندی حداکثری با دولت روحانی را در پیش گرفتند. در نتیجه، روحانی نهتنها نتوانسته است جایگاه خود را در میان نخبگان و جریانهای سیاسی حفظ کند، بلکه حمایت عمومی نیز از او سلب شده است. این وضعیت، توانایی او برای بازگشت به میدان سیاست بهعنوان یک بازیگر تأثیرگذار را با چالشهای جدی مواجه کرده است.
روحانی در تلاش است تا با اقداماتی مانند انتشار خاطرات، نهتنها روایت خود از تاریخ را ارائه دهد، بلکه جایگاه خود را در فضای سیاسی بازتعریف کند. با این حال، رقابت در فضای سیاسی کنونی برای او چالشهای بسیاری دارد. روحانی برای بازگشت به فضای سیاسی، نیازمند تغییراتی در استراتژی خود است. او باید بتواند با ترمیم روابط خود با جناحهای مختلف و بازسازی پایگاه اجتماعی، نقشی مؤثر در معادلات سیاسی آینده ایفا کند. با این حال، این مسیر برای او دشوار خواهد بود. انتشار خاطرات و سایر اقدامات اخیر روحانی نشان میدهد که او در تلاش است تا همچنان در فضای سیاسی حضور داشته باشد. اما با وجود محدودیتهایی مانند رادیکالیسم گذشته، کاهش پایگاه اجتماعی و رقابت با چهرههای قدرتمند، بازگشت به جایگاه تأثیرگذار برای او کار آسانی نخواهد بود. روحانی اگرچه همچنان یک شخصیت مهم در تاریخ سیاسی معاصر ایران است، اما باید راهی جدید برای تعریف نقش خود در آینده پیدا کند.
******
نسخه جدید لاریجانی
روزنامه سازندگی نوشت:
سخنان علی لاریجانی در گفتوگو با سایت رهبر انقلاب و توئیت جدید وی واجد سه معنا بود. اول آنکه، بر «توافق جدید» تاکید مجدد کرده بود و دوم آنکه طرفهای واسط را نیز حذف و از گفتوگوی مستقیم بین ایران و آمریکا برای رسیدن به تفاهم جدید سخن گفته بود. امری که تاکنون سابقه نداشته که دو طرف، بدون حضور کشوری ثالث یا اروپایی برای حل مشکلات خود، پشت یک میز بنشینند و سوم آنکه گفتوگوی ایران و آمریکا، اسرائیل را نیز آچمز خواهد کرد زیرا علیه جنگطلبی نتانیاهو است. اگرچه برخی توضیح دوم لاریجانی را که در مصاحبه آمده بود یک عقبنشینی نرم تعریف و تلقی کردند اما به نظر میرسد نهتنها این توضیح و توئیت بوی عقبنشینی نمیدهد بلکه مقدمهچینی برای آغاز یک اتفاق تاریخی و جدید در مناسبات دو کشور است.
گفتوگوی مستقیم و بدون پرده و واسطه با آمریکا هم موافقان و هم مخالفانی دارد. مخالفان عمدتاً به نقش استکباری آمریکا پرداخته و زیانهایی که این کشور بر ایران وارد کرده، اشاره میکنند و پیشنهاد آن این است که باید دور آمریکا را خط بکشیم و به جای آنکه نگاهی غربگرا داشته باشیم، جهتدهی سیاستهای خودمان را به سوی شرق سوق دهیم و بیش از گذشته، روابطمان را با چین و روسیه و البته هند وسعت ببخشیم. موافقان رابطه با غرب نیز از توازن سیاست خارجی یاد میکنند و البته میافزایند که هیچ دوستی و دشمنیای ابدی نیست. باید متناسب با منافع ملی خود جلو برویم و ضمن رابطه با شرق، پیمانهای خودمان را نیز با غرب مستحکم کنیم و مشخصاً با آمریکا یک بار برای همیشه گفتوگو کنیم تا مشکلات دو کشور حل شود.
از این گذشته باید پرسید، نقش علی لاریجانی در این میان چیست که چنین نسخه جدیدی را برای ایران و آمریکا میپیچد؟ آیا او عهدهدار سمتی شده که از آن بیخبر هستیم و قرار است در ظرفیت جدیدی، نقشآفرینی کند و به کمک نظام بیاید و بال جدیدی برای دولت باشد؟ شواهد نشاندهنده این است که لاریجانی هم چراغ سبزی گرفته و هم چراغ سبزی به آمریکا نشان میدهد تا با یک تیر، دو نشان بزند. هم اروپاییها را به خود آورد و هم اسرائیل و نتانیاهو را نقرهداغ کند. بدینترتیب باید چشمانتظار قدمهای جدیدی بود که در روزهای آتی برداشته میشود. علی لاریجانی در قامت «نماینده ویژه» با اختیارات مشخصی حرکت میکند و نسخه جدیدی را پیشنهاد میدهد. ما از سخنان او با بشار اسد یا مقامات لبنانی چندان چیزی نمیدانیم. آنچه از سفر او بیرون آمد، اندک بود اما اظهارات صریحش در گفتوگو با سایت رهبر انقلاب و پیشنهادش برای توافق جدید، بیانگر این است که ایران مسیر جدیدی را جدا از اروپا آغاز کرده است تا از سد تحریمها بگذرد و آنها را خنثی کند.
******
خودکشی از ترس مرگ، ممنوع!
روزنامه سیاستروز نوشت:
حوزه سیاست خارجی طی هفتههای اخیر با تحولاتی همراه بوده است که محور آن را نیز تشدید رفتارهای ضد ایرانی غرب تشکیل میدهد. از تصویب قطعنامه غیر اصولی در شورای حکام گرفته تا تصویب قطعنامه حقوق بشری ادعایی در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل، از اعمال تحریمها علیه کشتی رانی ایران در شورای اروپا تا تحریم خطوط هوایی و برخی رجزخوانیهای غرب مبنی بر تشدید فشارها و تحریمهای اقتصادی علیه تهران را در این چارچوب میتوان مشاهده کرد. این رویدادها در برخی محافل سیاسی، اقتصادی و رسانهای داخلی و خارجی در حالی برجسته سازی میشود که همزمان نیز دو نسخه در قبال آن مشاهده میشود. نخست آنکه برجستهکنندگان این مسائل، طرح افزایش قیمتها و تورم به عنوان راهکاری برای جبران کسریهای بودجه دولت را مطرح میسازند. این در حالی است که همزمان نیز بخشی سوداگردان و سودجویان نسخههای شکست خوردهای همچون آزادسای نرخ ارز و حذف قیمتگذاری از سوی دولت با ادعای پایان تصدیگری دولتی را مطرح میسازند. دوم آنکه عدهای دیگر با برجستهسازی تهدید ترامپ و مکانیسم ماشه نسخه تن دادن به خواستههای اروپا در قالب امضای افای تی اف، اجرای مذاکرات جدید با اروپا برای نوشتن برجامهای جدید را تجویز میکنند.
هر چند که پیروان این دو دیدگاه بر این ادعایند که به دنبال پیشگیری از تشدید مشکلات اقتصادی کشور در پی آمدن ترامپ و مکانیسم ماشه هستند، اما نگاهی به تاریخ نشان میدهد که تن دادن به هر کدام از این دو نسخه خواسته یا ناخواسته میشود همانکه غرب سالهاست به دنبال آن است. از یک سو غرب همواره بر آن بوده تا با گروگان گرفتن اقتصاد و معیشت مردم و ایجاد قحطی مصنوعی بویژه در حوزه انرژی مردم ایران را از ادامه مقاومت دور سازد چرا که مردم پشتوانه اصلی هر نظام مردمسالار همچون جمهوری اسلامی ایران میباشد و از سوی دیگر نیز برآن بوده تا دولتها را با فشارهای اقتصادی به سمت تن دادن به زیادهخواهیها در لوای توافقنامههای جدید سوق دهند چنانکه ۳۰ سال است که با تمدیدهای اسلو هرآنچه خواستهاند از فلسطینیها و عربها دریافت کردهاند. به عبارتی با گروگانگیری غذای ملتها و درآمدهای نفتی و ارزی دولتها ه دنبال باجخواهی هستند.
با توجه به این حقایق، ترس از ترامپ و مکانیسم ماشه در اصل همان خودکشی کردن از ترس مرگ است حال آنکه حقیقت آن است که ظرفیتهای عظیم داخلی و بیرونی برای مقابله با این تهدیدات وجود دارد بویژه آنکه ملت ایران همواره اثبات کردهاند که با بصیرت و آگاهی در برابر تهدیدات مقاومتی جانانه دارند. راهکار حضور مردم در این میدان نیز دست کشیدن دولتمردان از نسخههایی همچون تورم سازیها و افزایش قیمتهای سوالبرانگیز و دل بستن به برجامهای جدید است که بار دیگر میتواند شکست دشمان ایران زمین را به همراه داشته باشد. با تکیه بر همین ظرفیتها میتوان گفت که خودکشی از ترس مرگ ممنوع.
******
ادعای تازه درباره تابعیت فرزندان ظریف
احمد بخشایش اردستانی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با سایت خبرآنلاین به مسئله اصلاح قانون انتخاب اشخاص در مشاغل حساس و بحث تابعیت آمریکایی فرزندان محمدجواد ظریف اشاره کرده است. بخشهایی از این مصاحبه به شرح زیر است:
* با توجه به قانون مشاغل حساس، اگر اعضای خانواده شامل همسر و فرزندان تابعیت قطعی دارند، آقایان نباید در مشاغل حساس نصب شوند، بنابراین ظریف بر مبنای استعلام ها از وزارت اطلاعات چنین وضعیتی دارد و چرا پزشکیان، ظریف را بر این منصب گذاشته است؟ توضیحات معاون حقوقی رئیس جمهور در پاسخ به این سوال اقناع کننده نبود، لذا گزارش مبنی بر اینکه این سوال حق است و آقای رئیس جمهور تخلف کرده یا خیر، تنظیم شده است.
* یکبار که از پزشکیان سوال پرسیدیم نظرش این بود که اشتباهی نشده، تخلفی صورت نگرفته چراکه معاون راهبردی خیلی معاونت تاثیرگذاری نیست. ضمن اینکه نباید افراد را از قطار انقلاب پیاده کنیم، شاید اگر پیاده کنیم، ظریف اپوزیسیون شود.
* تابعیت فرزندان ظریف قهری نیست. تابعیت قهری یعنی آمریکا به صورت اتومات به فرزند فلانی این تابعیت را بدهد، در صورتی که خود او به همراه همسرش به اداره مهاجرت رفتند و خواستند که این تابعیت به آنها داده شود. منظور این است که سیستم استرالیا، اسپانیا و کانادا به نوعی است که خود به خود تابعیت نمی دهد بلکه باید مراجعه کرد، در نتیجه باید اراده کرد، خواست خود فرد است و قهری نیست اما فرد این شانس را دارد که وقتی به اداره مهاجرت می رود، این تابعیت را می گیرد، بنابراین باید درخواست کرد و اگر درخواست شد، تابعیت را به فرد می دهند، اگر درخواست نشود که تابعیت نمیدهند. تابعیت قهری مربوط به زمانی است که فرد چه مراجعه کند و چه نکند، تابعیت را به او می دهند، لذا در اینجا اراده وجود ندارد.
******
حضور لاریجانی، «وفاق» را تقویت میکند
عباس عبدی در گفتوگو با سایت تابناک درباره ورود مجدد علی لاریجانی به متن سیاست و دیگر مسائل صحبت کرده است. بخشهایی از این مصاحبه به شرح زیر است:
* واقعیت این است که سیاست یکدستسازی مثل مار بزرگ و گرسنهای میماند که دُم خود را تشخیص نمیدهد و برای رفع گرسنگی آن را میخورد و هر چه بیشتر میخورد زودتر به گردن خود میرسد. این سیاستی بود که در خلال تجربه ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ شکست فاحش آن اعلام شد. یکی از آنانی که خواستند ببلعند لاریجانی بود که پس از شکست این سیاست طبیعی است که فعال شود و ظاهراً با چراغ سبز مقامات بالا هم هست. حضور او هم در سیاست رسمی هم میتواند قطعات پازل وفاق را تکمیلتر کند و خیلی هم خوب است.
* همان روز که پزشکیان تایید شد نتیجه معلوم بود برای حذف تندروها است. چون فقط با حمایت و حضور مردم و اصلاحطلبان است که میتوان بساط این گروه را جمع کرد. دلیلش گرسنگی بیش از حد این مار و ناکارآمدی آن بود. پیامد آن هم قطعا افزایش امید به آینده با فرض ثابت بودن سایر شرایط است.
* فیلترینگ را عملا مردم حل کردهاند هر چند با زحمت و فرستادن لعنتهای فراوان. آنچه مانده فیلترینگ نیست بلکه باز بودن مغازه دو نبش آقایان فیلترشکن فروش است که بعید است ساختار رسمی آنان را نشناسد. به علاوه کوشش مستمر برای وجود وضعیتی است که به مردم بگویند؛ آهای حواستان باشد ما با شما دشمن هستیم؛ و نیز آلوده نگه داشتن فضای مجازی ایران است. خوشبختانه هم فیلترشکنها پیشرفت میکنند و هم دسترسی به استارلینک مستقیمتر خواهد شد و متاسفانه پس از چندی شاهد تضعیف هر چه بیشتر زیر ساخت اینترنتی کشور و وابستگی بیشتر آن به خارج خواهیم بود.
* من اگر بودم یک گزارش جامع از مجموعه معایب فیلترینگ در کنار محاسن نداشتهاش تهیه میکردم و به مردم ارایه میکردم که این نظر من و دولت من است این افراد هم مانع هستند. از این بعد خود دانید. اگر فکر میکنید توانایی ندارم بفرمایید برگردیم بیمارستان، زیرا بیمار امروز من خودش را متخصص و همه فن حریف میداند. البته این رفتار حداقل تا این مرحله مغایر با سیاست وفاق است و آقای پزشکیان میکوشد که با تفاهم حل کند ولی اگر نشد اطمینان دارم که رفتار دیگری خواهد کرد.