خانهای کوچک در حاشیه شهر، در دل کوچهای خاکی که پر از صدای پای آدمهایی است که از همهجا درماندهاند. به اینجا آمدهام تا از نزدیک ببینم، لمس کنم و شاید بفهمم چرا هنوز در دنیای مدرن، دعانویسی برای بسیاری تنها کورسوی امید است.
دم در خانه، زنی چادری نشسته و اشکهایش بیصدا میچکد. جلوتر که میروم، صدای نجواهای مردم را میشنوم؛ انگار هر کدام، غصهای کهنه را آوردهاند تا در کاغذی کوچک، شاید معجزهای برایش پیدا کنند.
از اشکهای زهرا تا دلشکستگی علی
زهرا را میبینم؛ زن جوانی که صورتش خستهتر از سنش به نظر میرسد. با بغض میگوید: «دخترم مریض است. دکترها گفتند کار از کار گذشته، ولی مادرم قسم خورد که این دعاها معجزه میکنند. به اینجا آمدهام که شاید معجزهای رخ دهد.»
کمی آنطرفتر، علی ایستاده است؛ جوانی با چشمانی پر از ناامیدی. از او میپرسم چرا اینجاست؟ سرش را پایین میاندازد و میگوید: «عشق زندگیام رفته. گفت که دیگر نمیخواهد من را ببیند. دوستانم گفتند این دعانویس کاری میکند که برگردد. من نمیخواهم چیزی را از دست بدهم، حتی اگر فقط یک درصد امید باشد.»
لیلا، زن جوانی است که با استرس قلنج انگشتایش را میشکند؛ از او علت حضورش را جویا میشوم. با اندوه پاسخ میدهد: «۵ سال است که ازدواج کردهام ولی بچهدار نمیشوم. خیلی دکتر رفتم ولی جواب نگرفتهام؛ به من گفتند که این دعانویس اگه دعایی بنویسد مشکلم حل خواهد شد.»
وقتی دعا به تجارت تبدیل میشود
داخل خانه دعانویس، فضایی عجیب و در عین حال ساده دارد. دیوارهایی که با آیات قرآنی تزئین شدهاند، چند کتاب قدیمی روی میز و مردی که با صدایی آرام، مشتریها را یکییکی راه میاندازد. از او میپرسم این دعاها واقعاً چه میکنند؟ نگاهش عمیق است؛ مثل کسی که میداند سؤالت از سر تردید است. میگوید: «هر چیزی که میخواهی، فقط باید ایمان داشته باشی. دعا از دل قرآن است و کسی که باور کند، نتیجه میگیرد.»
اما وقتی حرف از هزینه میشود، چهرهاش تغییر میکند. مبالغی که او طلب میکند، فراتر از توان بسیاری از افرادی است که با هزار امید به اینجا آمدهاند. مرد مسن دیگری که منتظر نوبتش است، زمزمه میکند: «کاش مشکلات زندگی با یک کاغذ و چند کلمه حل میشد.»
چرا مردم هنوز به دعانویسی پناه میبرند؟
وقتی از خانه بیرون میآیم، هنوز صدای دعا و نجوا در گوشم میپیچد. اینجا جایی است که ناامیدی و باور، دست به دست هم دادهاند. مردمی که به بنبست رسیدهاند، دنبال چیزی هستند که علم و منطق نتوانسته برایشان بیاورد. اما سؤال اینجاست که آیا این دعاها، امید واقعی به زندگی میدهند یا فقط نوعی تسکین موقتاند؟
دعانویسی، برای بسیاری شاید آخرین ریسمان نجات باشد، اما آیا این ریسمان واقعی است یا سرابی که فقط جیب عدهای سودجو را پر میکند؟ شاید، تنها راه رهایی از این چرخه، آگاهیبخشی به جامعه باشد؛ اینکه مردم بدانند دعا وسیلهای مقدس برای ارتباط با خداوند است، نه کالایی برای فروش.
اینجا، میان اشکها و نجواها، یک چیز را فهمیدم؛ انسان، همیشه به امید نیاز دارد، اما کاش این امید، بر پایه حقیقت باشد، نه خرافات.
وقتی از محله بیرون میروم، کلمات زهرا، علی و دیگرانی که به امید معجزه به اینجا آمده بودند، در ذهنم تکرار میشود. زهرا که برای نجات دخترش دعا میخواست، علی که در جستجوی عشق گمشدهاش بود، یا مرد میانسالی که برای رونق کسبوکارش دست به دامان دعا شده بود. همه آنها یک چیز میخواستند: امید. اما این امید، چقدر واقعی بود؟
تضاد میان ایمان و خرافه
در مسیر بازگشت، به این فکر میکنم که دعانویسی چگونه در جامعهای که از یک سو با آموزههای دینی سر و کار دارد و از سوی دیگر، با مشکلات و کمبودها دستوپنجه نرم میکند، اینچنین ریشه دوانده است. دعا در ذات خود، پلی است میان انسان و خداوند متعال؛ یک ارتباط معنوی که قلب را آرام و روح را سبک میکند. اما وقتی دعا به نسخهای فروشی تبدیل میشود، وقتی هزینههای گزافی برای آن طلب میشود، چه اتفاقی برای قداست آن میافتد؟
روایت امید یا سوءاستفاده؟
زهرا شاید هرگز نفهمد که آیا دعایی که خریده است، واقعاً تأثیری دارد یا نه؟ علی ممکن است ماهها منتظر معجزهای بماند که شاید هرگز رخ ندهد و مرد میانسال شاید همچنان درگیر مشکلات مالیاش بماند و لیلا نیز چشمانتظار کودکی در بطن خویش. اما دعانویسی، بهعنوان یک تجارت، همچنان ادامه خواهد داشت. زیرا برای افرادی که به بنبست رسیدهاند، حتی کوچکترین کورسوی امید هم میتواند ارزشمند باشد.
دعانویسی؛ سنتی که در تقابل با باور و خرافه قرار دارد
دعانویسی، پدیدهای است که از دیرباز در فرهنگ بسیاری از جوامع، از جمله ایران، رواج داشته است. این عمل که به نگارش آیات، اذکار و ادعیه خاص بر روی کاغذ یا مواد دیگر گفته میشود، معمولاً با هدف گشایش در کارها، دفع بلا، یا تحقق آرزوها انجام میشود. اما در عین حال، دعانویسی مرز باریکی با خرافهپرستی دارد و همین موضوع آن را به یکی از مسائل بحثبرانگیز در میان مردم و کارشناسان مذهبی تبدیل کرده است.
پیشینه دعانویسی
دعانویسی از باورهای قدیمی سرچشمه میگیرد که افراد با استفاده از کلمات مقدس و آیات الهی، به دنبال جلب حمایت معنوی بودهاند. در متون دینی اسلام نیز به تأثیرات معنوی دعا اشاره شده است، اما کاربرد دعا به عنوان ابزاری برای حل تمام مشکلات زندگی، مورد تأیید نیست.
دیدگاههای مذهبی درباره دعانویسی
بسیاری از علما و کارشناسان دینی معتقدند که دعا وسیلهای برای ارتباط قلبی با خداوند است و نباید به آن نگاه ابزاری داشت. حجتالاسلام احمدی، کارشناس مسائل دینی، در این باره میگوید: «دعا وسیلهای برای تقرب به خداست و اثر آن بستگی به نیت و ایمان فرد دارد، اما اگر دعانویسی به ابزاری برای کلاهبرداری یا ترویج خرافات تبدیل شود، مغایر با آموزههای دینی است.»
در همین رابطه رئیس حوزه علمیه علوی شهر هیدج با اشاره به گرایش عدهای از افراد در حل مشلات خود به دعانویسان به ایسنا، میگوید: دعاهایی که امروز در عرف جامعه رواج داشته و توسط افراد بیسواد نوشته میشود، مشروعیت و عقلانیت ندارد.
حجتالاسلام احمد صالحی با بیان اینکه مفاتیحالجنان گنجینه عظیم بسیاری از دعاهای زیبا و خوب است، میافزاید: بسیاری از دعاهای مورد تایید اسلام در همه زمینهها در مفاتیحالجنان آمده است که مردم میتوانند در برابر مشکلات به آن تمسک جویند.
توسل به خدا بهترین جایگزین دعانویسی
وی با تاکید بر اینکه توسل به خدا و دعا به درگاهش بهترین راهکار برای حل مشکلات است، ادامه میدهد: برخی از افراد در مواجهه با مشکل نمیتوانند آن را با عقلانیت و درایت حل کنند، از این رو گرایش به خرافه را بهترین راهحل مشکل خود میدانند.
دعانویسی در جامعه امروز
در جامعه امروز، دعانویسی بیش از آنکه بر اساس اعتقاد و ایمان باشد، گاهی به تجارتی پرسود برای برخی افراد سودجو تبدیل شده است. برخی افراد با ادعای توانایی در رفع مشکلات مردم، مبالغ کلانی دریافت میکنند و اقدام به نوشتن دعاها و طلسمهایی میکنند که هیچ مبنای علمی یا دینی ندارد. این اقدامات، نه تنها کمکی به مردم نمیکند، بلکه باعث تشدید مشکلات و گسترش خرافات در جامعه میشود.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی
دعانویسیهای غیرمعتبر، باعث گسترش باورهای غلط و انحراف در جامعه شده است. این پدیده، بهویژه در میان اقشار کمدرآمد و افراد با تحصیلات پایینتر، رواج بیشتری دارد. بسیاری از این افراد، به جای تلاش برای حل مشکلات از راههای منطقی و عقلانی، به چنین روشهایی روی میآورند که معمولاً نتیجهای جز ناامیدی ندارد.
نیاز به آگاهی
اما راهحل چیست؟ شاید پاسخ این سؤال، در آموزش و آگاهیبخشی نهفته باشد. مردم باید بیاموزند که دعا، در کنار تلاش و برنامهریزی، میتواند به انسان نیرو ببخشد، اما بهتنهایی نمیتواند مشکلات را حل کند. همچنین لازم است نهادهای مذهبی و فرهنگی، نقش فعالتری در معرفی راههای صحیح و مشروع استفاده از دعا ایفا کنند.
این گزارش تنها گوشهای از روایتی از مردمی است که میان ناامیدی و ایمان، دست به دامان دعا میشوند. دعایی که گاهی مقدسترین ارتباط با خداوند است و گاهی، ابزاری برای سوءاستفاده. اما یک چیز واضح است: همه این افراد، به چیزی بیشتر از کاغذی با نوشتههای مبهم نیاز دارند. آنها به امیدی واقعی، برنامهای عملی، و ایمانی اصیل نیاز دارند تا بتوانند زندگی خود را بهبود ببخشند.
آیا روزی خواهد رسید که دعانویسی تنها یک یادگار از گذشته باشد؟ یا همیشه گوشهای از این کوچهها، کسانی خواهند بود که دعا را با طمع و خرافه در هم میآمیزند؟ پاسخ این سؤال، شاید در دست ما باشد.
انتهای پیام