فرارو-در حقوق ایران محجور به شخصی گفته میشود که به دلیل کم بودن سن و یا زوال عقل قدر به انجام امور حقوقی خود نباشد، قانونگذار از این افراد حمایت ویژه به عمل میآورد. این افراد به یه قسم تقسیم میشوند صغیر، سفیه و مجنون که در این مقاله به تفضیل به هریک از موارد میپردازیم.
به گزارش فرارو، همهی اشخاص به صرف انسان بودن بهطور بالقوه این توانایی را دارند که صاحب حقوق و تکالیفی شوند. به عنوان مثال همه حقِ دارا شدن و تملک اموال را دارند. به این امر در اصطلاح حقوقی «اهلیت تَمَتُع» گفته میشود. اهلیت تمتع به این معناست که اشخاص میتوانند دارای حق باشند؛ اصولا همهی افراد و اشخاص اهلیت تمتع دارند.
اما زندگی در اجتماع علاوه بر دارا شدنِ حقوق، نیازمند اجرا و انجام برخی اعمال حقوقی نیز هست (به عنوان مثال بستن قرارداد با دیگران، ازدواج کردن، طلاق گرفتن، وصیت نامه نوشتن و …). بنابراین علاوه بر اهلیت برخوردار شدن از حقوق و تکالیف، افراد باید توانایی و شایستگی اجرا و انجام اعمال حقوقی را نیز داشته باشند. به این توانایی و شایستگی در اصطلاح حقوقی «اهلیت اِستیفا» گفته میشود.
اهلیت به معنی توانایی برای انجام امور است دو قسم اهلیت وجود دارد:
۱-اهلیت تمتع: اهلیت تمتع به معنی اهلیت دارا شدن حق است. کسی که اهلیت تمتع نداشته باشد نمیتواند حقی را دارا شود. اهلیت تمتع از بدو تولد آغاز و تا زمان وفات ادامه مییابد. حتی در مواردی قبل از ولادت نیز اهلیت تمتع وجود دارد برای مثال جنین ارث میبرد مشروط بر اینکه زنده متولد شود. اصل بر این است که کلیه اشخاص دارای اهلیت تمتع هستند جز در موارد استثنایی.
۲-اهلیت استیفا: اهلیت اجرای حق را اهلیت استیفا گویند. اهلیت دارا شدن حق همیشه همراه با اهلیت اجرا نیست، ممکن است شخصی حقی داشته باشد، ولی نتواند آن را اجرا کند. برای مثال یک کودک میتواند مالک زمینی شود، اما نمیتواند آن را بفروشد یا اجاره دهد انجام تصرفات مذکور از جانب کودک با، ولی یا قیم اوست. کسانی که فاقد این اهلیت هستند در اصطلاح حقوقی محجور نامیده میشوند.
اهلیت استیفا ۳ رکن دارد که به شرح ذیل میباشد:
۱- بلوغ: بلوغ در لغت به معنی رسیدن است. بالغ کسی است که دوره کودکی را پشت سر گذاشته و قوای جسمی و غریزه جنسی او نمو کافی یافته است. در فقه معیارهای مختلفی برای بلوغ ذکر شده است، اما قانون مدنی به پیروی از قول مشهور فقهای امامیه معیار سن را پذیرفته است. به موجب تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی سن بلوغ در پسران ۱۵ سال تمام قمری و در دختر ۹ سال تمام قمری است.
۲- رشد: برای خروج صغیر از حجر، رسیدن به سن بلوغ کافی نیست، بلکه رشد نیز شرط است. مقصود از رشد این است که شخص توانایی اداره اموالش را به نحو عقلایی داشته باشد. در قانون مدنی برای اثبات رشد سن خاصی مشخص نشده است، اما در قانونی به نام قانون راجع به رشد متعاملین ۱۸ سال تمام شمسی به عنوان اماره رشد در نظر گرفته شده است.
بنابراین، شخصی که به سن ۱۸ سال تمام شمسی رسیده است فرض میشود که رشید است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود و شخصی که به سن مزبور نرسیده سفیه فرض میشود مگر آنکه خلاف آن ثابت گردد.
۳- عقل: به معنی قدرت تعقل نسبت به امور اطراف است. در برابر عقل جنون قرار میگیرد.
حجر در لغت به معنی منع است و در اصطلاح حقوقی عبارت است از منع شخص از تصرف در اموال و حقوق مالی خود و انجام دادن اعمال حقوقی، مانند عقد، بنابراین محجورین کسانی هستند که به علت صغر سن یا نقص یا اختلال قوای دماغی نمیتوانند در امور خود آزادانه تصرف کنند و از این رو به حمایتهای قانون گذار نیاز دارند.
۱- حجر حمایتی: یعنی شخص به دلیل محدودیتهای جسمی و روحی که دارد محجور معرفی میگردد. حجر حمایتی برای حفظ حقوق و منافع صغیر (عدم بلوغ)، سفیه (عدم رشد) و مجنون (فقدان عقل) مقرر شده است. مبنای حجر حمایتی فقدان یا ضعف عقل یا اراده است.
۲- حجر سوء ظنی: در این جا نسبت به محجور سوء ظن داریم و میخواهیم از حقوق اشخاص ثالث در برابر محجور حمایت کنیم در واقع مبنای حقوقی این نوع حجر فقدان یا نقص اراده نیست. ورشکستگی مصداق این نوع حجر است. شخص ورشکسته حق ندارد در اموال خودش تصرف کند، چون تصرف وی موجب نقض حقوق طلبکارانش میگردد.
وقتی که به طور مطلق از عبارت حجر استفاده میشود منظور حجر حمایتی است نه حجر سوء ظنی.
۱-صغیر غیر ممیز: شخص نابالغی است که دارای قوه درک و تمیز نیست، خوب را از بد و سود را از زیان تشخیص نمیدهد و نمیتواند اراده حقوقی داشته باشد. در واقع صغیر غیر ممیز کسی است که فروش و خرید را نمیفهمد، یعنی نمیداند که فروش موجب سلب مالکیت و خرید سبب به دست آوردن مالکیت است.
۲-صغیر ممیز: صغیری است که دارای قوه درک و تمیز نسبی است با اینکه به سن بلوغ نرسیده، ولی خوب را از بد و سود را از زیان تشخیص میدهد و میتواند اراده حقوقی داشته باشد. سن خاصی به عنوان سن تمییز در حقوق ما مشخص نشده است و در هر مورد باید قاضی تعیین کند که آیا صغیر به سن تمییز رسیده است یا خیر.
به موجب ماده ۱۲۱۲ قانون مدنی اعمال صغیر تا حدی که مربوط به اموال و حقوقی مالی او باشد باطل و بلا اثر است، اما صغیر ممیز میتواند تملک بلاعوض کند مثل قبول هبه
به موجب ماده فوق اعمال حقوقی صغیر غیر ممیز به علت فقدان اراده باطل و بلا اثر است. در واقع کسی که اراده حقوقی نداشته باشد نمیتواند عمل حقوقی انجام دهد و اگر هم به ظاهر اقدام به انجام اعمال حقوقی نماید باید آن را باطل شمرد.
اعمال صغیر ممیز به ۳ دسته تقسیم میشود:
۱- اعمال صرفا مضر: اصولاً باطل خواهد بود.
۲-اعمال صرفا نافع: نافذ خواهد بود مثل قبول هبه (هدیه)
۳-اعمالی که احتمال نفع و زیان در آنها وجود دارد: این اعمال اگر بدون اذن، ولی یا قیم صورت گرفته باشد غیر نافذ است که در این صورت نیاز به تنفیذ دارد.
عقد غیرنافذ به معنای عام کلمه، به هر عقدی گفته میشود که دارای اثر حقوقی نباشد، اما به معنای خاص، عقدی ناقص است که قابلیت کمال دارد و با ضمیمه شدن رضای بعدی، حیات حقوقی مییابد. در واقع در غیر نافذ تکلیف مشخص نیست اگر، ولی آن عمل را تنفیذ کند مثل عمل صحیح تلقی میشود و آثار حقوقی خود را بر جا میگذارد و در صورتعدم تنفیذ باطل میشود.
در صورت تردید در ممیز یا غیر ممیز بودن صغیر، از آن جا که حالتعدم تمیز در صغیر مقدم بر تمیز میباشد یعنی صغیر اول غیر ممیز است بعد وارد مرحله ممیز میشود حکم به غیر ممیز بودن میدهیم و کسی که مدعی بطلان معامله صغیر غیر ممیز میباشد از آن جا که ادعایش موافق اصل است نیاز به اقامه دلیل ندارد.
۱-مجنون ادواری: چنین فردی در برخی اوقات دچار عارضه جنون است و در برخی اوقات جنونش بر طرف میگردد.
۲- مجنون اطباقی (دائمی): چنین فردی دارای جنون مستمر و مداوم است.
به موجب ماده ۱۲۱۳ قانون مدنی مجنون دائمی مطلقا و مجنون ادواری در حال جنون نمیتواند هیچ تصرفی در اموال و حقوق مالی خود بنماید ولو با اجازه، ولی یا قیم خود، لکن اعمال حقوقی که مجنون ادواری در حالتعدم جنون انجام میدهد نافذ است.
طبق این ماده اعمال حقوقی مجنون باطل است، اما چون مجنون ادواری گاهی در دوران افاقه به سر میبرد و در این ایام سلامت خود را باز مییابد، اعمال حقوقی او در این حال صحیح و معتبر است، به شرط اینکه افاقه او ثابت و محرز باشد.
واژه غیر رشید با سفیه مترادف است در حقوق مدنی سفیه به کسی گفته میشود که عادت او اسراف است و تصرفات مالی او عاقلانه نیست.
باید توجه داشت که سفیه کسی است که معمولا و غالبا تصرفات غیر عاقلانه دارد و اگر شخصی گهگاه در اموال خود غیر عاقلانه تصرف کند یا در معاملاتی به ندرت گول بخورد غیر رشید محسوب نمیشود.
غیر رشید اغلب به کسی گفته میشود که پس از بلوغ رشد کافی را به دست نیاورده یا پس از تحصیل رشد آن را از دست داده است، در صورتی که صغیر ممیز کسی است که هنوز به سن بلوغ نرسیده است، ولی تا حدی قدرت درک و تشخیص و تمیز سود و زیان در معاملات را به دست آورده است.
حجر سفیه محدود به امور مالی است و در امور غیر مالی مانند طلاق سفیه میتواند اعمال حقوقی انجام دهد. ماده ۱۲۱۴ قانون مدنی مقرر میدارد معاملات و تصرفات غیر رشید در اموال خود نافذ نیست مگر با اجازه، ولی یا قیم او اعم از اینکه این اجازه قبلاً داده شده باشد یا بعد از انجام عمل. مع ذلک تملکات بلاعوض از هر قبیل که باشد بدون اجازه هم نافذ است.
به موجب ماده مزبور اعمال سفیه به ۳ دسته تقسیم میگردد:
۱- اعمال صرفا مضر: حتی با اذن، ولی یا قیم باطل و بلا اثر است.
۲-اعمال صرفا نافع: نیازی به اذن و اجازه، ولی یا قیم نداشته و با توجه به اراده حقوقی سفیه معتبر است.
۳- اعمالی که احتمال نفع و زیان در آنها وجود دارد: این اعمال غیر نافذ میباشند که با تنفیذ، ولی یا قیم نافذ خواهند شد.