این روزها بحث هوش مصنوعی خیلی داغ شده است و روزی نیست که با قابلیتهای جدیدی از این فناوری برخورد نکنیم. این سؤال ممکن است برای هرکسی در معرض اخبار هوش مصنوعی قرار گرفته باشد، پیش بیاید که «آیا هوش مصنوعی جایگزین شغل من خواهد شد؟» خصوصاً در زمینه ترجمه مدتهاست این پرسش ذهن مترجمین حرفهای را درگیر کرده است. سالهای قبل که هنوز ترجمه ماشینی در ابتدای کار خودش بود، بهراحتی میشد ترجمه ماشینی (اصطلاحاً گوگلی، برگرفته از Google Translate) را از ترجمه انسانی تشخیص داد و حتی در قالب ابزاری کمکی هم کاربرد چندانی نداشت و تفاوت ترجمه انسانی و ماشینی چشمگیر بود. مشتری با دارالترجمه رسمی تماس میگرفت و زمانی که سفارش ترجمه میداد، تأکید میکرد «به گوگل ندین ترجمه کنه ها!» ولی این روزها، نهفقط کیفیت ترجمه گوگل (حداقل از نظر ظاهری) بهتر شده، بلکه رقبای قدری پیدا کرده است (مانند Chat GPT) که میتوانند با کمی راهنماییهای خاص (اصطلاحاً Prompt نویسی) ترجمه بهتری تحویل دهند. کیفیت ترجمه ماشینی، حداقل در متون ساده، به حدی رسیده که با ویرایشی مختصر بتوان آن را قابلقبول دانست ولی آیا واقعاً میتوان هوش مصنوعی را جایگزین مترجم انسانی کرد؟ در این نوشته سعی میکنیم پاسخ مستند و علمی به این سؤال بدهیم.
شاید خودتان دوزبانه باشید، در ایران زیاد پیش میآید علاوهبر فارسی، زبان دیگری نیز از بچگی آموخته باشید، مانند ترکی، کردی، عربی و غیره. این سؤال برایتان پیش آمده که به کدام زبان فکر میکنید؟ تابهحال پیش آمده مفهومی در ذهنتان باشد ولی عبارات درست را برای بیان آن پیدا نکنید و بگویید «نوک زبونمهها!» آیا افکار در چارچوب زبان قرار میگیرند یا زبان روی افکار سوار میشود؟ زبان در تکامل و رشد مغز انسان نقش اساسی دارد و تمایز قایل شدن بین افکار و زبان ممکن است دشوار باشد. وقتی فکر میکنید «فلانی را دیدم بهش چی بگم؟» به احتمال زیاد به زبان خاصی فکر میکنید؛ چون درنهایت هدفتان ارتباط برقرارکردن است. وقتی به مفاهیم انتزاعی فکر میکنید یا مشغول رؤیاپردازی یا خلاقیت هستید، از زبان برای نظمدهی و تجسم افکارتان استفاده میکنید. شاید بر حسب عادت زبان را در افکارمان استفاده کنیم ولی درنهایت زبان را برای ارتباط برقرارکردن به کار میبریم، چه طرفمان انسان دیگری باشد، چه گفتار درون (Inner Speech) خودمان.
گفتیم از زبان بیان افکارمان به الگوی مشخص و قابلفهمی برای سایرین (و حتی خودمان) استفاده میکنیم. زبانهای برنامهنویسی هم چنین کاربردی دارند: تبدیل کارکردها و مفاهیم به الگوها و علامتهایی که برای رایانهها و انسانها قابلفهم و اجرا باشند. زبان چه انسانی باشد چه برنامهنویسی، هر ۲ ابزاری برای کدگذاری (Encoding) مفاهیم هستند. فرض کنید میخواهید متنی را از فارسی به انگلیسی ترجمه کنید. وقتی متن فارسی را میخوانید، کد فارسی مفاهیم در مغز شما گشوده میشود (اصطلاحاً Decode میشوند) و بدل به مفاهیم محض میگردند. سپس مغز شما این مفاهیم محض را مجدد به زبان انگلیسی کدگذاری (Rencode) میکند. همچنین همانطور که در فرایند تبدیل عملکردها از یک زبان برنامهنویسی به زبان دیگر، برخی مفاهیم و عملکردها تغییر میکنند یا حتی حذف میشوند، در ترجمه هم این اتفاق میافتد؛ مثلاً ترجمه عبارت متداول «خسته نباشید» را به انگلیسی در نظر بگیرید. این عبارت به ما میگوید وضعیت خاص در فرهنگ و زبانمان هست که در انگلیسی معادل ندارد. این مفهوم در بطن زبان و فرهنگ ما بهصورت «خسته نباشید» کدگذاری شده است و در زبان انگلیسی چنین قابلیتی برایش وجود ندارد.
فرایند ترجمه ماشینی کاملاً متفاوت از ترجمه انسانی است. هوش مصنوعی درحالحاضر با استفاده از پایگاه دادههای عظیم از ۲ زبان مبدأ و مقصد و مدلهای کلان زبانی، متن را ترجمه میکند. شاید نتیجه در ظاهر شبیه ترجمه انسانی باشد، ولی ساختار و فرایند عملکرد آنها کاملاً متفاوت از مغز ماست. مغز انسان طی سالها بازخورد حواس پنجگانه و فرایندهای یادگیری چندجانبه، توانایی زبانی و پس از آن ترجمه کردن را به دست میآورد، نه از طریق روشهای کمی و مقایسه آماری پایگاه دادههای کلان. مغز ما صرفاً بر مبنای دانش کمی از زبان عمل نمیکند. از شگفتیهای مغز انسان همین است که میتوند بدون داشتن داده قبلی و صرفاً با خلاقیت و پرکردن جاهای خالی، نتیجهگیری کند. هوش مصنوعی نمیتواند لحن، فرهنگ و سایر ظرافتهای زبانی را در ترجمه به کار ببرد. شاید برای «کار راه انداختن» کاربرد داشته باشد ولی آیا میتوان در موارد حساس (مثل ترجمه رسمی و حقوقی) به ترجمه ماشینی اتکا کرد؟ برای نشاندادن این تفاوت مثالهایی از ترجمههای ماشینی ۲ هوش مصنوعی متداول در ترجمه، یکی Google Translate و دیگری Chat GPT 4.0 میزنیم.
شاید این جمله معروف کتاب فارسی را در زمینه اهمیت نشانهگذاری را به یاد داشته باشید. دستور قاضی اگر بهصورت «بخشش لازم نیست، اعدامش کنید!» باشد منجر به مرگ یک انسان میشود و اگر «بخشش، لازم نیست اعدامش کنید!» باشد باعث زندهماندن یک انسان. همین جمله را به ۲ هوش مصنوعی گفت شده دادیم که ترجمه کنند.
نتیجه Google Translate:
مترجم گوگل توانسته تفاوتی را که ویرگول در معنی جملات به وجود میآورد، لحاظ کند ولی بیشتر شانسی بوده تا از روی اطلاعات؛ چراکه در جمله اول بخشش به معنای عذرخوانی (Sorry) در نظر گرفته شده است.
نتیجه Chat GPT:
Chat GPT که اصلاً متوجه تأثیر ویرگول بر معنی جمله نشده و هر ۲ جمله منجر به مرگ خواهند شد.
حالا این ۲ را با یک اصطلاح مقایسه میکنیم. شاید شما هم در کلاس درس شنیده یا گفته باشید: «استاد خسته نباشید، درس تمام شد!» که طعنهای است به استاد برای تعطیلکردن کلاس. ببینیم مترجم گوگل و Chat GPT این اصطلاح را چطور ترجمه میکنند:
Chat GPT نسبت به مترجم گوگل (که صرفاً ترجمه لغوی کرده) بهتر عمل کرده و توضیح داده خسته نباشید در فارسی «عبارتی مؤدبانه است که تقریباً معادل تشکر از فردی است برای تلاش و کوشش اوست.» ولی هر ۲ هوش مصنوعی، ظرافتهای کاربرد این اصطلاح را درک نکردهاند.
بازهم به نظرتان هوش مصنوعی میتواند جایگزین مترجم انسانی شود؟ از خود Chat GPT هم پرسیدیم که نظرش چیست و پاسخش را بدون کموکاست برایتان نقل میکنیم:
هوش مصنوعی در ترجمه متون بسیار پیشرفت کرده است و در بسیاری از موارد میتواند ترجمههایی سریع و قابلقبول ارائه دهد، بهویژه برای متون ساده و غیرتخصصی اما هنوز نمیتواند بهطور کامل جایگزین مترجم انسانی نمیشود.
دلایل اصلی عبارتند از:
دقت و ظرافت زبانی: مترجمان انسانی توانایی درک ظرایف زبانی، اصطلاحات فرهنگی و مفاهیم ضمنی را دارند ولی هوش مصنوعی ممکن است آنها را بهدرستی تشخیص ندهد.
ترجمه خلاقانه: ترجمه متون و مقالات ادبی، هنری و خلاقانه نیازمند خلاقیت و دانش عمیق از فرهنگها و زبانهاست که هوش مصنوعی هنوز به آن سطح نرسیده است.
متون تخصصی: در ترجمه متون و مقالات علمی، فنی یا حقوقی، مترجمان انسانی بهدلیل دانش تخصصی خود میتوانند ترجمههایی دقیقتر ارائه دهند.
خطاهای احتمالی: هوش مصنوعی گاهی خطاهای جدی یا ترجمههای نادرست ارائه میدهد که ممکن است معنی اصلی متن را تغییر دهد.
بنابراین، اگرچه هوش مصنوعی میتواند بهعنوان ابزاری کمکی برای مترجمان انسانی بسیار مفید باشد، جایگزین مترجم انسانی نمیشود، بهویژه در مواردی که دقت و ظرافت ضروری است.
باتوجهبه این موارد شاید بهتر است پاسخ این مسئله را با 2 پرسش بدهیم:
«آیا هوش مصنوعی جایگزین مترجمان انسانی غیرحرفهای خواهد شد؟» جواب این سؤال «بله» است که شاهد این روند هستیم.
«آیا هوش مصنوعی جایگزین مترجمان حرفهای خواهد شد؟» جواب این سؤال، حداقل درحالحاضر و آینده قابلتصور «خیر» است.
حرفها و مثالهای فراوانی میتوان برای این موضوع ذکر کرد ولی هیچچیز گویاتر از این نیست که «به خودتان رجوع کنید.» زمانی که میخواهید متون حساس، حقوقی یا مدارک خود را ترجمه رسمی کنید، وقتی پای زندگی، آینده کاری و اموالتان در میان است، حاضرید این کار را به هوش مصنوعی بسپارید؟ اگر هوش مصنوعی در ترجمه اشتباه کند و شما متضرر شوید، بهنظرتان چه کسی غیر از خودتان در مقابل مراجع رسمی پاسخگو خواهد بود؟ در علوم کامپیوتری عبارتی داریم که خود بسیار گویاست: «ماشینها هرگز اشتباه نمیکنند ولی انسانها چرا!»