سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*********
هر چه به ساعت ورود ترامپ به کاخ سفید نزدیک میشویم، تحلیلهای عجیب همراه با پیامهای غلط برای آمریکاییها افزایش پیدا میکند.
در نمونه آخر حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی مقاومت را امری بیهوده در آینده خوانده و گفته است:
دکترینی که از انقلاب و بعداً جنگ بیرون آمده است، مبارزه با استکبار است. این دکترین نمیتواند نیازهای روزافزون جامعه شما را برای رقابت با کشورهای منطقه یا جهان تامین کند. همانطور که در چین رخ داد و در این کشور تا قبل از آنکه دکترین خود را تغییر دهد، هیچ اتفاق مثبتی نمیافتاد. بالاخره آقای مائو آمد و برای آخرین کار، کشاورزی را بهعنوان جهش بزرگ دولتی کرد. مواد غذایی تحت تاثیر این جهش بزرگ، آنقدر کم شد که چند ده میلیون نفر از گرسنگی مردند. مائو فهمید نمیشود و رها کرد و دکترین چین تغییر کرد. دکترین چین در زمان مائو این بود که قدرت چین به تعداد تانک، توپ، کلاهک هستهای و سربازانش است. سپس دکترینی که آوردند این بود که قدرت چین، اقتصاد چین است. چین را ظرف ۴۷ سال از سرانه ۲۰۰ دلار برای هر نفر به ۱۲ هزار دلار هر نفر رساندند!
روزنامه ستاره صبح یکی از روزنامههای زرد نویس نزدیک به اصلاحطلبان نیز در گزارشی با همین خط تسلیم در برابر غرب نوشته است:
مام تحریمهایی که در قالب تحریمهای ۲۲۳۱ لغو شده بود دوباره بر سر ملت آوار خواهد شده. مردم نان، آب، هوا، برق، گاز و ... میخواهند. میخواهند خوب زندگی کنند نه در میانه مشکلات اقتصادی و دود بمانند.
در ادامه خط نرمال سازی ارتباط با آمریکا آمده است:
ریشه همه این مشکلات در سیاست خارجی تهاجمی است که بستر را برای انزوای کشور و افزایش تحریمها فراهم کرده است. قانون گذاران آرمان گرا قانونی نوشتند و برای غرب خط و نشان کشیدند که تحریمها باید برداشته شوند ولی در عمل تحریمها بیشتر شد. اگر در اداره کشور به جای نگاه آرمانی نگاه ملی باشد همه سیاست ها با نگاه به درون، منافع ملی و منافع مردم تنظیم می شود.
روزنامه آرمان ملی نیز از مدل مواجهه با آمریکا در سرمقاله خود پرده برداشته و مینویسد:
نگاه آمریکاییها به مذاکره با ایران بر پایه ایجاد شرایط برای یک مذاکره جامع با تهران است. آنها همواره بر این مورد تاکید کردهاند که در مذاکره با ایران علاوه بر مساله هستهای باید بتوانند در مورد مسائل مختلفی از جمله مسائل موشکی و حتی مسائل مربوط به منطقه مذاکره کنند که البته مقامات در تهران اینگونه مذاکرات را نپذیرفتهاند.
اصلاحطلبان در حالی خواستار «حل مشکل پرونده هستهای و احیای توافق برجام به منظور رفع تحریمهای ظالمانه» و «پذیرش هنجارهای بینالمللی از جمله پیوستن به گروه ویژه اقدام مالی، FATF» شده که اولا تمرکز آمریکا در شرایطی فعلی روی حمایت حداکثری از رژیم صهیونیستی برای مقابله با حماس است و بیتردید در این فضای قطبیده، اساسا حل مشکل پرونده هستهای، وقعی برای آمریکاییها ندارد.
بالاگرفتن سطح آشوب در منطقهی غرب آسیا، بار دیگر نیروهای تجدیدنظرطلب را برای پیشبرد ایدههای ضد ملی خود از جمله «مذاکره به هر قیمت» و «سازش بدون دستاورد»، فعال کرده است.
بیست و دو سال پیش و پس از حملهی آمریکا به افغانستان و همزمان با طرح برخی گمانهزنیها درباره قریبالوقوعبودن حمله به عراق، تعدادی از نمایندگان مجلس ششم در نامهای موسوم به جام زهر، از رهبر انقلاب خواستند که با آمریکا وارد مذاکره شود. این نمایندگان مدعی شدند: «اگر جام زهری باید نوشید، قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد، باید نوشیده شود».
به نظر میرسد آنچه اصلاحطلبان ساختاری پیرامون احیای مذاکرات مطالبه کرده، چیزی شبیه همان نامهنگاری خیانتآلود نمایندگان مجلس ششم باشد. به تعبیری این جریان میکوشد از شرایط آشوبناک و اضطراری منطقه، برای تحقق چیزی سوءاستفاده کند که هشت سال تمام، از انجامش عاجز مانده بود.
کشاندن ایران به پای میز مذاکرهای که در ازای خلع سلاح دفاعی و منطقهای ایران، هیچ دستاوردی برای کشورمان به همراه نداشته باشد، هدف سیاسی غایی جریان موسوم به اعتدالی و بخشی از حامیان اصلاحطلب است. این هدف سیاسی غایی، علیالقاعده با توجیه اخلاقی لزوم «توجه بیشتر به معیشت مردم» پیگیری خواهد شد.