فرارو– اصطلاحی در میان سیاسیون و تحلیلگران وجود دارد که میگوید ماه عسل تمام شد. ماه عسل دولت پزشکیان نیز به اتمام رسید. یعنی هورا کشیدنها و دعواها، انتخاب مدیران و انتقال قدرت، دیدوبازدیدها به پایان رسید، دولت مستقر شد و مدتیست که با مشکلات حقیقی کشور روبروست. هرچند پزشکیان همچنان تلاش میکند روند پسندیده وفاق ملی را برای دوری از دعواهای بیحاصل سیاسی ادامه دهد و حتی چهرههای منسوب به پایداری را در مدیریت کشور به کار گرفته، اما تندروها علاقهای به حل معضلات راهبردی کشور از خود نشان نمیدهند.
به گزارش فرارو، تندروها به طور مشخص در دو عرصه داخلی و خارجی عمل میکنند. شاید به صورت پروژهای هماهنگ پیش میروند یا ممکن است صرفاً اندیشه سیاسی آنان را به یکدیگر پیوند دهد. در این گزارش، بعضی از اقدامات آنان در این دو عرصه را مرور میکنیم.
جریان تندرو در حوزه سیاست خارجی، دستورکار انسداد را دنبال میکند. به طور مشخص در حوزه مذاکرات رفع تحریمها که با مصوبه عالیترین سطح تصمیمگیری کشور در حال پیگیری است، تلاش میکنند پنجره دیپلماسی را ببندند. نوک پیکان از محور، سعید جلیلی است که با تجربیات خود در پیشبرد مذاکرات هستهای آن را هدایت میکند. این جریان تلاش میکند با ابزارهای مختلف از تریبونهای عمومی تا سخنرانیهای دانشجویی، با کلیدواژههایی مانند التماس، دویدن دنبال غرب، شرایط جنگی، فریب خوردگی، غربزدگی یا غربگدایی مسیر مذاکرات رفع تحریم را مسدود کند.
بخش دیگر، تلاش برای سنگاندازی در مسیر خروج ایران از لیست سیاه FATF است. مسالهای که اقدامی خارجی محسوب میشود اما نتیجه آن مربوط به مسائل اقتصادی داخلی و تجارت بینالمللی ایران است. هرچند با سالها درگیری ایران با مسائل مختلف و انباشته شدن مسائل میان کشورمان و جامعه جهانی، صرفِ خروج از لیست سیاه FATF پاسخگو نیست بلکه این اقدام صرفاً قدمی در مسیر رفع مشکلات محسوب میشود.
حوزه دیگر در عرصه سیاست خارجی، هزینهسازی و تشدید تنشهاست. در سطح کلان، این جریان تلاش میکند شرایط کشور را یک شرایط جنگی تصویر کند. ترجیعبند اظهارنظرهای رسانهای و غیررسانهای آنان نیز این است که در شرایط جنگی نباید این کار یا آن کار را کرد. در حالی که ایران همواره شرایط ویژهای داشته و تلاشهای زیادی در آن صورت گرفته که این شرایط را کاهش دهد. گاهی هزینهسازیها در حد مطالبه وعده صادق ۳ که علت تعویق آن مشخص است، باقی میماند.
مطالبه جنگ با اسرائیل همیشه در وجود داشته، اما به مرور زمان، آن نگاه پیشین صرفاً در میان بخشی از جامعه که آنها را با نام تندروها میشناسیم باقی ماند. اما این مطالبه همواره در تبلیغات سیاسی مورد توجه قرار میگیرد. اما تندروها به طور مشخص کار را از تهدید اسرائیل – که واکنشی برنمیانگیزد – فراتر برده و امنیت منطقه را هدف میگیرند. یکی از دلایلی که همواره برخی تلاش میکنند ایران را به عنوان یک تهدید برای کشورهای منطقه نشان دهند، همین اظهارنظرهاست.
تا پیش از این صرفاً گاهی مساله انسداد تنگه هرمز از سوی محافل رسانهای تندرو مطرح میشد، اما طی چندماه گذشته، بار دیگر شاهد چند تهدید منطقهای بودیم که آخرینِ آنها اظهارنظر عجیب سیدمحمد مرندی، استاد دانشگاه تهران درباره حمله به خاک قطر بود. یعنی یکی از معدود کشورهای جنوب خلیج فارس که با ایران ارتباط خوبی دارد. انسداد تنگه هرمز، یا ما هم نفت صادر میکنیم یا هیچ کس نفت صادر نمیکند، امنیت برای همه ناامنی برای همه و حمایت بیدریغ از متحدان غیردولتی از جمله محورهای هزینهسازی به شمار میرود.
البته ذکر این نکته لازم است که بعضی همسایگان ایران بیآزار نیستند و اتفاقاً دست به اقدامات ضدامنیتی علیه ایران میزنند. اما مساله این است که راه مقابله با آنان از مسیر سخنرانی و تیتر روزنامهها نمیگذرد. بلکه کانال مخصوص به خود را دارد. در حال حاضر و زمانی که حدود ۷ ماه از سقوط هلیکوپتر در ورزقان میگذرد، گزارش نهایی توسط هیئت عالی ستاد نیروهای مسلح منتشر و نظر رسمی اعلام شده است، طرح این شائبه که رئیسجمهور پیشین توسط آمریکا، اسرائیل و حکومت آذربایجان ترور شده کمکی به اوضاع نمیکند. صرفاً بخشی از مجموعه اهرمهای فشار بر دولت است.
خروجی مجموع اقدامات جریان تندرو در حوزه سیاست خارجی، جلوگیری از تنشزدایی است که مشخص نیست آن را بر اساس ایده و فکر یا طرحهای بزرگ انجام میدهند و یا این که انگیزههای دیگری پشت ماجرا پنهان شده است.
از آنجایی که عرصه سیاست در ایران به تمام حوزهها از ورزش تا فرهنگ سرایت کرده، اقدامات جریان تندرو نیز در همین حوزه انجام میشود. به طور مشخص این جریان تلاش میکند جلوی گشایشهای مد نظر مسعود پزشکیان را بگیرد. مسائلی مانند دعوا بر سر ماندن یا رفتن ظریف در حالی که مشخص شده یکی از عالیترین مقامات شورایعالی انقلاب فرهنگی و عضو شورای عالی فضای مجازی فرزندانی با تابعیت انگلستان دارد، حاشیه هستند.
جریان تندرو با دلایلی نامشخص تلاش میکند اجازه خاموش شدن کاهش دورِ موتور تولید نارضایتی را ندهد. برای این کار نیازی به لشکرکشی خیابانی نیست. چرا که در آخرین تجمع آنان برای مقابله با رفع فیلترینگ، آنقدر تعداد انگشتشماری حضور پیدا کردند که دیگر ادامه پیدا نکرد. وضعیتی که در نمونهای کوچکتر، چند روز قبل مقابل مجلس در حمایت از قانون حجاب بازنمایی شد.
جریان تندرو به طور مشخص در حال حاضر جلوی رفع فیلترینگ ایستاده است. در مسیری دیگر تلاش میکند با قانون حجاب، گستره گشایشها را تا حد امکان کم کند. مشخص نیست در شرایطی که منطقه ملتهب است و جامعه نیز با تنشهای پنهان روبروست چرا جریان رادیکال تلاش میکنند دست به افزایش نارضایتی بزنند. آنها هر چند مساله «امنیت ملی» را به کلیدواژهای پرتکرار تبدیل کردند، اما در اصل، اقدامات آنان میتواند به وقایعی ضدامنیتی تبدیل شود که تنها به مردم و کشور ضربه میزند، نه جناحهای سیاسی با هر اندیشهای.