به گزارش الف، تقریباً هفتهای نیست که دولتمردان جدید نیز طی سخنان خود در نشستهای مختلف با بیان وضعیت حاکم بر حوزه انرژی و بهخصوص بنزین، از قیمتهای موجود گلایه نکرده و نرخهای کنونی را نوعی لطف به مردم قلمداد نکنند. دولتیها معتقدند که هم بنزین تولید داخل به قیمتهای پایین به مردم عرضه شده و هم آن بنزینی که برای کمبود تولید و تراز کردن ناترازیهای موجود وارد میشود، اختلاف بالایی با قیمتهای واقعی دارد. این موضوع چندین بار در اظهارات رئیسجمهور و معاون اول وی مشهود بوده و اخیراً هم معاون اجرایی رئیسجمهور، مهر تاییدی بر سخنان رئیس قوه مجریه زده است.
* یارانه بنزینی ۴۰ هزار تومانی
محمد جعفر قائم پناه معاون اجرایی رئیسجمهور در جشنواره تولیدکنندگان و مدیران جوان، گفته است: «دولت ۴۰ هزار تومان بابت هر لیتر بنزین یارانه پرداخت میکند. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان بنزین محل درآمدی برای دولت محسوب میشود. البته سخن گفتن از آمار ناترازی بنزین به معنای تصمیم دولت بر افزایش قیمت در شرایط فعلی نیست».
وی ادامه داد: «بنزین در حدود ۳۴ هزار تومان خریداری و با قیمت نازل به ۴۳ هزار تومان هم میرسد، اما در نهایت با قیمت آزاد ۳ هزار تومان فروخته میشود».
معاون اجرایی رئیس جمهور بیان کرد : «دولت در حدود ۶ هزار میلیارد تومان در روز یارانه پرداخت میکند، این موضوع یکی از عوامل تورم در کشور است که منجر به کسری بودجه میشود».
* این تمام مسئله نیست
معاون اجرایی رئیسجمهور بهگونهای صحبت و نتیجهگیری کرده که شاید این تصور در اذهان عمومی ایجاد شود، آن بنزین وارداتی که بنا بر اظهارات قائمپناه با یارانه ۴۰ هزار تومانی بهدست مردم میرسد، سهم اعظمی در تامین سوخت مورد نیاز خودروها دارد و دولت متحمل ضرر و زیان سنگینی میشود. در حالی که دادههای آماری از سهم اندک بنزین وارداتی در سبد سوختی کشور حکایت میکند.
بر اساس برنامهای که محسن پاک نژاد وزیر کنونی نفت، قبل از اخذ رای اعتماد از مجلس به نمایندگان ارائه داده بود، در تابستان امسال که معمولاً ترددهای برونشهری سیر تصاعدی دارد و با توجه به آمار تیرماه امسال، متوسط تولید روزانه بنزین کشور ۱۱۴ میلیون لیتر و متوسط مصرف روزانه بنزین کشور ۱۲۰ میلیون لیتر بوده است و بهعبارتی روزانه ۶ میلیون لیتر به طور متوسط ناترازی بین تولید و مصرف بنزین داریم.
اگر تمامی این ۶ میلیون لیتر کسری روزانه بنزین را از محل واردات یا بهعبارتی با بنزین ۴۰ هزار تومانی تأمین کنیم، درواقع ۵درصد بنزین مصرفی کشور با بنزین ۴۰ هزار تومانی تأمین شده و ۹۵درصد آن از محل بنزینی است که در پالایشگاههای کشور تولید میشود.
پس مشخص است که نمیتوان وضعیت وخیم قیمتی ۵ درصد بنزین تأمینی کشور را به تمامی ۱۰۰ درصد سبد بنزینی بخش حمل و نقل، تعمیم داد و چنین نتیجهگیریهایی را مطرح کرد.
* چرا با چماق بر سر مردم میکوبید؟
ایراد چنین سخنانی از سوی مقامات دولتی که نوعی اظهار لطف به مردم است هیچ تناسبی با واقعیتهای موجود ندارد و علاوه بر این مقایسههای آنان با دیگر کشورها هم قابل اعتنا نیست. معاون اجرایی رئیسجمهور و دیگر اعضای تیم اقتصادی دولت که بیمیل به آزادسازی قیمتها و علیالخصوص افزایش نرخ حاملهای انرژی نیستند و قیاسهایشان متکی بر اختلاف نرخ سوخت در ایران و دیگر کشورهای جهان است، هیچ تمایلی به بیان این مسئله ندارند که آزادسازی قیمت انرژی در دیگر کشورها و سپردن آن به دست مکانیزم عرضه و تقاضا و بهعبارتی آنچه که دولتیها آن را «قیمتهای واقعی» تفسیر میکنند، در شرایطی است که حقوق و دستمزد نیروی کار در دیگر نقاط جهان همچون ایران در حضیض قرار ندارد و نسبت هزینه بنزین به دستمزد و درآمد عامه مردم نسبت معقول و قابل تحملی است.
نیروی کار ایرانی، جزو ارزانترینها در جهان است و این وضعیت با سقوط روزانه و ماهانه ارزش پول ملی هم در حال وخیمتر شدن است. پس چرا دولت ها در ایران سعی دارند با مقایسههای غلط و روایتهایی یکسویه از نرخ سوخت و مهمتر از آن نپرداختن به دستمزد بسیار اندک نیروی کار، قیمتهای کنونی انرژی و بهخصوص بنزین را نوعی لطف دانسته و آن را همچون چماق بر سر مردم بکوبند؟!
یادآوری نادرست بودن قیاس منطقی قیمت بنزین در ایران و کشورهای دیگر از زبان یکی از اندیشمندان ایرانی فلسفه و حکمت که از قضا نزدیکی فکری با اصلاح طلبان نیز دارد خالی از لطف نیست هر چند درک این مغلطه بسیار ساده تر و روشن تر از آن است که کسی از استادان فلسفه و منطق برای آن یاری بجوید!
مصطفی ملکیان چند سال پیش در یک گفت و گوی مطبوعاتی در تحلیل ریشه اعتراضات سال ۹۸ در این باره چنین گفته است:
« این قیاسکردن که آقایان در رادیو و تلویزیون دائما تکرارمیکنند، عیب اساسی دارد.
۱. شما ببینید این کشورها به اندازه کشور ما مخازن زیرزمینی و منابع زیرزمینی نفت و گاز دارند که قیمت بنزینشان با ما یکی باشد؟
۲. نکته دوم این است که در کانادا مثلا اگر یک شهروند ١٠ برابر ما برای بنزین هزینه میکند، حقوقش چندین برابر حقوق مردم ما است. گفته میشود کاناداییها بنزین را لیتری ١٦هزار تومان میخرند، میگویم قبول، اما ١٦هزار تومان پول بنزین میدهند در جایی که یک کارگر سادهشان در ازای یک ساعت کار، ٣٥ دلار پول میگیرد.آنوقت کارگر شما در ازای هر یک ساعت کار چند دلار میگیرد؟ یعنی کارگری را که بهازای هر یک ساعت بیش از ٤٠٠هزار تومان میگیرد، با کارگر ایرانی مقایسه نکنید که بهازای ١٠ ساعت کار در شبانهروز هم ٤٠٠هزار تومان نمیگیرد.
۳. اما نکته سوم، آن کانادایی اگر برای بنزین این میزان پول میدهد، دستکم از بقیه امور جامعهاش راضی است، نهایتا فقط با پول بنزین مشکل دارد. اما یک شهروند ایرانی از همه چیز راضی است؟...