زاهد سباچی، مدیر شبکه رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه، در مراسم افتتاحیه سال تحصیلی نو در دانشگاه اولوداغ در اظهاراتی مداخلهجویانه درباره ایران گفت: «ما تا پایان سال جاری شبکه تیآرتی فارسی را افتتاح خواهیم کرد. ما باید ایران را ناراحت و اذیت کنیم، باید ایران را آشفته کنیم!». او درباره این روند گفت «ترکیه تنها کشوری است که در مقابل بحرانهای بینالمللی بهتنهایی قد علم کرده و رجزخوانی میکند. ترکیه تنها دولتی است که تلاش میکند روند بحرانهای بینالمللی را به اطلاع افکار عمومی جهان برساند.
به این سبب بیشازپیش هدف قرار گرفته است... . مجبور هستیم که با افتتاح کانال تلویزیونی فارسی، ایران را بهشدت ناراحت کنیم». این سخنان که از طرف مدیر شبکه دولتی رادیو و تلویزیون ترکیه بیان شد، معرف اهداف ترکیه در درون ایران است، به گونهای که پیش از آغاز به کار شبکه فارسی تیآرتی مدیر ارشد این شبکه اهداف تأسیس شبکه را بهروشنی و بدون هیچ پردهپوشی در یک جلسه عمومی بیان میکند و هدف از تأسیس چنین شبکهای را آشفتهسازی ایران عنوان میکند. آیا همزمانی رویدادهای سوریه و اقدامات ترکیه برای سرنگونی رژیم بشار اسد و آغاز به کار شبکه فارسیزبان تیآرتی ترکیه تصادفی است یا اینکه با دقت این زمان برای آغاز به کار شبکه تعریف شده بود؟ دولت ترکیه در کنار دیگر فعالیتهای مرتبط با ایران، با تأسیس شبکه فارسیزبان تیآرتی در پی چه اهدافی است؟
پس از رویکارآمدن حزب اسلامگرای آ.ک.پ در سال ۲۰۰۲ بسیاری از نیروهای سیاسی رقیب ایرانی از تندروهای اصولگرا تا اصلاحطلبان و دیگر جریانهای معتدل مذهبی منتقد وضع موجود معروف به نوگرایان دینی، هرکدام با انگیزههای ویژه خود در ایران از به قدرت رسیدن این حزب استقبال کردند. بیآنکه با دقت و به صورت جدی به بررسی ابعاد این دگرگونی در فضای سیاسی ترکیه پرداخته شود. این سنت مألوفی در دهههای اخیر ایران است که نیازی به بررسی و مطالعه و تعمق درباره پدیدههای سیاسی و اجتماعی و ابعاد و ریشهها و کارکردها و پیامدهای آن وجود ندارد و بسته به شرایط و موقعیت با تصمیمهای آنی و بیمطالعه، اقداماتی انجام میشود و در صورت خطا بودن تصمیمها و مواضع و سیاستها و اقدامات هم کسی درباره هزینههای چنین خطاهایی مورد پرسش قرار نمیگیرد.
از همان آغاز به کار دولت ائتلافی به نخستوزیری آقای رجب طیب اردوغان، این حزب سیاست منطقهای خود را بر مبنای تنش صفر با همسایگان تعریف کرد. اما دیری نپایید که در پی سلسله اعتراضات در کشورهای آفریقایی و آسیای جنوب غربی موسوم به بهار عربی، دولت ترکیه فاز جدیدی از دخالتهای گسترده و بیحدومرز خود را در منطقه آغاز کرد. دخالت این کشور در رویدادهای تونس و مصر و لیبی و سوریه و حتی اعتراضات عراق به صورت علنی، گسترده و حتی در برخی مواقع حمایت از گروههای معارض نظامی و تروریستهایی مانند داعش و نیز حضور نظامی ارتش ترکیه در عراق و سوریه و لیبی در میانه تحولات بود. نخستین تقابلها میان سیاستهای منطقهای دولت ترکیه به رهبری آقای اردوغان با ایران در جریان بحران عراق در دوره نخستوزیری آقای نوری مالکی روی داد. با آغاز اعتراضات بخشی از جامعه سنیمذهب عراق در سال ۲۰۱۲ در استان انبار و برخی نقاط دیگر و تشدید بمبگذاریهای القاعده عراق و افزایش تنش میان نوری مالکی با طارق هاشمی، معاون وقت رئیسجمهوری عراق، طارق هاشمی پس از سفر به عربستان به ترکیه گریخت. ترکیه از این دوره به اعمال فشار به دولت عراق و در مقابل نزدیکی به حزب دموکرات کردستان عراق و نیز جریانهای معترض سنیمذهب عراق پرداخت.
ترکیه در این دوره به کمک داعش در عراق پرداخت. با آغاز اعتراضات سیاسی در سوریه و سپس حضور گروههای مسلح در این کشور ترکیه به دخالت همهجانبه و گسترده و آشکار در این بحران پرداخت. این رویدادها موجب تشدید رقابتهای منطقهای میان ترکیه با ایران شد. در بعد داخلی نیز حمایت آشکار ترکیه از برخی افراد تجزیهطلب ایرانی و حتی ارائه خدمات به این دسته در ترکیه ادامه داشت. با آغاز دور جدید بحران قفقاز از سال ۲۰۲۰، ترکیه به حمایت نظامی گستردهای از باکو پرداخت و حتی به تحریک و ترغیب باکو، به اشغال جنوب ارمنستان و استان سیونیک پرداخت تا ایران در مرزهای شمال غربی و شمالی خود دچار خفگی ژئوپلیتیک شود. همزمان با این رویدادها فعالیتهای راهبردی و نیز رسانهای ترکیه در تقابل با ایران افزایش یافت. ازجمله این اقدامات تأسیس مؤسسه مطالعاتی ایرام (iram) در سال ۲۰۱۶ است که به صورت ویژه بر ایران و تحولات ایران و رصد اوضاع ایران تمرکز دارد.
این مؤسسه زیر نظر مقامات ارشد و نهادهای امنیتی ترکیه فعالیت میکند. این نخستین باری است که در سده معاصر چنین توجه گستردهای از سوی ترکیه معطوف به ایران میشود. مطالعات مربوط به سیاست داخلی، اقتصاد، انرژی، جامعه و فرهنگ، شیعهشناسی و مسائل امنیتی و مسائل منطقهای مرتبط با ایران از مهمترین حوزههای مورد توجه مرکز مطالعات راهبردی ایران در ترکیه یا ایرام است. هدایت پایاننامههای تحصیلی با حمایت مالی، دعوت از چهرههای علمی و سیاسی ایرانی برای حضور در این مؤسسه و ارائه سخنرانی، حضور مطالعاتی در ایران، برگزاری کنفرانسها و میزگردهای مختلف با محوریت مسائل ایران ازجمله فعالیتهای این مؤسسه است.
در کنار این فعالیتهای راهبردی و سیاسی دولت ترکیه از حوزه هنر و فرهنگی نیز غافل نبوده است و حتی به ترغیب بخش خصوصی برای ورود به این حیطه نیز منجر شده است. در همین زمینه ماهواره ترکست دولت ترکیه، مجوز پخش کانال تلویزیونی خصوصی به نام «Persiana Türkiye پرشیانا ترکیه» را صادر کرد. کانال تلویزیونی گروه رسانهای پرشیا که دارای یک شرکت تولیدی فعال در برنامههای تلویزیونی، رادیویی، مجلات و رویدادهای فرهنگی و هنری است، افتتاح شد. در دو سال گذشته گروه رسانهای و کانال تلویزیونی «پرشیانا ترکیه»، جشنوارههای موسیقی و تعداد زیادی برنامههای فرهنگی و هنری در ترکیه برگزار کرد. همچنین برنامههای ویژه با حضور هنرمندان ترکیهای و بینالمللی از شبکه تلویزیونی جدید این گروه رسانهای پخش و شوهای تلویزیونی ویژه را برگزار میکند.
یکی دیگر از فعالیتهای مداخلهگرایانه ترکیه درباره ایران که اقدامی نامناسب و در تقابل با حسن همجواری دو کشور است، راهاندازی و فعالیت مرکز مطالعات تبریز در ترکیه است. این مرکز که با حضور چند نفر از تجزیهطلبان پان ترک ایرانی مستقر در ترکیه و حضور نهادهای امنیتی ترکیه فعالیت خود را آغاز کرده، در تلاش است که با تولید محتوا به فعالیتهای افراطی قومگرا در ایران جهت دهد. موضوعی که به صورت علنی تاکنون واکنش وزارت امور خارجه و دیگر نهادهای ایرانی را در پی نداشته است. مروری بر اقدامات و رویکردهای ترکیه درباره ایران نشان میدهد هرچند ترکیه بهشدت متمرکز بر مباحث قومی و تحریک افراطگری قومی و پانترکیسم در ایران است اما این تنها هدف ترکیه نیست و ترکیه اهداف راهبردی متنوعی را برای تضعیف نقش ایران در منطقه و تضعیف توان داخلی تعقیب میکند. ترکیه در این راه استفاده از نیروهای نفوذی را نیز به فرصتی برای پیشبرد اهداف خود در ایران قلمداد میکند.
در سالهای گذشته در ارتباط با فعالیتهای مغایر با حسن همجواری دولت ترکیه، در ایران اقدامات و پیگیریهای دیپلماتیک محسوسی انجام نشده و نارضایتی کشورمان از فعالیت مؤسساتی مانند مؤسسه مطالعات تبریز و دیگر مراکز ضد ایرانی به اقدامات تلافیجویانهای منجر نشده است. هرچند ممکن است استدلال شود که مؤسسات وابسته به نهادهای امنیتی ترکیه مثل مؤسسه مطالعات تبریز در داخل کشور ایران نفوذ بسیار ناچیز و غیرمحسوسی دارند، اما این وضعیت موجب نمیشود تا دستگاه سیاست خارجی درباره وظایف ذاتی خود در دفاع از منافع ملت ایران کوتاهی کند. در سالهای گذشته برخی تحلیلگران و نیروهای سیاسی خواهان استفاده از ظرفیت علویان ترکیه و ناراضیان کُرد ترکیهای برای تأسیس مؤسساتی مانند مؤسسه مطالعات علویان و نیز مؤسسه مطالعات دیاربکر در ایران شدهاند اما دولت ایران دراینباره به صورت واقعبینانه و معقولی چنین اجازهای را صادر نکرده است و در این شرایط ایران استفاده از ابزارهای قومی و مذهبی برای اعمال فشار به ترکیه را ضروری ندانسته است.
اما استمرار فعالیتهای ضد ایرانی ترکیه نمیتواند همچنان بیواکنش بماند. همچنین تلاشهای ترکیه در قفقاز نیز از همین قاعده قومگرایانه و برنامههای ترکگرایانه ناشی میشود. موضوعی که در صورت اصرار بر ادامه آن، ممکن است موجب واکنشهای مشابه در ایران و منطقه شود. استفاده ابزاری از قومگرایی چه از سوی ترکیه انجام شود، چه از سوی ایران، بازی دو سر باختی است که مغایر منافع دو کشور محسوب میشود. هرچند ابعاد جمعیتی و ظرفیتهای درخورتوجه علویان و کُردهای ترکیه برای دخالتهای مشابه از طرف ایران ممکن است وسوسهبرانگیز باشد ولی ادامه این رویکردها میتواند به صورت پیشبینیناپذیری منافع هر دو کشور را درگیر خود کند. پس عقل و تدبیر حکمرانی این ضرورت را هویدا میکند که ایران و ترکیه با ابزارهای مؤثر دیپلماتیک برای کاهش مسائل موجود اقدام کنند تا راه برای تقویت همهجانبه مناسبات بیشازپیش هموار شود. تجربه پیمانهای منطقهای مانند سعدآباد، بغداد و سنتو با درنظرگرفتن شرایط جدید جهانی و منطقهای میتواند راهنمای دو کشور برای طراحی آیندهای مبتنی بر همکاریهای دوجانبه باشد. در غیراینصورت بازنده استمرار این روند منافع هر دو کشور خواهد بود.
*منبع: شرق
۳۱۱۳۱۱