سرویس جهان مشرق - نویسنده و روزنامهنگار ترکیهای، مراد یِتکین، در مقالهای در وبگاه شخصی خود، تحلیل قابلتاملی از حاکم جدید سوریه، «ابومحمد الجولانی» و سازمان تحتامرش (هیات تحریرالشام) ارایه داده است. این مقاله، واجد یادآوری برخی نکات تاریخی است که شادیکنندگان از سقوط دولت سوریه را به تامل بیشتری فرا می خواند. تاکید می شود که ترجمه و بازنشر این مقاله، به معنای تایید تمام محتوای آن از سوی مشرق نیست.
در حالی که معاونان وفادار حکومت اسد، منتظر سخنرانی بشار اسد بودند، او با خانوادهاش به مسکو فرار کرد.
در کنفرانس مطبوعاتی دوحه در ۸ دسامبر وقتی از وزیر خارجه ترکیه، هاکان فیدان، در این مورد سوال شد، پاسخ او به عوض صراحت، گویا بود:
"من نمی توانم نظر بدهم، او احتمالا خارج از سوریه است."
پاسخ فیدان نشان می داد که اسد ممکن است با مجوز ویژه از طریق ترکیه به روسیه سفر کرده باشد.
در حالی که او به مسکو می رفت، برخی از معاونان وفادارش با رهبری هیات تحریرالشام در مورد حکومت انتقالی همکاری کرده بودند.
هیات تحریرالشام و جولانی: یک تحول قابلتوجه
احمد الشرع، با فقط ۴۲ سال سن، که با نام جنگی خود ابومحمد الجولانی (یا گولانی، به نام منشأ خانواده اش در جولان تحت اشغال اسرائیل) شناخته می شود، با جدایی از النصره، شعبهی سوری القاعده در سال ۲۰۱۷، هیات تحریر الشام (HTS) را تاسیس کرد.
مصاحبه سی ان ان با او در جریان پیشروی در حماه، پس از تصرف حلب، نشانگر یک تغییر چشمگیر ظاهری در او بود، از عمامه و ریش نامرتب همیشگی او خبری نبود.
در عوض، او به به طور حرفهای آراستهتر به نظر می رسید، بدون عمامه با ریش اصلاحشدهی تقریبا مد روز. لحن و ادبیات او دربارهی احترام مذهبی و تنوع آیینی، نشان از چرخش از قرائت تکفیری به سمت اسلامگرایی سیاسی جریان اصلی داشت.
دیروز عصر ، روزنامهنگار ترکیهای، دیلک زاپتچی اوغلو، در شبکه ایکس نوشت:
"من در حال حاضر تلویزیون آلمان را تماشا می کنم که فضایل جولانی را ستایش می کند. ظاهرا سازمان او هیات تحریرالشام اکنون به عنوان "بیدار و سبز" و مدارگر نسبت به مسیحیان به تصویر کشیده شده می شود – یک تحول برای یک سازمان تروریستی از نظر سازمان ملل و رهبر آن، که هنوز هم برای سرش جایزه وجود دارد.
آیا ما شاهد ظهور یک اسلام گرای ساختگی هستیم؟
آیا هیات تحریرالشام واقعا بازنگری کرده است؟
آیا جولانی واقعا همه را فریب می دهد، یا او آخرین نسخه از نمونهی اولیه "اسلام گرای معتدل" است که اغلب توسط استراتژیستهای غربی ، به ویژه آمریکایی ها ساخته می شود؟
بگذارید مستقیم بگویم:
در سالهای اولیه جنگ افغانستان، مجاهدین که از طریق همکاری اطلاعاتی ایالات متحده و عربستان سعودی و پاکستان علیه اشغال شوروی آموزش و تجهیزات دریافت می کردند، نیز "اسلامگرایان معتدل" نامگذاری شدند. هم طالبان و هم القاعده از صفوف مجاهدین ظهور کردند.
جنبش فتحالله گولن نیز به نحو مشابه، به عنوان نمونهای از «گفتگوی میان ادیان» و «اسلام مداراگر» شناخته می شد. همه می دانیم که آن ماجرا به کجا ختم شد. در گفتمان سیاسی ایالات متحده، «اسلامگرای معتدل» نوعا بر سازمانی دلالت دارد که در اتحاد موقت با منافع غربی است. آیا هیات تحریرالشام در هیات جدیدترین گروه «اسلامگرای معتدل» ظاهر شده است؟
احتمال دیگری وجود دارد: آیا جولانی می تواند یک سیاستمدار عملگرا باشد که اسلامگرایی را به عنوان یک لباس سیاسی یکبارمصرف می بیند، یعنی چیزی که باید به عنوان شرایط مورد نیاز پوشیده یا دور ریخته شود، در حالی که به هر مخاطب، دقیقا آنچه را که می خواهد بشنود، می گوید؟ آیا خوش بینی محتاطانه رئیس جمهور اردوغان در مورد تغییر رژیم سوریه تنها به دلیل عدم کنترل کامل ترکیه بر هیات تحریرالشام است، یا این نیز از شک و تردید در مورد جولانی ناشی می شود؟
اردوغان در میان فاتحان
امتیاز اقامه نماز در مسجد امویان دمشق پس از سقوط اسد به اردوغان یا احمد داوود اوغلو اعطا نشد – در عوض ، به رهبر تحریرالشام، جولانی یا همان احمد شرع رسید.
با این حال، واضح است که اردوغان در نهایت در آنجا نماز خواهد خواند و از این دستاورد در برابر حزب جمهوریخواه خلق و سایر احزاب مخالف استفاده خواهد کرد.
در ادراک غربی، اردوغان در حال حاضر به عنوان معمار پشت پرده سرنگونی اسد از طریق هیات تحریرالشام دیده می شود.
چندین پیام کلیدی از اظهارات وزیر خارجه فیدان در دوحه به طور ویژه مهم بود. او خواستار "فراگیر بودن" و "اجتناب از انتقام" توسط دولت هیات تحریر شد. این درخواست، در واقع به معنای شمول نه تنها عربهای متحد ترکیه و ترکمنها در دولت، بلکه کردها و چهرههای مشخصی از رژیم بعثی سقوط کرده از جمله علویها است.
فیدان همچنین به پناهندگان سوری در ترکیه خطاب کرد و نشان داد که آنها "اکنون می توانند به وطن خود بازگردند." آغاز نقدشدن این دستاوردها، به طور قابل توجهی فشار بر اردوغان را کاهش خواهد داد.
در حالی که در خاورمیانه هیچ شکست، مطلق و هیچ پیروزی، کامل نیست، به نظر می رسد که ترکیه و اردوغان در حال حاضر در میان نفعبرانِ این تحولات ایستادهاند.
روسیه و آمریکا
بعد از اسد و خانواده اش، ایران در صدر لیست کسانی قرار دارد که میدان را از دست دادهاند. پس از نابودی رهبری حماس و حزب الله توسط اسرائیل، نفوذ ایران نه تنها در فلسطین و لبنان بلکه در سوریه نیز کاهش یافته است. حداقل مشخص است که دولت هیات تحریر نیازی به مشاوران ایرانی نخواهد داشت.
روسیه ممکن است پایگاههای نظامی خود را تحت دولت تحریرالشام از طریق مذاکرات حفظ کند – که به طور بالقوه شامل جبهه اوکراین است – اگرچه با عملیات محدود. با این حال، روشن است که آزادی عمل روسیه در سوریه در مقایسه با گذشته به طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت.
کمی بعد از این که دونالد ترامپ، که در ۲۰ ژانویه ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده خواهد گرفت، به موضع خود از چهار سال پیش (که دخالت آمریکا در سوریه را زیر سوال می برد) بازگشت، سنتکام عملیات علیه اهداف داعش را "در مرکز سوریه" با استفاده از بمبافکنهای استراتژیک B-۵۲ و هواپیماهای حمله A-۱۰ اجرا کرد. این یکی از شدیدترین حملات ضد داعش تا به امروز بود که به ویژه بلافاصله پس از تغییر رژیم سوریه رخ داد. با تضعیف داعش، اولویت مبارزه با آن به همین ترتیب کاهش می یابد.
در مورد بریتانیا ، نقش مشخصه اش را حفظ می کند که به سادگی قدم می زند و هیچ اثری نمی گذارد – یک موقعیت کاملا قابل درک.