به گزارش خبرآنلاین، کشوری که دومین ذخایر گازی جهان را در اختیار دارد و قدرت بالقوه تولید نفت آن بهگونهای است که میتواند دومین تولیدکننده نفت اوپک باشد، در شرایطی قرار گرفته که حتی نمیتواند نیروگاههای خود را تامین کند چه برسد به آنکه بخواهد طبق قانون برنامه هفتم توسعه جزو صادرکنندگان گاز و نفت باشد و در رده هاب گازی و نفتی منطقه قرار بگیرد. این کاستی در واقع بخشی از کاستیهای دیگر اقتصادی کشور است.
حدود دو دهه پیش یکی از برنامهریزان وقت در یک نشست خصوصی نکتهای را مطرح کرد که نشان میداد چالشهای توسعهای ایران فراتر از نوشتن برنامههای توسعهای است. او در پایان آن نشست گفت مسئولان کشور باید بر سر موضوع توسعه به اجماع برسند.
در اصل، شکاف سیاسی ایران که از برنامه چهارم توسعه به این طرف ایجاد شد، ضربات جبرانناپذیری بر توسعه اقتصاد ایران زده است.عقبماندگی در نوسازی نیروگاههای ایران، تاخیر در بهرهبرداری از میادین نفتی و گازی، تعلیق در عمران کشور و هر آنچه که یک کشور عقبمانده از توسعه دارد؛ میتوانید رگهای از آن را در ایران بیابید که ناشی از پیامدهای این شکاف سیاسی است و اثر آن بر پیشانی اقتصاد خورده است. در واقع هیچ کشوری مسیر توسعه را نپیمود مگر آنکه شکاف سیاسی داخلی خود را به طریقی حل کرده باشد.
به همین خاطر راهحل اقتصاد ایران، حتی گشودن گره دیپلماسی خارجی که رفع تحریم نتیجه آن میتواند باشد، اجماع بر «توسعه» است که گروههای سیاسی حاکم باید به آن برسند. این اجماع در حال حاضر وجود ندارد و تا زمانی که این اجماع شکل نگیرد و حاکمان سیاسی کشور به این فهم نرسند که «توسعه» دغدغه اصلی کشور است، همچنان بر مدار توسعهنیافتگی خواهیم چرخید و هر سال از مرکز ثقل توسعهیافتگی دورتر خواهیم شد. کجاست آن فردی که بتواند این اجماع را شکل دهد؟ او همان کسی است که میتواند «معمار اقتصاد» ایران باشد.
23302