به گزارش ورزش سه، تمرین پرسپولیس همچنان بر همان سبک همیشگی است؛ بدنسازی و اصرار به فوتبال هفتنفره.مرغ گاریدو یک پا دارد! او دقیقاً همان سبک و سیاقی را دنبال میکند که پیشتر کلنگش را بر زمین کوبیده بود. بیتوجه به شرایط تیم و کوران مسابقات، فشار بدنسازی را کماکان در بالاترین سطح حفظ کرده و چنان با شلاق تمرینات بر تن بازیکنان میکوبد که کسی نای اضافهکاری بعدی را نداشته باشد.
شاید بپرسید چرا بازیکنی مثل ارونوف نیمفصل قبل چندان مصدوم نشد، اما این فصل بیش از آنکه باشد، کلاً نیست! او پاهای قدرتمندی ندارد. اوسمار این واقعیت را زود فهمید و فصل قبل وقتی به بازیکنان استراحت و ریکاوری یکروزه میداد، برای ارونوف و گولسیانی، استراحت دو روز تجویز میکرد.روشی که پیشتر امیر قلعهنویی در سپاهان روی نویدکیا پیاده کرد و کمی اینسوتر برای مجتبی جباری در استقلال. یعنی راه آمدن با فوق ستاره ها به واسطه وضعیت خاص بدنی شان.
نگاه گاریدو متفاوت است. او میخواهد ارونوف همانند دیگران توان بدنی بالایی داشته باشد، اما از سوی دیگر، پاهای ستاره ازبک یارای مقابله با این فشار را ندارد و نتیجه مشخص است؛ مصدومیت. چه میشود گفت؟ اصلا چه میتوان کرد؟ مربی اسپانیایی امسل پرسپولس مثل سرمربی فصل پیش تراکتور ذهنیتی خاص و بدون انعطاف دارد. برای او زمین تمرین در حکم "بایبل" است و هر چه در آنجا رخ بدهد به بازی منتهی میشود. به عقیده او:
اول: بازیکنی که در سطح پرسپولیس بازی میکند، باید دانش حضور در این سطح را داشته باشد بنابراین سروکله زدنهای تاکتیکی کمتر از گذشته است.
دوم: مربی باید بازیکن را بدنی آماده نبرد در لیگ ایران و آسیا و سبک مشخص و معین است. چیزی که در تمرین هستید همانی است که در زمین خواهید بود.
بازگردیم به تمرینات پرسپولیس. صبح روز پنجشنبه وزنه زدند آن هم با فشار تقریبا بالا. یا حتی متوسط.عصر هم تقریبا همان روش قبل را پیش گرفتند. او به فوتبال درونتیمی ۱۱ به ۱۱ اعتقاد ندارد و شاید به هر دلیلی اعتمادش را از دست داده تا دیگران ترکیب اصلی را متوجه نشوند.
شاید بپرسید چه بر سر پرسپولیس آمده که بازیکنانش هماهنگی فصل قبل را ندارند؟ یکی از دلایل اصلی همین است؛ آنچه باید در زمین اجرا شود، پیدا کردن بازیکنان با چشم بسته است، اتفاقی که حاصل نمیشود جز با تمرینات پر فشار یازده به یازده . اما گاریدو روش دیگری را پیش گرفته؛ هرکه در تمرینات درون تیمی هفت نفره بهتر عمل کند، احتمالا فیکس بازی بعد است.
یک مثال منفی
همین موضوع سبب شده هر بازی پرسپولیس چندین تغییر داشته باشد. فرشاد احمدزاده ناگهان به وینگر چپ میرود و علی علیپور به وینگر راست. در صورتی که علیپور دیگر آن پسر جوان بیست و یکی دو ساله نیست که با توسل به قدرت بدنی و سرعتش جلو برود. علیپور در تمام این بازیها بهعنوان وینگر راست حتی یک بار هم توانایی عبور از مدافعین را نداشت .
یک مثال مثبت
فرشاد فرجی زیرنظر گاریدو و با جلب نظر او امسال تبدیل به بازیکن بهتری شده و میدرخشد. او مثل محسن ربیعخواه در دوره برانکو شانس را روی هوا زده و بدل به مهره اصلی گاریدو شده و حالا بازگشت ایوب العملود هم جایگاه او را به خطر نخواهد انداخت. البته موضوع فرشاد این است که در پستی بازی میکند که سالها تجربه حضور در آن را دارد.
تیم گاریدو خوب شروع کرد. از لحاظ بدنی فراتر از فوتبال ایران بود .دربی را سزاوارانه برد اما حالا شش بازی تا پایان نیم فصل باقی مانده و آنچه در تمرینات پرسپولیس میگذرد، یک چرخه نامطلوب است. در واقع شرایط تیم به سمتی رفته که هر بازی بعدی موقعیتی برای امیدوار شدن به بازگشت "همان پرسپولیس همیشگی" است، درحالیکه انتظار از گاریدو خلق یک تیم بهتر و خطرناکتر و جذابتر و موفقتر بود. کاری که پرسپولیس امسال در انجامش ناتوان بوده، اگرچه از حق نگذریم هنوز هم مقداری امیدواری برای " همان پرسپولیس همیشگی " باقی مانده، بهخصوص که تیم در دقایقی واقعا آن سطح را از خود نشان میدهد.
موضوع مهم پرسپولیس در حال حاضر موفقیت در بازی الشرطه است که البته میشود آن را با بازیهای تیم ملی در فیفا دی گذشته مقایسه کرد. بازیهایی که از بردش مطمئن بودیم ولی در نهایت تبدیل به تلهای برای افزایش فشار شدید بر کادر فنی شد. پرسپولیس هم اگر ببرد و خوب نبرد، به رخنه ناباوری و ناامیدی علیه خود کمک خواهد کرد.
البته شانس آنها این است که امسال هنوز تیم ششدانگی در فوتبال ایران ظهور نکرده که باعث ترس دیگران شود. تراکتور از اولین جام حذف شده، سپاهان در آستانه حذف از آسیاست و استقلال هم بدترین فصلش را پشت سر میگذارد و این نارضایتی عمومی هواداران هر یک از این تیمها بخشی از اقبال گاریدوست. چیزی که مورد استفاده حداقلی پرسپولیس قرار گرفته چرا که خود با این فرم و نتایج باعث افزایش روحیه حریفان شده است!
نمیدانم، حقیقتاً نمیدانم ادامه این روند به کجا ختم میشود. فوتبال قابل پیشبینی نیست. شاید اگر علی علیپور در آخرین دقیقه آن توپ را گل میکرد، اینک قلمم جور دیگری روی کاغذ فرود میآمد، جوهر نوشتهام رنگ و بوی دیگری داشت و… فقط نظر دو گروه تا ابد عوض نمیشود؛ مردان و زنان مُرده و مجسمههای در یکجا خفته. اگرچه نشانهها دال بر این نیست که فعلا این کشتی بزرگ در ساحل امن لنگر بیندازد.
مهدی طاهرخانی