عصر ایران- بخش نخست مقاله سامانتا جین پاور، روزنامهنگار، دیپلمات و سیاستمدار ایرلندی-آمریکایی درباره جیمی کارتر رییس جمهوریاسبق آمریکا که به تازگی در 100 سالگی درگذشت را پیشتر منتشر کردیم. بخش دوم از این حیث جالب است که نشان می دهد تلاش های او درباره حقوق بشر بر خلاف تبلیغات سلطنت طلبان محدود به ایران نبوده و در کشورهای مختلف خواستار کاهش فشار به زندانیان سیاسی بوده تا به چنگ کمونیسم نیفتند.
در کره جنوبی مشخصا فرد آزاد شده به ریاست جمهوری هم رسید و کره در مسیر توسعه توام با دموکراسی قرار گرفت. نویسنده مقاله البته اشاره ای به مدعاهای سلطنت طلبان ایرانی ندارد ولی چون این روز شاهد فحاشی آنها به رییس جمهوری اسبق آمریکا هستیم که چرا از شاه ایران خواسته از آزار و شکنجه مخالفان دست بردارد و لابد اگر ادامه می داد تخت او برقرار بود بخش دوم مقاله را هم نقل می کنیم اگرچه روشن است از نگاه سیاسی می تواند این گونه تفسیر شود که نگران گسترش نفوذ شوروی بودند و طبعا نظرات نویسنده را بازمی تاباند.برگردان مقاله را لیلا احمدی انجام داده است.
کارتر صرفاً گفتمان سیاسی مقامات آمریکایی را دگرگون نکرد. او روش کار سیاسیون را هم تغییر داد و گامهایی برداشت که هیچیک از رؤسایجمهور آمریکا تا آن زمان برنداشته بودند.
زمانی که او مسئولیت را بر عهده گرفت، تعداد کارکنان یواساِیآیدی در واشنگتن تقریباً دو برابر بیشتر از کارمندان میدانی بود.
او ناترازی کارمندان دولت را اصلاح کرد و حضور آژانس را در جنوب صحرای آفریقا به نحو قابلتوجهی گسترش داد. کارتر یکی از فعالان حقوق مدنی را به عنوان دستیار وزیر امور خارجه در امور بشردوستانه به کار گماشت و شمار کارکنانی را که منحصراً بر مسائل حقوق بشری متمرکز بودند، به میزان قابلتوجهی افزایش داد. در زمان روی کار آمدن کارتر فقط دو نفر در این بخش مشغول به کار بودند. او ظرف 1 سال تعداد این پرسنل را به بیش از 12 نفر افزایش داد.
سفارتخانههای آمریکا در سراسر جهان، کارمندان حقوق بشر را به کار گماشتند. آنها موظف بودند شرایط منطقۀ خود را از منظر موازین حقوق بشر بررسی کنند و وضعیت را به کاخ سفید گزارش دهند؛ چیزی که پیش از آن بهندرت از دیپلماتهای آمریکایی خواسته شده بود. این سفارتخانهها درهای خود را به روی منتقدان دولت و قربانیان نقض حقوق بشر گشودند.
کارتر بخشنامهای صادر کرد که در آن تصریح میکرد: «کشورهایی با سابقۀ مساعد یا وضعیتِ رو به بهبود در رعایت حقوق بشر، در تخصیص کمکهای خارجیِ ایالات متحده در اولویت قرار خواهند داشت و کشورهایی با سابقۀ ضعیف یا رو به وخامت، توجه کمتری دریافت خواهند کرد.»
در همین راستا و با فشار کنگره، ارسال کمکهای نظامی به آرژانتین، بولیوی، السالوادور، گواتمالا، هائیتی، نیکاراگوئه، پاراگوئه و اروگوئه در خلال سالهای ریاست کارتر متوقف شد و کمک به اتیوپی، گینه، اندونزی، فیلیپین، کرۀ جنوبی، تایلند و تونس نیز کاهش یافت.
دولت کارتر با اعطای وام از مؤسسات مالی بینالمللی به رژیمهای ستمگر و سوءاستفادهگر مخالفت کرد و فقط در ازای بهبودهای ملموس، وعدۀ تسهیلات داد.
کارتر تمرکزی حکمی و امضایی بر سرنوشت افراد داشت. فشارهای دولت او نقش مهمی در متقاعدکردنِ دولت اندونزی به آزادی 30 هزار زندانی سیاسی ایفا کرد. کارتر و اعضای دولتش در کرۀ جنوبی، تلاشهای دیپلماتیک گستردهای برای نجات جان «کیم دای جونگ» (از برجستهترین مخالفان سیاسی حکومت کره) و بسیاری از طرفداران دموکراسی انجام دادند. سفیر آمریکا در سئول گفته بود: «در سراسر دوران خدمت، فقط میتوانم چند نمونۀ دیگر از تلاش متمرکز دولتِ ایالات متحده به نمایندگی و پشتگرمیِ سیاستمداری خاص را به خاطر بیاورم.» کیم در نهایت به عنوان رئیسجمهور کرۀ جنوبی انتخاب شد و متحد قدرتمند ایالات متحده باقی ماند.
[ «کیم دای جونگ»، فعال سیاسی مشهور کرۀ جنوبی است. او نمایندۀ مجلس و رئیسجمهور پیشین کرۀ جنوبی بود که همۀ عمر به مبارزه با دیکتاتوری پرداخت و در قالب قهرمان حقوق بشر و دموکراسی در ذهن مردم کره نقش بسته است. او به دلیل میانجیگری در نخستین دور مذاکراتِ رهبران دو کره، موفق به دریافت جایزۀ نوبل صلح شد]
«امیلیو میگنون» که پس از ربودهشدن دخترش به دستور دولت، به معروفترین فعال حقوق بشر آرژانتین مبدل شد، از تلاش کارتر برای نجات جان هزاران نفر در کشورش سخن گفته است.
«جاکوبو تایمرمن» روزنامهنگار آرژانتینی هم که پس از 30 ماه حبس و تحمل شکنجۀ شدید آزاد شد، از کارتر برای کمک به آزادیاش تشکر کرد. تایمرمن میگوید: «در سال 1984 با کارتر ملاقات کردم و از او پرسیدم: حالا که مقابل او هستم و میداند زندگیام را نجات داده، چه حسی دارد؟» ظاهراً کارتر چیزی نگفته بود، گرفته و مغموم شده بود و سرش را پایین انداخته بود.
کارتر اولین رئیسجمهور ایالات متحده بود که «آپارتاید» را در آفریقای جنوبی علناً محکوم کرد و اولین زمامدار غربی بود که از کشورهای جنوب صحرای آفریقا بازدید کرد. تعامل شخصی و دیپلماسیِ پایدار او مهمترین تأثیرات خارجی را در گذار مسالمتآمیز زیمبابوه به «حکومت اکثریت» در سال 1980 بر جا نهاد. کارتر اولین رئیسجمهوری بود که آشکارا از استقرار «کشور فلسطین» حمایت کرد.
دولت کارتر در خلال چهار سال ریاست جمهوری، با مجموعهای از بحرانهای پناهجویان روبهرو شد. دولت با افزایش خانوادههایی مواجه بود که از سرکوب گسترده و جنایات در ویتنام، کامبوج و لائوس میگریختند. تصمیم غافلگیرکنندۀ رئیس جمهور به داد مردم رسید.
«فیدل کاسترو» به طور موقت به کوباییها اجازۀ فرار به ایالات متحده داد. کارتر بهرغم خطرات سیاسی آشکار، اصرار به «قلب گشاده و آغوش باز برای پناهندگان» داشت. او به نیروی دریایی ایالات متحده دستور داد پناهجویانی را که از راه دریا قصد گریز داشتند نجات دهد. او دفتر هماهنگیهای امور پناهندگان را در وزارت امور خارجه ایجاد کرد و کنگره را در مضیقه گذاشت تا چارچوب قانونی پذیرش پناهندگان را بازنویسی کند و به این ترتیب تعداد پناهندگان پذیرفتهشده در کشور را افزایش دهد. در سال 1980، پس از این که کارتر قانون مهم پناهندگی را امضا کرد، دولت او بیش از 207 هزار پناهنده را در ایالات متحده اسکان داد که بیشترین تعداد ثبتشده در یک سال در تاریخ این کشور است.
«اریک فارنزورث» (مقام پیشین وزارت خارجه و مدیر شورای آمریکا و جامعۀ آمریکای لاتین) میگوید: «کارنامۀ کارتر در آمریکای لاتین یکدست نبود. توفیقات بارزی داشت و اولین زمامداری بود که حقوق بشر را به نحوی معنادار در قلب سیاستاش گنجاند، ولی او ماهیت دیکتاتوریهای خشن را درک نمیکرد. تصور میکرد با تعامل و دیپلماسی میتواند فرد تمامیتخواهی مثل فیدل کاسترو را مجاب کند که مسیر دیکتاتوری کوبا را تغییر دهد.»
نیت کارتر خیر بود. بهرغم تنشهای فراوان با کوبا میخواست محاصرۀ اقتصادیِ ایالات متحده علیه این جزیره را لغو کند و شرایط حقوق بشری را در این کشور بهبود بخشد، ولی نتوانست به این هدف جامۀ عمل بپوشاند. ایالات متحده با موج عظیم مهاجرت از کوبا مواجه شود و فیدل کاسترو با مهارت از آن بهرهبرداری کرد. بسیاری از ناظران معتقداند که همین امر در شکست او در انتخابات ریاستجمهوری ۱۹۸۰ در برابر «رونالد ریگان» نقش داشت.
کارتر تفسیری فراگیر و همهجانبه از حقوق بشر داشت. او در کنار حقوق اقتصادی و اجتماعی بر حقوق مدنی و سیاسی تأکید داشت و تصریح میکرد که حتی اگر توسعۀ اقتصادی در نقاط مختلف با سرعتهای متفاوتی اتفاق بیفتد، دولتهای فاسد و دستاندرکارانی که نسبت به مصائب فقرا بیتفاوت هستند، حق برخورداری از نیازهای اولیۀ انسانی، نیاز به خوراک، سرپناه، بهداشت و آموزش را نقض میکنند.
او اولین رئیسجمهور آمریکا بود که «حفاظت از محیط زیست» را به نگرانی جهانی مبدل کرد و به جلوگیری از جنگلزدایی و ایجاد زمینهای حفاظت شده در کشورهایی مانند نپال و کاستاریکا کمک کرد. کارتر حتی میثاق بینالمللی سازمان ملل متحد در مورد حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را امضا کرد که بیش از چهار دهه بعد هنوز تأیید نشده است.
تأکید بر جامعنگری و مشروعیتِ پیام ایالات متحده، این پنداشت را در او تقویت کرد که ایالات متحده باید مجری استانداردهای بینالمللی باشد که به دیگران تجویز میکند. او از بحث در مورد کاستیها و معایب کشورش ابایی نداشت و در مباحث انتقادی پیشقدم بود. همیشه از تعامل سازنده با خارجیها استقبال میکرد و استدلالاش این بود که: "ما چیزی برای پنهانکردن نداریم". کارتر از کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل دعوت کرده بود تا برای انجام تحقیقات به ایالات متحده بیایند.
برخی معتقدند از سادهلوحیاش بود که آموزههای حقوق بشری را در جهان سرد و بیرحم ژئوپلیتیک علم کرد، بهویژه در اوج جنگ سرد که ایالات متحده به متحدان استراتژیکاش طمع داشت. برخی دیگر از اجرای ناکافیِ استانداردهای حقوق بشر در کشورهای متحد ایالات متحده انتقاد کردهاند و او را به دلیل انفعال بیش از حد برای سرکوب کرۀ جنوبی و ایران و کاهش فشارهای حقوق بشری بر اتحاد جماهیر شوروی در جریان مذاکرات کنترل تسلیحات مقصر دانستهاند. منتقدان به مقاومت او در برابر تلاشهای تهاجمیتر کنگره برای قطع کمکهای ایالات متحده و اصرار بر چانهزنی با رژیمهای سوءاستفادهگر تاختهاند.
کارتر به خاطر رد دیدگاه خردمندانۀ وزیر امور خارجهاش، «سایروس ونس» با عنوان «فرمولهای مکانیکی» عذر نخواست. او درنیافت که اهداف مختلف گاهی همپوشانی دارند و لازمۀ سیاست عقلایی، اولویتدادن به یکی از آنها به اقتضای شرایط است. ونس خاطرنشان کرده بود که "رواج درگیری مسلحانه یا تروریسم فینفسه تهدیدی جدی برای حقوق بشر است." کارتر در سخنرانی دانشگاه نوتردام در ماه مه 1977 چنین گفت: «ما در جهانی زندگی میکنیم که سرشار از عیب و نقص است و همیشه هم چنین خواهد بود؛ جهانی غامض و گیجکننده. من محدودیتهای نگاه اخلاقی را درک میکنم و برایم روشن است که تغییرات به سهولت رخ خواهند داد.»
او با کاهش اعتماد عمومی به دولت پیشین، رئیسجمهور شد. بیش از ۷۰ درصد آمریکاییها معتقد بودند جنگ ویتنام صرفاً سهلانگاری نبوده، بلکه «اشتباهی فاحش و غیراخلاقی است.» جیمی کارتر در زمانهای که مردم از فساد ریچارد نیکسون و جنگ ویتنام آزرده بودند، با شعار صداقت، درستی، ایمان و ارزشهای بشری رقبای دموکراتش را کنار زد. او حمایت از حقوق بشر را راهکاری برای بازگرداندن ایمان به مردم آمریکا میدانست.