به گزارش مشرق، امسال نمایش فیلم جاهطلبانه فرانسیس فورد کاپولا، «مگالوپلیس»، نه آنچنان مورد استقبال منتقدان قرار گرفت و نه سینماروها اصلا به آن روی خوش نشان دادند.
در متنهایی که در تشریح و توضیح شکست فیلم کاپولا نوشته شده، معمولا این نکته مورد اشاره قرار گرفته که او از سرمایه شخصیاش بیش از ۱۰۰میلیون دلار صرف ساخت این فیلم کرد که درنهایت فروشش در گیشه حتی به ۱۴میلیون دلار هم نرسید.
درحالیکه شکست یک فیلم در گیشه اصلا معیار درستی برای قضاوت درباره کیفیت آن نیست، شاید دلیل اینهمه توجه به سرمایهگذاری شخصی کاپولا بر پروژه «مگالوپلیس» تأکید بر دغدغه وسواسگونه او برای ساخت فیلمی باشد که فکرش سالها همراه او بوده است.
وقتی استودیویی حاضر نشد برای عملی شدن رؤیای دیرینه کاپولا پاپیش بگذارد، او تصمیم گرفت شخصا چیزی را که به آن باور دارد، بسازد. اکران فیلم رسما شکستی تمامعیار برای کاپولا بود و اگر شاید فیلمساز دیگری با سن و سال کاپولا بود که هم سرمایهاش را ازدسترفته میدید و هم از فیلمش استقبال نمیشد، کلا قید فیلمسازی را میزد، اما کاپولا اعلام کرده قصد دارد فیلم دیگری بسازد.
آنچه کاپولا را به ادامه مسیری که سالهاست در آن گام میزند ترغیب میکند، میتواند چه علتی جز جنون سینما داشته باشد؟ تقریبا در مرکز همه پروژههای بزرگ و مشهور کاپولا مثل «پدرخوانده»، «اینک آخرالزمان» و «دراکولای برام استوکر» همین جنون بهعنوان موتور پیشبرنده پروژه قرار داشته است.
حال گاهی این جنون، مثل همین ۳فیلم، به نتیجهای همهپسند رسیده و گاه مثل مورد «مگالوپلیس» چنین نشده. مستند دیدنی «قلبهای تاریکی: آخرالزمانِ یک فیلمساز» ساخته النور کاپولا - همسر کاپولا که همین امسال فوت کرد.
و کتاب او مشتمل بر یادداشتهایش از فرایند ساخت «اینک آخرالزمان» نشان میدهد که برای ساخت پروژههای عظیمی مثل تعدادی از فیلمهای مهم کاپولا آدم باید چه مخاطراتی را به جان بخرد و خودش را در چه مهلکهای بیندازد.سال ۲۰۲۴ که به روزهای پایانیاش نزدیک میشویم، چهل و پنجمین سالگرد «اینک آخرالزمان» بود.
به همین مناسبت از برخی یادداشتهای النور کاپولا از کتاب «یادداشتهایی بر ساخت اینک آخرالزمان» برای نوشتن ۱۰نکته درباره انتخاب بازیگران این فیلم استفاده کردیم.
قرار بود استیو مککوئین نقش ویلارد را بازی کند. ابتدا، مککوئین بهرغم اینکه معتقد بود فیلمنامه خیلی خوب است، گفت نقش ویلارد مناسب او نیست. کاپولا به دیدار مککوئین رفت و از قصدش برای بازنویسی نقش او گفت تا نظرش را جلب کند. ۱۰روز بعد، مککوئین، بهگفته خودش، احساس بهتری نسبت به نقش پیدا کرده بود، اما نمیتوانست برای ۱۷هفته به خارج برود و در ضمن آلی مکگرو، همسر مککوئین در آن زمان، نمیتوانست پسرش را که از ازدواج قبلی داشت از کشور بیرون ببرد و پسر خود استیو مککوئین هم در حال فارغالتحصیل شدن بود.
کاپولا به مارلون براندو زنگ زد، اما براندو جوابش را نداد. کارگزار براندو به کاپولا گفت که براندو علاقهای به این نقش ندارد و نمیخواهد دربارهاش صحبت کند. کاپولا با آلپاچینو هم برای بازی در نقش ویلارد صحبت کرد و فیلمنامه را برایش فرستاد. پاچینو هم از فیلمنامه خوشش آمد هم از نقش، اما دست آخر گفت نمیتواند ۱۷هفته در جنگل سر کند. کاپولا و باقی آنهایی که در «پدرخوانده ۲» حضور داشتند، خوب یادشان بود که پاچینو چندهفتهای که در جمهوری دومینیکن برای فیلمبرداری حضور داشتند چقدر مریض بود.
کاپولا نقش کلنل کورتز را که میخواست به براندو بدهد به مککوئین پیشنهاد کرد که فقط ۳هفته کار داشت. کارگزار مککوئین گفت استیو نقش را قبول میکند به شرطی که همان ۳میلیون دلاری را بگیرد که برای ۱۷هفته حضور در فیلم به او پیشنهاد شده بود. مککوئین گفته بود به هر حال این پول در فروش فیلم به کشورهای خارجی برمیگردد. درنهایت کاپولا پیشنهادش به مککوئین را پسگرفت.
کاپولا با جیمز کان که در «پدرخوانده» نقش سانی را برای او بازی کرده بود، تماس گرفت و نقش ویلارد را به او پیشنهاد داد، در ازای ۱۷هفته کار و دستمزد یک میلیون و ۲۵۰هزار دلاری. کارگزار جیمز کان گفت او ۲میلیون دلار میخواهد. کاپولا پیشنهادش را تکرار کرد. کان نقش را رد کرد و گفت درضمن همسرش باردار است و نمیخواهد فرزندش در فیلیپین متولد شود.
کاپولا نقش ویلارد را به جک نیکلسون پیشنهاد داد. اما کارگزار نیکلسون نقش را رد کرد و گفت این فیلم با فیلمی که نیکلسون میخواهد خودش کارگردانی کند، تداخل دارد. کاپولا نقش کورتز را به نیکلسون پیشنهاد کرد، که نیکلسون این نقش را هم نپذیرفت.
کاپولا با رابرت ردفورد تماس گرفت و ردفورد که فیلمنامه را خوانده بود، معتقد بود فیلمنامهای بسیار عالی است. ردفورد نقش کلنل کورتز را پسندیده بود، اما نقش ویلارد را نمیتوانست قبول کند چون به خانوادهاش قول داده بود که بقیه سال را به لوکیشنهایی که خیلی دور بود نرود.
کاپولا نقش کلنل کورتز را به آلپاچینو پیشنهاد داد و گفت آن را برای پاچینو بازنویسی میکند. پاچینو گفت این نقش هنوز مناسبش نیست. کاپولا گفت قبل از شروع به بازنویسی نیاز به تعهد از طرف پاچینو دارد، چون موعد شروع فیلمبرداری نزدیک بود. پاچینو گفت نمیتواند تعهدی بدهد. کاپولا گفته بود: «بهم اعتماد کن، با همدیگه میتونیم یه فیلم عالی بسازیم.» پاچینو سرآخر گفت که نمیتواند تعهد بدهد.
کاپولا در بدمخمصهای گرفتار شده بود. از شدت عصبانیت اسکارهایش را برداشت و از پنجره پرت کرد بیرون. بچههایش رفتند و اسکارها را از حیاط پشتی آوردند. از ۵اسکارش، ۴تایش شکسته بود.
کاپولا از یک مسئول انتخاب بازیگران خواست که بازیگر نقش ویلارد را از میان بازیگران غیرچهره پیدا کند. درنهایت نقش به مارتین شین رسید که با اینکه ستاره نبود، اما قبلا در فیلم «سرزمین هرزِ» (۱۹۷۳) ترنس مالیک نقش جوانکی یاغی را به طرزی بینظیر بازی کرده بود.
کارگزار براندو با کاپولا تماس گرفت و گفت براندو میخواهد او را ببیند. در آخر هم نقش کورتز به براندو رسید که اضافه وزن مشهودی داشت و کاپولا صحنههای مربوط به او را طوری نورپردازی کردکه هیکل فربه براندو کاملا مشخص نباشد.
منبع: روزنامه همشهری