چرا به رغم آنکه با پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی، زنان و دختران بی حجاب یا کم حجاب، یا مردان بیگانه از اخلاق و دیانت به نمادهای دینی مثل حجاب، مسجد و روحانیت رو آوردند، اما به تدریج در جامعه ما گرایش به این نمادها کم رنگتر شد و امروز به یک معضل تبدیل شده است؟
بدون شناسایی علل و عوامل آن نمی توان این معضل را چاره کرد. وضع قانون و برخورد انتظامی و قضایی هم مشکل را حل نخواهد کرد.
تردیدی نیست که بخشی از این معضل معلول سرازیر شدن فرهنگ غربی از طرق مختلف به جوامع اسلامی و نیز جامعه اسلامی است. اما نباید از عواملی که به خودمان مربوط می شود، غفلت یا تغافل کرد.
با توجه به انگیزه های مختلفی که در افراد بدحجاب و بی حجاب وجود دارد، می توان علل و عوامل آن را متعدد دانست.
- برخی به گمان این که حجاب امری شخصی و خصوصی است، و دیگران حق تحمیل آن را ندارند، به این شکل در جامعه ظاهر می شوند. این گمان تنها با بحث فکری و علمی و رویکرد اقناعی برطرف می شود.
- در برخی به ویژه در سالهای اخیر این رفتار واکنشی به عملکرد بخشی از ساختار حاکمیت است که در حوزه های مختلف برای مردم محدودیت ایجاد می کند.
از نوع برخورد شورای نگهبان در انتخابات و سلب "حق انتخاب شدن" افراد برای مناصب مختلف، تا چگونگی برخورد هیئت های گزینش در ادارات و سازمانها، تا دخالت نهادهای امنیتی در حوزه های دیگر، تا تنگ نظریها و اعمال سلیقه ها در ممیزی کتب و نشریات و محصولات فرهنگی و هنری، تا برخورد بخشی از دستگاه قضایی با منتقدان و فعالان سیاسی، تا برخورد گزینشی و تبعیض آمیز و جناحی با مقولاتی چون فساد، و دهها نمونه دیگر.
احساس طیف گسترده ای از مردم این است که حق انها در تعیین سرنوشت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شان زیرپا گذاشته شده، برای اعتراض به این رویکرد از هر وسیله ای استفاده می کنند، عده ای هم با بدحجابی و بی حجابی واکنش نشان می دهند، بسیاری هم یا همراهی می کنند یا سکوت. حتی متدینانی که حجاب را حکم واجب شرعی می دانند و رعایتش را لازم، حاضر نیستند با نهادهای مسئول در برخورد با این افراد همراه شوند.
- طیف گسترده ای از مردم از تبعیض و بی عدالتی، فساد اقتصادی و مانند آن رنج می برند، و با رفتارهای گوناگون واکنش نشان می دهند. وقتی به یک خانم بی حجاب اعتراض می شود، می گوید: "آیا مشکل مملکت بی حجابی من است، اگر راست می گویی، برو به فساد و تبعیض و بی عدالتی اعتراض کن و جلو رانتخواری و رشوه و حقوق های نجومی و املاک نجومی و مانند آن را بگیر."
نمی خواهم این واکنش را تایید کنم، ولی می خواهم بگویم: نباید از این واقعیت غفلت کرد که جامعه از مشکلاتی که دارد، عصبانی و درگیر رفتارهای هیجانی است. منشا آن را هم لااقل بخشی از ساختار حاکمیت و نهادهای متولی دین می داند.
خلاصه کنم، به نظرم مهم ترین عاملی که موجب شده تا بی حجابی معضل امروز جامعه ما شود، احساس ناکارآمدی حکومت در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در طیف گسترده ای از جامعه است. تا این احساس ناخوشایند از بین نرود، و جامعه به حدی از اعتدال و تعادل نرسد، و نتواند اکثریت جامعه را با خود همراه کند، رفتارهایی مثل بدحجابی و بی حجابی و مانند آن علاج نخواهد شد.
تا جمهوری اسلامی کارایی و کارآمدی خود را در زمینه های مختلف که با زندگی مردم ارتباط دارد، در عمل ثابت نکند، و نوعی احساس رضایت در اکثریت جامعه به وجود نیاید، نمی توان معضلات فرهنگی، اجتماعی این چنینی را برطرف کرد. ما باید از تجربه های گذشته در موارد مشابه درس گرفته باشیم. به عنوان نمونه، آیا حکومت توانسته با قوانین مختلف و حتی تشویق های گوناگون معضل "کاهش جمعیت جوان کشور" را علاج کند؟
طبق آمارهای رسمی به رغم همه این تلاش ها، روند رشد جمعیت بازهم کاهشی است، چرا؟ چون معضلاتی از این قبیل دارای ابعاد مختلف، ریشه ها و عوامل متعددی دارند، تا آن ریشه ها و عوامل شناسایی و برطرف نشوند، معضل هم چنان باقیست. وضع قوانین متعدد هم مشکل را حل نخواهد کرد. قانونی که نتواند لااقل اکثریت مردم جامعه را قانع و همراه کند، ضمانت اجرا ندارد.
*عضو هیات علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
2727