به گزارش اقتصادنیوز، مدرن دیپلماسی با انتشار یادداشتی نوشت، ساختار بازدارنده هستهای متعارف با تغییر دینامیک قدرت در سراسر جهان و گسترش سلاحهای هستهای بسیار تغییر کرده است. این گزاره به نگرانیهای استراتژیک روسیه و کشورهای غربی و رویکردهای سیاستی برای تغییر دکترین منجر شده است. در این چارچوب، روسیه عامدانه در تلاش است تا نفوذ جهانی خود را احیا کرده و در عین حال برتری تک قطبی ایالات متحده و متحدان واشنگتن در ناتو را به چالش بکشد. این امر باعث بررسی سیاستهای هستهای و موضع دفاعی در سراسر اتحاد فراآتلانتیک شده است.
مدرن دیپلماسی در ادامه آورده، یکی از جنبههای اصلی تغییر دکترین هستهای به روز شده مرتبط به روسیه است که سازگاری با موقعیتهای ژئوپلیتیک جدید را نشان میدهد. روسیه نه تنها کمیت و کالیبر زرادخانه هستهای خود را گسترش داده است، بلکه رویکرد تهاجمیتری برای استفاده از سلاحهای هستهای به عنوان یک عامل بازدارنده تعریف کرده است. بر اساس این دکترین، روسیه تسلیحات هستهای را جزء ضروری استراتژی دفاعی خود میداند، زیرا سلاحهای هستهای این بازیگر را قادر میسازد تا به تهدیدات متعارف واکنش نشان دهد.
برعکس، کشورهای غربی – به ویژه بخشی از اعضای ناتو – احساس میکنند که مجبورند با توسل به سیاستهای انعطافپذیر واکنش نشان دهند تا بدین طریق بتوانند جاهطلبیهای مسکو را مهار کنند. در همین راستا میتوان به افزایش آمادگی نظامی، تقویت همکاری اعضا و ساخت سامانههای دفاع موشکی پیشرفتهتر اشاره کرد. کشورهای غربی همچنین زمینه را برای تقویت ارتباطات راهبردی در زمینه بازدارندگی هستهای و امنیت جمعی فراهم کردهاند تا تضمین کنند که در صورت افزایش تهدیدهای هستهای روسیه از اهرم قدرتمندتری در مذاکرات برخوردار هستند.
مدرن دیپلماسی در ادامه یادداشت خود آورده است، تغییر عمده در پویایی قدرت جهانی که با سقوط اتحاد جماهیر شوروی و پایان دوران جنگ سرد همراه بود، منجر به نظم جهانی تک قطبی تحت ایالات متحده و متحدان غربی شد. بسیاری در آغاز این دوره تصور داشتند که ایالات متحده برای همیشه قدرت مسلط خواهد بود، در حالی که روسیه، وارث اتحاد جماهیر شوروی، متحمل خسارات سیاسی و مالی بزرگی میشود. اما این تکامل زودگذر بود. روسیه در سالهای اخیر توانسته به عنوان یک قدرت بزرگ در صحنه جهانی در شرایط مطلوبتری قرار بگیرد.
بهبود مستمر اقتصادی، نوسازی نظامی تهاجمی و سیاست خارجی قوی از جمله عوامل مهم در مسیر صعود روسیه بوده است. مبنای افزایش توان روسیه، بهبود اقتصاد این کشور پس از بحرانهای دهه 1990 است. روسیه توانست درآمد خود را افزایش دهد و با استفاده از منابع طبیعی فراوان، به ویژه انرژی، در زیرساختها و حوزههای دفاعی سرمایهگذاری کند. یکی از دغدغههای اصلی دولت روسیه نوسازی زرادخانه نظامیاش بود، برای تضمین اینکه روسیه نه تنها قادر به دفاع از خود است، بلکه میتواند با دیگر قدرتهای بزرگ از جمله ایالات متحده و چین رقابت کند.
مسکو برنامههایی برای ساخت تسلیحات جدید و افزایش توان رزمی نیروهای مسلح آغاز کرد و علاوه بر گزارههای تاثیرگذاری که در بالا بدانها اشاره شد، سیاست خارجی فعالتر و نیرومندتری را در پیش گرفت که فرصت را برای مانور در میدانهای بین المللی فراهم کرد. روسیه به واسطه مشارکت در چندین درگیری منطقهای و جهانی در سالهای اخیر، ظرفیت خود را برای نمایش قدرت نشان داده است. نمونه بارز تلاش روسیه برای افزایش نفوذ و زیر سوال بردن برتری غرب، مداخله در اوکراین و مشارکت در درگیری سوریه است. تحرکات مسکو، چالش این کشور با بازیگران غربی را افزایش داد و همچنین نشان دهنده تلاش کرملین برای اصلاح صحنه ژئوپلیتیک فعلی بود.
همزمان، گسترش سلاحهای هستهای و تغییرات قدرت جهانی، ساختار بازدارندگی هستهای دوقطبی متعارف تعریف شده میان روسیه و ایالات متحده را تضعیف کرده است. در این چارچوب، روسیه بر این باور است که فرودستی نظامیاش در حوزه نیروی نظامی متعارف نسبت به نیروهای غربی و چین، این کشور را وادار میکند تا به ظرفیت هستهای خود اهمیت بیشتری بدهد. برای روسیه، تسلیحات هستهای نه تنها ابزاری برای دفاع است، بلکه اهرمی ضروری برای جبران کاستیهای نظامی متعارف و افزایش قدرت و نفوذش در صحنه بینالمللی است. بنابراین، حتی اگر ایالات متحده بر دوران تک قطبی تسلط داشت و برای اولین بار پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی قدرتش پایدار به نظر میرسید، واقعیت ژئوپلیتیکی با صعود روسیه به شدت تغییر میکرد.
این قدرت جدید جدا از به چالش کشیدن هژمونی غربی، مشکلات جدیدی را برای سیستم امنیتی جهانی ایجاد میکند. صعود روسیه نشان میدهد که پویایی قدرت جهانی همیشه در حال تغییر است و قدرتهای بزرگ باید برای رویارویی با مشکلات جدید ناشی از بازگشت بازیکنان سابق در صحنه جهانی آماده باشند. بازتعریف قدرت روسیه به وضوح با تغییر دکترین هستهای این کشور در سالهای اخیر تکامل یافته است. سیاست هستهای روسیه از نظر تاریخی بیشتر بر بازدارندگی متمرکز بود، اما با انتشار دکترین نظامی روسیه در سال 2014 و اصول اساسی سیاست دولتی فدراسیون روسیه در زمینه بازدارندگی هستهای در سال 2020، تغییر قابل توجهی در این زمینه ایجاد شد.
روسیه حق خود را برای استفاده از سلاحهای هستهای نه تنها در واکنش به حمله هستهای، بلکه در شرایطی که «وجود دولتش به واسطه تجاوزهای احتمالی در خطر است» برای خود محفوط میدارد. این رویکرد نشان میدهد که روسیه اکنون آماده است تا از تسلیحات هستهای به صورت تهاجمیتر، بهعنوان وسیلهای برای تحت فشار قرار دادن رقیب یا کنترل تنشها به نفع خود استفاده کند.
وضعیت امنیت جهانی با تغییر سیاست هسته ای بسیار متفاوت شده است. وابستگی روسیه به سلاحهای هستهای در واکنش به فرودستی نظامی متعارف این کشور، احتمال تشدید تنش هستهای را در مناقشات حاکم افزایش میدهد. سیاست هستهای روسیه دارای ابهاماتی است که محدودیتهای استفاده از سلاحهای هستهای را نامشخص میسازد، بنابراین وضعیت امنیتی را تشدید و تنشها را با کشورهای غربی افزایش میدهد. از منظر ناتو و سایر کشورهای غربی، بازتعریف دکترین هسته ای، عواقب بسیار نگران کننده ای دارد. غرب اکنون با یک حریف تهاجمی تر و نامنظم تر مجهز به سلاح هسته ای روبرو است. روسیه می خواهد با گسترش معیارهای استفاده از تسلیحات هسته ای، عدم اطمینان را در میان رقبای خود ایجاد کند، بنابراین احتمال مداخله مستقیم ناتو را کاهش می دهد. در این راستا، بازنگری در دکترین هستهای نه تنها تغییری در سیاست نظامی است، بلکه یک سیگنال راهبردی است که نشان میدهد روسیه در صورت احساس خطر، آماده به کارگیری اقدامات شدیدتر است.در کنار این تحولات، اقدامات ملموس از جمله استقرار تسلیحات هستهای در بلاروس و انجام تمرینهای نظامی با نگاهی به کاربرد تاکتیکهای هستهای به تقویت موضع روسیه در صحنه بینالمللی کمک میکند. این اقدامات نشان میدهد که کرملین صرفا به شعار بسنده نمی کند بلکه در شرایط واقعی برای درگیری احتمالی و توسل به سلاحهای کشتار جمعی آماده است. از همین رو کشورهای غربی باید برنامه های امنیتی خود را بازنگری کرده و به سیاست های خود در قبال اوکراین و روابط خود با مسکو فکر کنند.
بناابراین بازنگری سیاست هسته ای روسیه تغییر اساسی در نگرش مسکو به استراتژی نظامی و امنیت ملی خود را نشان می دهد. این گزاره نه تنها در مورد ادعای قدرت نظامی بلکه در مورد وضعیت روسیه در نظم جهانی پیچیده تر و پرتنش تر قابل توجه است. امروزه، طرح دفاعی روسیه بر روی استفاده از تسلیحات هستهای متمرکز ات که نشان میدهد آستانه استقرار آنها در حال افزایش می باشد. در این میان ناتو به به عنوان یک اتحاد امنیتی فراآتلانتیک، به شکل جدی به موضع گیری هسته ای رویزیونیستی روسیه که به تدریج نگران کننده شده، پاسخ داده است. ناتو در راستای تعهد خود برای حفظ امنیت و ثبات در اروپا و منطقه آتلانتیک شمالی، استراتژیک عمل می کند. بهبود ظرفیت بازدارندگی هسته ای ناتو یکی از اقدامات اولیه آن است. با هدف حفظ اعتبار بازدارندگی هستهای در مواجهه با دکترین هستهای در حال تغییر روسیه، نوسازی نیروهای هستهای و توسعه گزینههای حمله هستهای جدید جزو گزینه های اصلی است. علاوه بر این، ناتو با تاکید بر نیاز به سلاح های دوربرد بسیار دقیق و یک سیستم فرماندهی، کنترل و ارتباطات قوی، بازدارندگی متعارف خود را تقویت می کند. این اقدام در پاسخ به ایده روسیه برای «تشدید برای خنثی کردن» انجام شد که در آن استفاده محدود از سلاح هستهای به عنوان ابزاری برای وادار کردن کشورهای غربی به عقبنشینی از رویدادهای بحرانی تلقی میشود. از طریق بهبود قابلیتهای متعارف، ناتو امیدوار است نشان دهد که میتواند به هر نوع تجاوز - از جمله هستهای - واکنش نشان دهد تا احتمال تشدید درگیری را کاهش دهد.
رویکرد ناتو همچنین به بهبود قدرت های اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی بستگی دارد. درک و ردیابی فعالیتهای هستهای روسیه و همچنین تغییر پویایی محیط امنیتی منطقهای به ناتو کمک میکند تا سیاستهای آگاهانهتری اتخاذ کند و در برابر تهدیدات واکنش نشان دهد. این بدان معنی است که یک استراتژی دفاعی کارآمدتر را می توان با دانش دقیق و فعلی توسعه داد.از نظر استراتژیک، ناتو می خواهد بار دیگر بر تعهد خود به دفاع گروهی تأکید کند. این بهبود همکاری سیاسی و نظامی کشورهای عضو را پوشش می دهد. اولین قدم های مهم در تقویت همبستگی و عزم اعضای ناتو در مواجهه با آزمایش های هسته ای روسیه، ابتکاراتی برای بهبود اشتراک گذاری اطلاعات و هماهنگ کردن برنامه ریزی دفاعی است. هدف همه این سیاستها حفظ یک موضع بازدارنده انعطافپذیر و معتبر، در نهایت ممانعت از تجاوز روسیه در حوزههای درگیری است. ناتو از مسکو میخواهد که بفهمد هرگونه استفاده از تسلیحات هستهای، حتی در یک زمینه محدود، هزینهها و اثرات غیرقابل قبولی برای روسیه خواهد داشت. از این رو، ناتو با استفاده از این ابتکارات، به حفظ امنیت جمعی اعضای خود و جلوگیری از درگیری های مسلحانه عمومی در اروپا اختصاص دارد.
بازتعریف سیاست هسته ای روسیه ناشی از تغییر اساسی در پویایی امنیت جهانی است که ممکن است ثبات منطقه یورو آتلانتیک را به خطر بیندازد. روسیه با اتخاذ موضع هسته ای تهاجمی تر، نه تنها احتمال استفاده از سلاح های هسته ای در شرایط خاص را افزایش می دهد، بلکه تنش های جدیدی را ایجاد خواهد کرد که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی را ملزم می کند تا سیاست دفاعی خود را به طور کامل بازنگری کند. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در واکنش به این مفهوم، ظرفیت خود را برای بازدارندگی در حوزه های هسته ای و متعارف افزایش داده است. اگرچه جزئیات اقدامات راهبردی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) مخفی مانده ، اما کاملاً مشهود است که اتحاد برای غلبه بر موانع ناشی از سیاست های روسیه با استفاده از یک رویکرد استراتژیک به شکلی متعهدانه و متنوع ادامه دارد.