به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، تهران، پایتخت ایران، که به عنوان نماد پیشرفت، توسعه و مدیریت شهری در کشور شناخته میشود، در حقیقت به یک بحران بزرگ در حوزه مدیریت پسماند تبدیل شده است.
شهری که روزانه میلیونها نفر در آن زندگی میکنند، با وجود ۱۲ هزار نیروی پاکبان و صرف میلیاردها تومان برای جمعآوری زبالهها و نظافت، همچنان درگیر معضل آلودگی و انباشت زبالههاست.
این وضعیت نه تنها نشاندهنده مشکلات مدیریتی در شهرداری تهران است، بلکه به طرز غمانگیزی به یک بحران اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی تبدیل شده است. پدیدهای که اکنون بهطور گسترده در سطح شهر مشاهده میشود، چیزی نیست جز «زبالهدزدی»، صنعتی غیررسمی و کاملاً مغفول از چشم نهادهای نظارتی.
در سطح خیابانها و کوچههای تهران، میلیونها زبالهگرد، عمدتاً از اتباع افغانستانی، به جمعآوری زبالهها مشغولند. این افراد با بیاعتنایی به نظم شهری، کیسههای بزرگ زباله را در کنار سطلها و دیوارها گذاشته و بعد از چند ساعت برداشته به مکانهای مختلف میبرند.
اما این فرآیند که در ظاهر یک اقدام برای جمعآوری مواد بازیافتی به نظر میرسد، در حقیقت تبدیل به یک بحران جدی برای مدیریت پسماند و بهداشت عمومی شده است.
زبالهگردان، بهویژه در محلههای کمدرآمدتر و حاشیهای تهران، زبالهها را نه تنها از کنار سطلهای زباله، بلکه آنها را در درب منازل، مغازهها و حتی داروخانهها می گذارند تا بعد از چندین ساعت بیایند و بردارند. این عمل نه تنها باعث ایجاد ظاهری آشفته و کثیف در سطح شهر میشود، بلکه به یکی از بزرگترین منابع آلودگیهای میکروبی و بهداشتی تبدیل شده است.
یکی از مهمترین پیامدهای این وضعیت، تهدید مستقیم به سلامت عمومی است. زمانی که زبالهها در کنار مغازهها، منازل یا داروخانهها رها میشوند، این کیسهها محل تجمع حشرات، جوندگان و دیگر موجودات موذی میشوند که به سرعت میتوانند بیماریها را گسترش دهند.
بهویژه در مواقعی که زبالهها حاوی مواد غذایی باشند، این پدیده حتی میتواند به شیوع بیماریهایی چون هپاتیت، انواع عفونتها و بیماریهای گوارشی منجر شود.
بدیهی است که این کیسههای زباله، بهویژه در مناطق شلوغ و پرجمعیت، برای ساکنان و کسبه به کانونی از آلودگی تبدیل میشود که هیچگونه نظارت یا کنترل دقیقی بر آن وجود ندارد.
ماجرا تنها به جمعآوری زبالهها از معابر شهری محدود نمیشود. در واقع، زبالهگردان بهطور غیررسمی و غیرقانونی «طلای کثیف» شهری را جمعآوری کرده و به دست افرادی میرسانند که بهطور منظم از این منابع سود میبرند. اما سوال اساسی این است که این مواد بازیافتی که بهطور روزانه از کنار سطلهای زباله جمعآوری میشوند، به کجا میروند؟ آیا بهطور واقعی بازیافت میشوند؟ آیا این مواد دوباره وارد چرخه مصرف شده و از آنها بهرهبرداری میشود؟
حقیقت تلخ این است که بسیاری از این زبالهها نه تنها بازیافت نمیشوند، بلکه در فرآیندهای غیررسمی بهدست افرادی میافتند که نهتنها از آنها بهدرستی استفاده نمیکنند، بلکه این منابع را بهصورت غیرقانونی و در شرایطی بسیار غیربهداشتی جمعآوری کرده و به بازارهای غیررسمی میفروشند.
این امر بهویژه هنگامی نگرانکنندهتر میشود که بدانیم این مواد میتوانند بهطور قانونی و در قالب برنامههای بازیافت به دست افرادی بیافتند که توانایی و منابع لازم برای پردازش و استفاده مجدد از آنها را دارند. در عوض، آنها بهصورت نامشخص و خارج از چرخه بازیافت، در اختیار کسانی قرار میگیرند که نه تنها به محیط زیست آسیب میزنند، بلکه در مقیاسهای بزرگتر، باعث اتلاف منابع شهری میشوند. این وضعیت را میتوان نوعی «زبالهدزدی» نامید که در آن، منابع شهری بدون هیچگونه نظارت یا مسئولیتپذیری جمعآوری و مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
مسئله تنها به فقر و مشکلات اجتماعی زبالهگردان محدود نمیشود. این پدیده بهطور غیرمستقیم نشاندهنده ضعفهای فرهنگی و اجتماعی در سطح جامعه است. در واقع، اگر چه شهرداری تهران و شورای شهر بارها و بارها وعده دادهاند که وضعیت پسماند و زبالهگردی را بهبود خواهند بخشید، اما در عمل هیچگونه تغییر قابلتوجهی در این زمینه ایجاد نشده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته، برنامههای وسیع برای فرهنگسازی، آموزش محیطزیستی و ایجاد سیستمهای بازیافت نوین وجود دارد که به شکوفایی صنعت بازیافت و کاهش آلودگی کمک میکند، اما در تهران بهدلیل بیتوجهیهای مکرر به این موضوع، وضعیت بهمراتب بدتر شده است.
شهرداری تهران همچنان از طرحهای ناکارآمد و قدیمی استفاده میکند و وعدههای بیپایان همچنان ادامه دارند. از «جمعآوری زباله از مبدا» گرفته تا «تفکیک زباله»، همگی برنامههایی هستند که در عمل هیچکدام به نتیجه نرسیدهاند.
این موضوع نشان میدهد که نه تنها شهرداری تهران هیچگونه رویکرد جدیدی برای حل این بحران نداشته است، بلکه حتی برنامههای گذشته خود را نیز به درستی اجرایی نکرده است. در کنار این، نظارت دقیق و سیستماتیک بر روند جمعآوری زبالهها و فرآیند بازیافت نیز به شدت ضعیف است. این ضعفها باعث شده که زبالهگردی به یک «صنعت غیررسمی» تبدیل شود که نه تنها محیطزیست را تهدید میکند، بلکه به یک بحران بهداشتی و اجتماعی نیز تبدیل شده است.
مردم تهران به شدت به یک تغییر اساسی در مدیریت پسماند نیاز دارند. تنها با ایجاد یک سیستم مکانیزه و هوشمند جمعآوری زباله و پیادهسازی برنامههای گسترده تفکیک زباله از مبدا میتوان از گسترش این بحران جلوگیری کرد. همچنین، شهرداری باید مسئولیت خود را در برابر نظارت بر زبالهگردی و جلوگیری از سوءاستفاده از منابع شهری بهطور جدی بر عهده گیرد. در این راستا، برگزاری کمپینهای آموزش محیطزیستی در سطح مدارس و میان بزرگسالان، همراه با نظارت دقیقتر بر فرآیند جمعآوری و بازیافت، میتواند گامی مؤثر در جهت تغییر این وضعیت باشد.
زبالهدزدی در تهران به یک بحران بزرگ تبدیل شده است، بحران اجتماعی، بهداشتی و زیستمحیطی که در سایه بیتوجهیهای شهرداری و مسئولان باقی مانده است. این بحران نه تنها نشاندهنده ضعفهای شدید در مدیریت پسماند است، بلکه بهنوعی گواهی بر فساد و سوءاستفاده از منابع شهری است. زبالهها بهجای آن که به درستی بازیافت شوند و وارد چرخه مصرف مجدد شوند، به دزدی از منابع شهری تبدیل شدهاند. شهرداری باید بهطور جدی وارد عمل شود و با ایجاد یک سیستم نوین و شفاف، از گسترش این بحران جلوگیری کند، در غیر این صورت تهران همچنان به شهری آلوده و بحرانزده باقی خواهد ماند.
وظیفه وزارت کشور در مواجهه با بحران زبالهگردی و آلودگیهای ناشی از آن، ایجاد هماهنگی و نظارت مؤثر بین نهادهای مختلف شهری و ملی است. این وزارتخانه باید با همکاری شهرداریها و دیگر سازمانهای ذیربط، اقداماتی برای بهبود مدیریت پسماند در سطح کشور و بهویژه تهران انجام دهد. وزارت کشور باید بر اجرای طرحهای جامع و هماهنگ برای جمعآوری بهینه زبالهها و جلوگیری از سوءاستفاده از منابع شهری نظارت کند و از برنامهریزی و حمایت از سیستمهای مکانیزه و هوشمند جمعآوری پسماند اطمینان حاصل کند. علاوه بر این، وزارت کشور باید به تقویت فرهنگسازی و آموزش محیطزیستی در سطح محلی بپردازد و از همافزایی نهادهای دولتی و غیردولتی در این زمینه حمایت کند.
وزارت بهداشت و سازمان حفاظت از محیط زیست نیز در برابر این بحران مسئولیتهای مهمی دارند. وزارت بهداشت باید بر اثرات بهداشتی زبالهگردی و آلودگیهای ناشی از آن نظارت داشته و اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از شیوع بیماریها را انجام دهد. این وزارتخانه باید در همکاری با شهرداری و سازمانهای محلی، برنامههای آموزشی برای ارتقاء آگاهی بهداشتی شهروندان و اهمیت تفکیک زباله را ترویج کند. همچنین، سازمان حفاظت از محیط زیست باید با نظارت دقیقتر بر رعایت قوانین و مقررات زیستمحیطی، از آلودگیهای ناشی از زبالهها جلوگیری کند و با اقداماتی همچون ایجاد سیستمهای جمعآوری زباله در مکانهای آلوده، به کاهش آسیبهای زیستمحیطی کمک نماید. این دو نهاد باید بهطور هماهنگ، نظارتهای مستمر و کارآمدی را در این زمینه بهعمل آورند تا از بروز بحرانهای بزرگتر جلوگیری شود.
وظیفه قوه قضاییه در برخورد با پدیده «زبالهدزدی» شامل برخورد قانونی و قاطع با افرادی است که بهطور غیرقانونی و بدون مجوز اقدام به جمعآوری یا تصرف منابع شهری میکنند. این امر میتواند شامل پیگیری جرایم مرتبط با تصرف اموال عمومی، اختلال در نظم عمومی و آلودگی محیط زیست باشد.
قوه قضاییه باید با ایجاد سازوکارهای قانونی و پیگیری پروندههای مربوطه، از حقوق شهروندان در برابر این پدیده حمایت کند و از انتشار فساد و سوءاستفادههای اقتصادی در این زمینه جلوگیری کند.
همچنین، در صورت لزوم، باید احکام قضائی برای جلوگیری از ادامه این رفتارهای غیرقانونی صادر کند و مسئولان مربوطه را برای نظارت بر اجرای قوانین و مقررات به طور مؤثرتر تحت فشار قرار دهد.
علاوه بر این، قوه قضاییه میتواند با همکاری با دیگر نهادها و ارگانهای اجرائی، به تقویت قوانین و مقررات مرتبط با مدیریت پسماند و جمعآوری زبالهها بپردازد و در جهت ایجاد یک رویکرد قانونی و منسجم برای برخورد با افرادی که در این زمینه سوءاستفاده میکنند، گام بردارد.
همچنین، قوه قضاییه میتواند در صورت لزوم، با تشکیل دادگاههای ویژه یا ایجاد کمیتههای نظارتی، اقدامات قانونی را برای مقابله با سوءاستفاده از منابع شهری و آسیب به محیط زیست در این حوزه تسریع کند.