به گزارش همشهری آنلاین، ۱۳دی برای هر انسان آزادهای یادآور یک بغض عمیق و طولانی بهخاطر «ازدستدادن» است. ازدستدادن چه؟ ازدستدادن یک ابرقهرمان؟ ازدستدادن فرماندهی که در اوج تسلط و اشراف نظامی، یک سیاستمدار و دیپلمات قهار بود؟ ازدستدادن یک عارف بالله که عابد شب و شیر روز بود؟ ازدستدادن آن ابهت و مهابت کمنظیر که در عین لرزهانداختن بر تن دشمنانش، آغوشاش برای فرزندان شهدا امنترین و گرمترین بود؟
همه اینها برخی از حقیقت ازدستدادن شهید سلیمانی است، اما تعبیری که جامع و جمیعجهات است، از دست دادن نمونهای اعلا از «انسان انقلاب اسلامی» است. برای دانستن ارزش انسان انقلاب اسلامی، باید نقبی به گذشته زد؛ از مشروطه تا انقلاب اسلامی هر تلاشی برای تغییر و اثبات توانایی انسان ایرانی با شکست مواجه شد.
حتی نهضت ملیشدن صنعت نفت که امید زیادی در دل نیروهای ملی و طرفدار استقلال و عزت ایران برانگیخت، درنهایت به بازگشت استبداد با چهرهای خشنتر و با وابستگیهای ذلتبارتر به بیگانه منتهی شد. ایرانی گرفتار در منگنه استبداد و استعمار در مواجهه با پرسش امکان تغییر، به این باور رسیده بود که «نمیتوانیم».
در این کشاکش، شعلههای نهضت امام خمینی(ره) با نشانهگرفتن همان ۲عنصر مولد انزوا و خودتحقیری ایران و ایرانی، یعنی زدن به قلب استبداد و استعمار زبانه گرفت. نهضت امام، یک نهضت کاملا انسانی و مردمی بود؛ نه متکی به قدرت خارجی بود و نه برخاسته از سلاح و کودتا. اینچنین بود که این نهضت باید خود، نیرو و موتور محرکه خود را میساخت.
انسان انقلاب اسلامی در کشاکش این تعارضات متولد شد و از معرکه و کوران حوادث و خصومتهای فرعونیان زمان برای ذبح آن، زنده بیرون آمد. انبوه تلاطمات دهه اول انقلاب بهخصوص جنگ تحمیلی، مانند کورهای گداخته، انسان انقلاب اسلامی را بهگونهای در مدتی کوتاه آبدیده کرد که مرور خاطرات آن دوره، انسان را از کیاست و پختگی و هویتیابی جوانان آن روز در بستری که انقلاب امام برای آنها ایجاد کرد، بهتزده میکند.
مقوله انسان انقلاب اسلامی بهقدری برای خود امام، مهم و حیاتی بود که حتی در پس پیروزی در عملیات نظامی و سرنوشتساز طریقالقدس، پیروزی اصلی و فتحالفتوح را وجود خود آن جوانان مخلص و باایمانی دانستند که آن پیروزی را رقم زدند.
بخش مهمی از بیانات روز چهارشنبه رهبر معظم انقلاب، در تبیین مصداق تام انسان انقلاب اسلامی، حاجقاسم سلیمانی و نهضت مدافعان حرم بهمثابه مصادیق و ستارگان درخشان بود؛ چه آنکه یکی از افتخارات بزرگ دوره زعامت ایشان، تقویت الگوی انسان انقلاب اسلامی در ایران و بسط و توسعه آن در کل منطقه بوده است.
اما چند پرسش درباره مختصات، کارکردها، مخاطرات و آینده انسان انقلاب اسلامی:
چرا با وجود گذشت ۴۶سال از انقلاب، محصول آن یعنی انسان انقلاب اسلامی هنوز جوان است و فرسوده نشده است؟
چون انقلاب، زنده است و دائما در حال بازآفرینی انسان تراز خود است. گرچه رجایی، باهنر، سلیمانی و رئیسی رفتند، راه «انسان انقلاب اسلامیشدن» بسته نیست. به تعبیر رهبر معظم انقلاب در سخنرانی روز چهارشنبه اگر ما هم ایمان و عمل صالح داشته باشیم، میتوانیم سلیمانی شویم.
چرا انسان انقلاب اسلامی هدف اصلی خصومتهاست؟
انسان انقلاب اسلامی، هم طریقیت دارد هم موضوعیت. طریقیت دارد برای پیشرفت انقلاب، چون بار اصلی انقلاب و پیشرفت کشور به دوش اوست. موضوعیت دارد چون بازتولید این انسان است که ضامن بقای انقلاب اسلامی است. بر همین اساس است که یکی از سیاستهای ثابت دشمنان انقلاب، جلوگیری از بازتولید انسان انقلاب و تلاش برای ایجاد گسست میان انقلاب با نسلهای جدید است.
انسان انقلاب اسلامی و بازتولید آن نهتنها در جغرافیای ایران بلکه در بخشهای مختلف منطقه، نقطه اصلی نزاع و تقابل با انقلاب اسلامی است. هستهای، موشکی، فعالیت منطقهای، ادعاهای حقوق بشری و... نقاط کانونی منازعه با ایران نیست؛ اینها شاخ و برگهایی است که به ریشه اصلی نزاع یعنی کارخانهای به نام انقلاب اسلامی دلالت میکند که محصول آن کارخانه، انسان انقلاب اسلامی است. اهتمام اسلامستیزان و ایرانستیزان معطوف به ضربهزدن به نقطه کانونی و ازکارانداختن چرخدنده اصلی است.
کارزار ازکارانداختن انسان انقلاب اسلامی از چه الگویی پیروی میکند؟
اگر ویژگی اصلی انسان انقلاب اسلامی، ایمان و امید و حرکت است، هموغم بدخواهان، تهیکردن ایران و بهخصوص جوان ایرانی از این سه عنصر کلیدی است. جوان ایرانی مطلوب آنها نه باید تقیدات دینی داشته باشد، نه به کشور و آینده آن امیدوار باشد و نه در پیشرفت و تولید و حرکت کلی نقشی برای خود قائل باشد.
اسب تراوای دشمن برای حمله به انسان انقلاب چیست؟
یک جنبه جدی از تلاشهای آشکار و پنهان دشمن، تولید پیامهای یأسآلود و دلسرد کردن انسان انقلاب اسلامی از داخل خود جبهه است. مسیر انقلاب مانند هر مسیر دیگری فراز و نشیب دارد. اما مغرور شدن در فراز و ناامیدی در نشیب، مخلّ حرکت است. خودتحقیری و خودخوری در مواجهه با مشکلات و دشواریها و پمپاژ آن، همان اسب تراوایی است که میتواند انسان انقلاب اسلامی را از درون جبهه به زانو درآورد.
این به معنی چشم بستن بر خطاها و بستن باب آسیبشناسی و درس و عبرت گرفتن از حوادث نیست. اما آسیبشناسی نباید اصل حرکت را زیر سؤال ببرد و فرماندهان و پیشرانان حرکت را متهم سازد و کنشگران فعال را مقهور و منزوی کند.
انسان انقلاب اسلامی علاوه بر صیانت از آسیبهای بیرونی، به صیانت درونی نیازمند است. یک علت مهم تبیین رهبر معظم انقلاب در سخنرانی روز چهارشنبه در خصوص اهمیت دفاع از حرم و پاسخ به شبهاتی از قبیل هدر رفتن خون مدافعان حرم پس از سقوط دولت سوریه، حراست از سرمایهای بهنام انسان انقلاب اسلامی است چراکه او با مهمترین سرمایه خود یعنی جان خود پای کار انقلاب ایستاده است. علت تأکید دیگر رهبر معظم انقلاب بر حفظ عوامل اقتدار ملی و به صورت ویژه حفظ جوانان مؤمن و فداکار در صحنه نیز همین واقعیت است.
ضربه غفلت از این مسئله راهبردی در سوریه تجربه شد، در حالی که در نقطه دیگر یعنی لبنان، ایستادگی اسطورهای جوانان مقاومت، کاری با چند لشکر مجهز صهیونیستی کرد که با شکستی مفتضحانه پس از ۵۵ روز تلاش برای پیشروی زمینی، سرانجام ناچار به پذیرش آتشبس شدند. اما اکنون از عراق خبر میرسد که تلاشهایی از بیرون برای از میدان خارج کردن جوانان مؤمن از میدان امنیت در حال طراحی است.
رمز غلبه بر این توطئهها، هوشیاری و پرهیز از ترس، انفعال و اعتماد به آمریکا است. البته قاعده حفظ جوان مؤمن یا همان انسان انقلاب اسلامی در صحنه، بیش از همه باید در کشور خودمان نیز مورد توجه باشد چرا که هدف اصلی آنها ایران است؛ همان ایرانی که حاج قاسم گفت حرم است و صیانت از این حرم بدون انسان انقلاب اسلامی ممکن نیست.
احسان صالحی کارشناس مسائل سیاسی